جنگ جهانی اول و تاثیر آن بر خاورمیانه... (۱)

خاورمیانە در تب سوزان جنگ سوم جهانی، جنگی نابرابر و نیابتی بسر می‌برد و سیستم حاکم بر جهان از اذعان بە آن حذر می‌نماید. جنگی با هدف عمر دوبارە دمیدن در تسلط مطلق بر منطقە پس از بسر آمدن قرارداد ننگین لوزان در سال ٢٠٢٣.

بسی شاماری

قطعا برای پرداختن بە این مهم باید کلیتی از هرآنچە در گذشتە رخ دادە است را مد نظر گرفت. پرداختن به جنبش‌های مردمی، احزاب و اپوزسیون‌ها و نقششان در گذرگاە تاریخ و البتە استناد بە مدارک تاریخی و کارنامە‌ی سیاسی هر حزب و فرد در مسند رهبریت و تصمیم‌گیری لازم و ضروریست. بازنگری تاریخ هموارە در درک اتفاقات بە تحلیلگر کمک نمودە و راە را برای نتیجە‌گیری هموار می‌نماید.

ایران کشوری با تعدد آئین و ملیتهای گوناگون هموارە جنبش‌های مردمی را در بطن مسائل اجتماعی و تاریخی خود پروراندە است. از جنبش مزدک در دوران ساسانیان تا بە امروز خط قرمزی نظر کاوشگران را بە خود جلب می‌نماید و آن همانا استفادە‌ی ابزاری از اهرم ایجاد رعب و وحشت و کشتار در میان معترضین بە قصد کنترل می‌باشد. در آن دوران معترضین را می‌کشتند و پوستشان را از کاە پر نمودە بر معابر و میدانها بە نمایش می‌گذاشتند تا دیگران عبرت گیرند و امروز در  قرن ٢١ مراسم سنگسار، قطع عضو، شلاق زدن و لباس زنانە بە مرتکبین پوشاندن در جهت کنترل اعتراضات ادامە بە حیات ننگین دیکتاتوری امری عادی بە نظر می‌رسد. مراسمی کە هر روزە در جای جای ایران شاهد اجرای آنیم.

جهت طولانی نشدن مبحثمان به تحلیل و واکاوی جنبش مشروطیت می‌پردازم.

دوران امیرکبیر مصادف بود با رشد سریع و چشمگیر سرمایە‌داری در اروپا و امیرکبیر نیز می‌خواست با این شکوفائی غرب همراە گردد و بە همین دلیل شیوە‌ی اصلاحات را پیش گرفت اما متاسفانە برنامەهایش با ترفندهای متعدد و پشتیبانی ارتجاع مذهبی با شکست روبرو شد و مجلس بە توپ بستە شد.

در آن دوران روشنفکران فرنگ‌نشین و تحصیل‌کردە خارج از کشور بە مملکت بازگشتند و آستین همت در جهت ارتقاء آگاهی اجتماعی مردم بالا زدە و موسسات آموزشی، دفتر روزنامە‌نگاری و چاپ جریدەهای علمی و اجتماعی را پیش گرفتند کە آن نیز در همان راستای حفظ سلطە‌ی دیکتاتوری و سرکوب مردم ناآگاە از بین رفت.

دوران محمد شاه نیز تاثیر از زمینە‌سازی ایجاد مستعمرات و دستیابی بە بازارفروش کالا گرفتە بود، دوران قبل از جنگ جهانی اول و زمینە‌سازی آغاز آن. کشورهای اروپائی و در راس آنان انگلیس، فرانسە، بلژیک و هلند صاحب مستعمراتی بودە و در آن میان آلمان از این بازار سود‌آور بهرە‌ی چندانی نداشت و سالها بود کە قدمهای بزرگی در جهت رشد صنعت برداشتە و احتیاج بە بازارهای برون مرزی جهت عرضە‌ی کالا داشت، بازاری کە هم سوخت مورد نیاز چرخهای کارخانە را تامین نماید و هم محل فروش کالا گردد، بازاری کە دیگر کشورهای همجوارش در اروپا سالها بود از آن بهرە جستە و اکنون وقت آن رسیدە بود کە آلمان نیز بە سهم خود برسد. خاورمیانە از این دوران بە بعد هموارە مورد توجە استعمارگران قرار داشتە و بە جرات می‌توان گفت بزرگترین و کوچکترین اتفاقها را بدون حضور مستقیم یا غیر مستقیم این نیروی سیاە نمی‌توان تحلیل نمود.

انگلیس دیر زمانی بود کە پایەهای استعماری خویش را در ایران بنیان نهادە و در آن دوران بە دو دلیل قابل ذکر نزدیکی ایران بە هند کە همیشە مورد طمع انگلیس بود و دسترسی بە ذخائر زیرزمینی ایران از جملە نفت ارزان، چنگالی پولادین بر سیستم حاکم داشت. معادلات استعمار ایران پس از انقلاب اتحاد جماهیر شوروی دچار دگرگونی‌های شگرفی گشت، قراردادی کە در دوران زمامداری تزار روسیە بستە شدە و طبق آن بخش‌های بزرگی از ایران رسما مستعمرە‌ی روسیە بە حساب می‌آمد توسط بولشویکها فسخ و منحل گشت و در این دوران و یا بە عبارتی بهتر بزنگاه تاریخی ملت ایران امکان زدودن استعمار را از چهرە‌ی سیاسی و حاکمه پیدا نمودند اما متاسفانە انگلیس دیگر بار یکە تاز میدان گشت و با بهرە‌وری از حربە‌ی قحطی مصنوعی و همزمان پاندمی وبای استرالیائی توانست آمار مرگ و میر را تا جائی بالا ببرد کە مورخان اشارە بە از بین رفتن رقمی بالغ بر دو سوم جمعیت آنزمان ایران را ارائە دادەاند. ایرانی غرق در بحران پزشکی و گرسنگی، کالبدی ضعیف و بدون توان تصمیم‌گیری و بهترین شرایط برای استمرار حضور سیاە استعمارگر. این دوران مصادف بود با ایجاد اولین دولت - ملت و بە رهبری رضا خان میر پنج. جنبش‌های مردمی از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب یکی پس از دیگری سرکوب گشتند کە در ادامە‌ی بحث بە تفصیل بە آن خواهم پرداخت اما اینجا بسیار ضروری می‌باشد کە بە نسخە‌ی کشندە‌ی ایجاد سیستم حکمرانی دولت - ملت در خاورمیانە بپردازیم چرا کە از این نسخە نە تنها شفائی حاصل نگشت بلکە ادامە‌ی اغتشاشات و ناآرامی‌ها در منطقە، کودتاهای مکرر، کشتار و جنگ را تا بە امروز شاهدیم.

همسایە‌ی غربی ایران در آن دوران بە مرد بیمار اروپا ملقب بود، امپراطوری عثمانی کە در دوران جنگ ضربات هولناکی را بر پیکرە‌ی خود داشت و ادوات جنگی مدرن اروپائیان توان آن امپراتوری را از آنها گرفتە و اکنون برای حفظ قسمتی از خاک خویش مجبور بود تن بە مذاکرە دهد، قرارداد سور تنظیم گشت. این قرارداد با مشارکت گروهی از افسران نظامی در کمیتە‌ی ارتشی‌های انقلابی کە همانا بازماندگان دورە‌ی طلعت‌پاشا و انورپاشا بودند کە در کشتار ارامنە دست داشتند، نمایندگانی از جملە مصطفی کمال کە آن دوران مترقی تلقی می‌گشتند انتخاب و در جلسە‌ی تنظیم قرارداد شرکت نمودند. در آن قرارداد بە ملیت‌های دیگر ساکن آن مرز و بوم از جملە کوردها کە جمعیت زیادی بودند امکان خودمختاری دادە شدە بود کە البتە بە دلائل متعدد و از جملە عدم رهبری درست و بعدها خیانت هیچگاه نتوانستند از آن امتیاز بهرە جویند و چند سال پس از آن در سال ١٩٢٣ قرار داد سور منحل و بە جای آن قرارداد لوزان ثبت گشت، قراردادی کە شاید بە جرات می‌توان گفت با نزدیک شدن بە پایان دوران آن در دو سال آیندە، نە تنها ترکیە‌ی کنونی کە خواب امپراطوری بزرگ عثمانی را در سر می‌پروراند بلکە کل خاورمیانە و آسیای جنوب شرقی دستخوش تحولات بزرگی خواهد گشت، قراردادی کە پایان آن مصادف خواهد بود با خاورمیانە‌ی نوین.

قرارداد لوزان مصادف بود با تصمیم راسخ انگلستان در بە سیطرە کشیدن حکومت ترکیە و تضعیف سیاست فرانسە در آن کشور کوچک شدە. گروه اتحاد و ترقی بە نیابت از ترکیە و با حضور نمایندە‌ی کورد با تن کردن لباس کوردی و بە منظور نشان دادن حق و حقوق آن ملت با اروپا بستە شد. ماحصل خوش‌خدمتی حسن خیری کە بە عنوان نمایندە‌ی ملت کورد بە اروپائیان نشان دادە شد اعدامش بە جرم خیانت بود. خالی از لطف نیست بە جملە‌ی پایانی و وصیت ایشان اشارەای نمائیم. قبل از اجرای اعدام از حسن خیری خواستند آخرین وصیت و یا آرزوی خود را بیان دارد و ایشان کە نیک می‌دانست بە ملت خویش خیانت نمودە بود وصیت نمود کە قبرش کنار جادە‌ی پر تردد باشد تا هر رهگذری پس از دیدن قبرش بر آن تف بیاندازد. آرزوئی کە امروز بسیاری از مسئولین احزاب طایفەائی و اپوزسیون دست‌نشاندە باید از خود بجای بگذارند چرا کە نشست‌های متعددشان، ائتلاف‌های دیپلماسی و کوتاه‌مدتشان با دیکتاتورهای حاکم و علی‌الخصوص ایران و ترکیە عاقبتی جز پیروزی دشمن و خسران ملت کورد را بە جای نخواهد گذاشت و آنها نمود علنی و عینی تاریخی این نوع خوش‌خدمتی و اعتماد بە استعمارگر را در لحظات پایانی عمر خیری شنیدەاند. باری بە هر جهت از آنزمان تا بە امروز هر کدام از حاکمان و ریاست‌جمهورها یکی پس از دیگری و در حین ادای سوگند زمامداری یادآور بە واقعیت رساندن دوبارە‌ی امپراطوری عثمانی بودە و از آن بە میثاق ملی نام بردەاند، میثاقی کە در کارنامە‌ی خود کشتار و ژینوساید ملت ارامنە و چندین ملت و قبیلە‌ی دیگر را در خاک آناتولی داشتە و امروز هدف اصلیش برای رسیدن بە آرزوی آتاتورک و احیای امپراطوری، ژینوساید ملت کورد در ملاء عام و تحت نظارت ناتو و با استفادە از امکانات وسیع ادوات جنگی گرم و ماشین تبلیغات سیستم حاکم بر جهان بە راە بردە می‌شود.

جهان در تب جانسوز پاندمی دست و پا می‌زند، سیستم نئولیبرالیسم کە امروز خود را یگانە ایدئولوژی و سیستم فکری در جهان دیدە و برای اولین بار واهمەای از قدرت چپ ندارد درندانە بە همە چیز می‌تازد و هیچ موجود زندەای و حتی طبیعت از آسیب‌های طمع‌جویانەی آن در امان نیست، دورانی کە سرمایەداری دیگر هدفش فقط کسب سود برتر نیست بلکە ادامە‌ی حاکمیت را در کنترل هرچە بیشتر انسان و طبیعت می‌بیند و برای نیل بە آن متد و روشهای ویژە و نوینی دارد. جنگ سوم جهانی با مرکزیت آن در خاورمیانە و پس از هم پاشیدە شدن اتحاد جماهیر شوروی و راهبردی آن بە شکل نیابتی، ایجاد اختلافات نژادی و آئین و تلاش در جهت تقویت هر چە بیشتر نیروی راست و فاشیست در اروپا و آمریکا از جملە ضرب شست‌هایست کە در دو دهە‌ی پیش شاهد آن بودەایم.

از ایجاد و تقویت طالبان در افغانستان جهت تقابل با رشد و اشاعە‌ی افکار چپ در منطقە، بهرە‌وری از حاکمیت کمربند سبز در خاورمیانە، پرورش و مسلح نمودن وحشی‌ترین و سیاهترین چهرە از دین یعنی داعش در عراق و سوریە می‌توان چون ابزارهای جنگی برای نیل بە رسیدن بە اهداف ضدانسانی و استثمارگرانە‌ی سیستم حاکم در منطقە نام برد، ابزاری جهت ایجاد ترس، رعب و وحشت، جنگ و کشتار، سرکوب اعتراضات مردمی و در دراز مدت دیزاین جدید منطقە و استمرار استثمار در صد سال آیندە است.

امروز شاهد تصرف ٨۵٪ از خاک افغانستان توسط نیروی تندرو و مرتجمع طالبان با پشتیبانی آشکار حکومتهای دیکتاتور منطقە و سیستم سرمایە می‌باشیم. آزادی عمل بە ترکیە جهت نیل بە آرزوی ٩٨ سالەاش و قتل‌عام ملت کورد در سکوت مطلق بین‌المللی، آشکار شدن چهرە‌ی کریە احزاب حاکم در منطقە‌ی اتونوم کوردستان و ائتلاف با دشمن خونی و تاریخی‌شان، اعتصابات سراسری در ایران غرق در بحران و تلاش حکومت در سرکوب آن بە سبک خود و استفادە از عوامل نفوذی جهت بە انحراف کشاندن این جنبش نیز از دیگر نمونه‌های بارز می‌باشد. البتە حضور فعال و غیر قابل انکار سیستم فکری خط سوم کە آوازە‌ی آن در اقصی نقاط جهان بە گوش می‌رسد و چون دیگر آلترناتیوهای مردمی مختص بە یک ملیت و یا یک مرز و بوم نیست، بلکە پایان سلطە‌ی سیستم سرمایە کە مسبب تمامی مشکلات جهان می‌باشد را در نسخە‌ی ملت دمکراتیک یافتە و حضور تمامی آحاد جامعە در امور شهروندی و راهبردی جامعە، اقتصاد و احیای آن در جهت خدمت بە مردم و طبیعت را در اقتصادی بر پایە‌ی اکولوژی و دفاع از خود را سرلوحە‌ی زمامداری مردم قرار می‌دهد. سیستمی کە برای از میان برداشتن آن اتحادی نامقدس را در میان حاکمان جهان و ابزار اجرایی‌شان از ناتو تا دیکتاتورهای منطقە و احزاب خودفروش و اپورتونیست کوردی می‌بینیم.

جنگی کە از آن می‌توان بە عنوان جنگ آخر و تقابل دموکراسی مدرنیتە با مدرنیتە‌ی کاپیتالیسم نام برد.