زنان در STEM – توانمندسازی یا ناتوانی؟

نویسندە: بیلیس ماتور

STEM (مخفف علوم تجربی، فناوری، مهندسی و ریاضیات) اکنون آنقدر معروف است که تعاریف را پشت سر گذاشته و به نوعی جوک و کلمه‌ی نیمه‌کنایه‌آمیز، نیمه‌واقعی تبدیل شده است. اما حتی در این کاربردهای طعنه‌آمیز، عبارت «زنان در STEM» هنوز مفاهیمی از شایستگی و موفقیت را در کنار خود دارد. قرار است این عبارت ابزاری برای توانمندسازی باشد: یک یادآوری به زنان که حتی با وجود اینکه زمینه‌های STEM اغلب سرشار از تبعیض هستند، اما آنها باز هم می‌توانند بر این مشکلات غلبه کنند. با اینحال، هر چه زمان می‌گذرد، بیشتر و بیشتر متوجه می‌شوم که کارکرد این کلمه به هیچ‌وجه اینطور نیست. در واقع، اصطلاح «زنان در STEM» برایم تماما مصداق تبعیض و ناتوانی شده است.

زمینه‌های STEM معمولاً محیط‌های خوشایندی برای زنان نیستند. زنان نه تنها حضور بسیار کمرنگ‌تری دارند، بلکه حتی پس از اینکه درها به رویشان باز شد، موانع همچنان پابرجاست: کلیشه‌ها، ارزیابی‌های جنسیتی، و فشار روانی - اینها تنها چند مورد از مشکلات آنهاست. ما واقعاً باید از هر راهی برای اصلاح این مسائل اقدام کنیم. این جایی است که برچسب «زنان در STEM» وارد می‌شود تا به توانایی‌ها و دستاوردهای زنان در این محیط اعتبار دهد.

به نطر می‌رسد ایده‌ی «زنان در STEM» مردم را تشویق می‌کند که کار زنان در زمینه‌های STEM را فقط از طریق یک لنز جنسیتی ببینند، تصوری که کار مردان هرگز تحت‌تاثیر آن قرار نمی‌گیرد. روز به روز تعداد بیشتری از دانشمندان زن ابراز تمایل می‌کنند که کارشان به خودی خود و بدون این بعد جنسیتی ارزش‌گذاری شود. دوستانی دارم که در زمینه‌ی STEM مشغول به فعالیت هستند. آنها همیشه با من در این باره صحبت می‌کنند، اینکه انگار هیچ‌وقت نمی‌توانند این جنبه از هویتشان را در مطالعات از بین ببرند. اصطلاح «زنان در STEM» آنها را به کار تشویق نمی‌کند، بلکه تنها یادآوری دائمی از مشکلاتی است که با آن روبرو هستند. از سالن‌های سخنرانی تحت‌ سلطه‌ی مردان گرفته تا فقدان الگوی زنان در STEM، آنها همیشه به طرز دردناکی از این تبعیض‌ها آگاه هستند.

 این به تمرکز بر سختی‌های زنان در STEM، حتی زمانی که به سطوح بالای موفقیت برسید پایان نمی‌یابد. من در یک مدرسه‌ی دخترانه تحصیل کردم. در دوران تحصیلم بارها در مورد زنان موفق STEM، مانند آدا لاولیس و کاترین جانسون، شنیده بودم. اما به نظر می‌رسید که این داستان‌ها همیشه به جای تمرکز بر دستاوردها، بر موانعی تمرکز می‌کردند که آنها برای انجام هر کاری باید بر آن غلبه می‌کردند. داستان‌هایی که هیچوقت درمورد مردان موفق نمی‌شنویم.

توانمندسازی زنان تنها در حوزه‌ی STEM، و بی‌توجهی به زنان در علوم انسانی، نیز مشکل غیرقابل‌انکاری است. این اصطلاح بر برتری اجتناب‌ناپذیر این حوزه‌ها نسبت به علوم انسانی دلالت دارد.

 تمایز دوتایی میان STEM و علوم انسانی عمیقاً در تمام سطوح آموزشی تعبیه شده است. آنها در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند. هر دانش‌آموزی باید یکی از این دو طرف را انتخاب کند. من این تمایز را به شدت در خانواده‌ام تجربه کرده‌ام. پدر و مادرم هردو پزشک هستند، در حالی که من و خواهرم تصمیم گرفتیم علوم انسانی را دنبال کنیم.

اگرچه همدیگر را دوست داشتیم، اما احساس رقابت در میان ما به وجود آمده بود. این تفاوت معمولاً در جریان مشاجرات خانوادگی معمولی در صحبت‌های دور میز به میان می‌آمد. زیرا هر دو جفت ادعا می‌کردند که حوزه‌ی تخصصشان برتر است. اگرچه با هم شوخی می‌کردیم، اما همین شوخی‌ها نشان می‌دهد که مبارزه میان STEM و علوم انسانی چقدر عمیق است.

اغلب اوقات، STEM در این مبارزه پیروز می‌شود. مدارک STEM به طور گسترده‌ای ارزشمندتر و قابل استفاده‌تر در نظر گرفته می‌شوند. با رسیدن به پایان سال دوم مدرک علوم انسانی‌ام، به طور مستقیم این نگرانی را تجربه کردم که حالا می‌خواهم با این مدرک چه کنم. من این ترس را به عنوان یک ترس معقول می‌دیدم، اگرچه مدرک من هم اعتبار داشت، اما مشاغل STEM معمولاً جزو پردرآمدترین شغل‌ها بودند. هرچند این تفاوت، در واقع آنقدرها هم که معمولاً به چشم می‌خورد، نیست. از این گذشته، موفقیت دانشجویان STEM با شکست دانشجویان علوم انسانی برابری نمی‌کند.

طبق آمارها، نسبت فارغ‌التحصیلان STEM که در طی یک سال پس از فارغ‌التحصیلی شغل پیدا کرده‌اند، تنها ۱ درصد بیشتر از نسبت فارغ‌التحصیلان علوم انسانی است. بنابراین اگر STEM و علوم انسانی ارزش برابری دارند، چرا STEM همیشه برنده است؟ مسلماً عوامل متعددی در این امر نقش دارند، اما تصادفی نیست که مسیر شغلی علوم انسانی از اهمیت کمتری برخوردار باشد. به باور من، اگر زمینه‌های STEM بیشتر از مردان زنان را جذب می‌کرد، نقش‌ها محفوظ می‌ماندند.

«زنان در STEM » ممکن است فقط مجموعه‌ای از کلمات باشد که در پشت آن نیت خوبی نهفته است، اما در واقع، این برچسب زنان را در این زمینه‌ها یا در هیچ زمینه‌های دیگری توانمند نمی‌کند. در عوض، مجموعه‌ای از مفاهیم مخرب و بازدارنده را برای زنان فعال در این زمینه‌ها به دنبال دارد و همه‌ی اینها کار زنان در علوم انسانی را نیز تضعیف می‌کند. شاید زمان آن فرا رسیده است که از نگاه‌کردن به این اصطلاح به عنوان یک نیروی فمینیستی دست برداریم و در عوض آن را به عنوان ابزاری برای ناتوان‌ترکردن زنان در نظر بگیریم.

منبع: Cherwell