قلم در برابر جنگ؛ روایت نویسندهای از غزه
«نوشتن، سلاح ادیبان در برابر اشغالگری است.» این پیام رشا فرحات، نویسنده فلسطینی، درباره مقاومت فرهنگی ملتهای ستمدیده است.
رفیف اسلیم
غزه - جنگ پانزدهماهه غزه بر ادبیات زنان نویسنده فلسطینی تأثیر عمیقی گذاشت. روایت آوارگی، گرسنگی و تلاش برای بقای خانواده به داستانهایی تبدیل شد که اکنون جهان آن را میخواند.
رشا فرحات میگوید گرچه صفحه جنگ در نوار غزه ورق خورده، اما به عنوان نویسندهای که این رویدادها را زیسته و در مجموعه داستان «فقط در غزه» طی یک ماه ثبت کرده، تأثیر عمیقی بر او گذاشته است؛ مجموعهای سرشار از درد که بیانگر تجربه شخصی او در آن دوره است.
این نویسنده میافزاید گرچه نسلکشی در پیچیدگی جزئیاتش از توان نوشتن فراتر رفت، اما حسی او را به نوشتن بیشتر وا میداشت؛ زیرا معتقد است امروز نوشتن بخشی از نبرد ادیبان در برابر هر اشغالگری و شیوهای از مقاومت ملتهای ستمدیده است تا تجربه درد را در هر کلمه منعکس کنند.
درد غالبترین احساس رشا فرحات هنگام نگارش مجموعه داستانهایش بود. با وجود ناتوانی در انجام کاری، به قلم وفادارش پناه برد. نوشتن برایش نوعی تخلیه روانی بود که به تدریج به وظیفهای برای یاری مردم و وطنش تبدیل شد.
نخستین متن مجموعه که روایت آوارگیاش از ۱۳ اکتبر ۲۰۲۳ بود، دشوارترین قسمت کار شد؛ از ترک خانه تا رفتن به جنوب غزه و سپس مصر. او هنوز هم با مرور این متن از بازی سرنوشت و آینده نامعلومش شگفتزده میشود.
او میگوید: «بیست و شش متن این مجموعه، نه تابلوهای زنده، بلکه روایت تراژدی انسانهایی است که نسلکشی را تجربه کردند.» پس از تمرکز بر وقایع باورنکردنی، سرانجام برای رهایی از بار این درد به انتشاراتی مراجعه کرد. نوشتن هرگز مانند این بار برایش دردناک نبوده است.
مجموعه داستان او با بیش از ۲۰۰ صفحه، از حد معمول فراتر رفت و به ناچار قلم را زمین گذاشت. اما او مصمم است به زودی به نوشتن بازگردد، زیرا معتقد است درد مردم فلسطین را نمیتوان در چند صفحه خلاصه کرد. رشا فرحات تأکید میکند: «جهان فراموش میکند، پس باید بنویسم تا این درد از یادها نرود.»
این نویسنده، وقایع را بیکموکاست روایت میکند؛ مانند داستان مادری که استخوانهای فرزندش را جمع و با لالایی به خاک سپرد. به گفته او، چنین روایتی به جنگ نیاز ندارد تا تراژدیاش آشکار شود و به نویسندهای نیاز ندارد تا از دیدگاه خود بر آن نور بتاباند، تنها به رعایت شرایط داستان کوتاه نیاز دارد. شاید خواننده این داستانها را خیال بپندارد، اما واقعیت غزه از خیال فراتر رفته است.
او درباره اهمیت زمان در آن شرایط میگوید: «احساس میکردم با زمان مسابقه میدهم و هر داستان باید نوشته و ترجمه شود.» برخی را ترجمه کرد و با دوستانش به اشتراک گذاشت. قلم را سلاح خود میداند و مصمم است تا پایان عمر درباره این جنگ بنویسد، زیرا این نبرد با هیچ جنگی قابل مقایسه نیست.
دوری از شهر غزه، قطع ارتباطات و اینترنت، مهمترین چالشهای او بود. ایدههایش را در دفترچه یادداشت میکرد، بیآنکه بداند به زودی آواره خواهد شد. این نویسنده بسیار مشتاق بود اثرش را در انتشاراتی فلسطینی، بهویژه از غزه منتشر کند، اما قطع ارتباطات مانع تماس با ناشران شد.