از مهد تا لحد زنان لَیلاخ
«آوازهای جاودانه عرق و رنج که در حین کار و لالاییهای زنان کورد طنینانداز است، سندی زنده از محرومیت و شناسنامهای از دردهای بیپایان آنان به جا گذاشته است.»
سنیا مرادی
سنه - زینب کریمی از پژوهشگران برجسته در حوزه دانش بومی است که سالهاست به صورت حرفهای و رسمی در این عرصه فعالیت میکند. پژوهشهای او در سه حوزه اصلی، شامل فولکلور زنان لَیلاخ، رضا سقایی و مستوره اردلان، زیر نظر موسسه «گەشەی ڕۆشنبیری کوردستان» ثبت شده است. زینب کریمی برای هر یک از این پژوهشها ماهها و سالها وقت صرف کرده و با دقت و تعهدی کمنظیر به تحقیق و بررسی پرداخته است.
وی دارای مدارک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی، کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی، دکتری مدیریت اجرایی و دکترای زبانشناسی است. فعالیتهای او تنها محدود به پژوهشهای علمی نیست؛ بلکه در زمینههای زبانشناسی فرهنگی، ترجمه و آموزش زبان انگلیسی و همچنین تحقیق در خصوص آموزش چندزبانهها نیز نقشی فعال و چشمگیر دارد. علاوه بر این، او مدیر مسئول موسسه پژوهشی و رئیس هیئت مدیره صنف مترجمان سنندج است و در زمینههای علمی، فرهنگی، مدیریتی و دانش بومی، به طور گستردهای فعالیت میکند. مهارتهای او در تدریس، مدیریت، و نگارش مطالب تخصصی به زبانهای مختلف، همواره مورد توجه بوده است.
زینب کریمی از جمله زنانی است که اهمیت ویژهای به حفظ و انتقال دانش کوردستان قائل است. او با ثبت و مستندسازی این دانش تلاش میکند تا از فراموشی آن جلوگیری کرده و نسلهای آینده را با این میراث ارزشمند آشنا سازد. یکی از پژوهشهای برجسته او «از مهد تا لحد زنان لَیلاخ با آوا و نوای فولکلور» است. در این تحقیق، او به بررسی دلایل عدم حضور زنان لَیلاخ در عرصههای فرهنگی پرداخته و سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد که چرا زنان لَیلاخ، برخلاف زنان دیگر مناطق کوردستان، در بعد فرهنگی جایگاه و نامی برجسته ندارند.
زینب کریمی این موضوع را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که باید به فولکلور زنان لَیلاخ توجه ویژه داشت؛ به آوازهایی که زنان از تولد تا مرگ سر دادهاند و از طریق آنها دردها، شادیها، رنجها، تجارب و رازهای خود را بیان کردهاند. او معتقد است گورانیها و آوازها رازهای ناگفته این زنان را در خود نهفته دارند.
این پژوهشگر بر این باور است که بررسی این آوازها میتواند صدای زنان لَیلاخ را که در جامعهای مردسالار و در سکوت زیستهاند، آشکار کند. او میگوید: «با بررسی این گورانیها میتوان صدای زنان لَیلاخ را در هنگام کار، شیون، عشق ورزیدن و لحظات دیگر زندگی شنید.»
در مقاله «از مهد تا لحد زنان لَیلاخ» آمده است که ثبت و مدونسازی فرهنگ عامه ملت کورد بدون بازشناسی، دستهبندی، تحلیل و تفسیر دانش بومی آنان امکانپذیر نیست. پر بسامدترین نوع ادبیات شفاهی و دانش بومی در زبان کوردی گورانی و ترانه است که آن را بازماندهای از فهلویات کهن میدانند.
دادههای مورد بررسی زینب کریمی در این مطالعه به صورت کیفی و میدانی بوده است و براساس رویکرد فمینیسم فرهنگی، جامعهشناسی و انسانشناسی تحلیل و تفسیر شده است. او با اشاره به اینکه در جامعه مردسالار منطقه لَیلاخ، مردان سلطه فرهنگی و اجتماعی بیچونوچرایی دارند، گورانیهای کار همچون «لایهلایه»، «بَرتَونانه» و «باللوره» را از محدود بسترهایی میداند که زنان فرصتی برای بیان صدای خود مییابند. این صدا بازتابی از تجربه زیستهشان است و به زبانی ساده به اعتراض از شرایط موجود و انتقاد میپردازد؛ صدایی که احساسات، عواطف، دردها، عقدهها و عقاید را بازتاب میدهد.
در این مطالعه آمده است که گاهی زنان در این چهارچوب از رازهای مگوی خود سخن میگویند؛ رازهایی که ناشی از ندیده شدن و نشنیده شدن هویت وجودی زن کورد است. زن کورد در گورانیها به مباحث هویتی و نابرابری جنسیتی پرداخته و شکوه مبارزهاش نسبت به شرایط اجتماعی و تحت انقیاد قرار گرفتن توسط جامعه مردسالار را نشان میدهد؛ جامعهای که این سلطه را به نام فرهنگ، مذهب، تعصب و سنتها توجیه میکند.
به عقیده زینب کریمی، تمامی آلام و آمال زنان کورد لَیلاخ با موسیقی و ترانه عجین شده است. آنها از گهواره تا گور با ترانه و موسیقی سروکار داشتهاند. اساسیترین هدف این مطالعه، بررسی و مقولهبندی گورانیهای کار زنان کورد لَیلاخ از میان ترانههای عامیانه است. این پژوهش به تفکیک و طبقهبندی ویژگیها و کاربرد آنها از نظر مردمشناسی و جامعهشناسی و به تصویر کشیدن نابرابریهای جنسیتی در منطقه لَیلاخ میپردازد.
گورانیهای کار و لایەلایە زنان کورد منطقه لَیلاخ با بافت جغرافیایی آن هماهنگ است. کار، ابزار کار و شیوه زندگی بازتابی از فرهنگ آن منطقه است و در این گورانیها اعتراض زنان به شرایط اجتماعی و اقتصادی موجود به روشنی دیده میشود.
گورانیهای کار و انواع آن
زینب کریمی گورانیهای کار و لایەلایە زنان کورد منطقه لَیلاخ را سند و گواه محرومیت و شناسنامه درد و رنج بیپایان زنان میداند. او در این مطالعه نشان میدهد که زنان لَیلاخ به دلیل محدودیتهای فرهنگی و مذهبی، آمال و آرزوهای خود را در لابهلای ترانههای «کار»، «لایهلایه»، «بَرتَونانه» و «باللوره» مییابند. این ترانهها در کنار بازتاب شرایط حاکم، اغلب اعتراضی بودهاند.
در گورانیهای کار، آهنگها معمولاً با حرکات بدن در حین کار هماهنگی داشته و با ابزار مورد استفاده نیز درآمیخته است. برخی از نمونههای این گورانیها در کارهای مختلف عبارتند از:
کشاورزی
گورانیهای کشاورزی برای کاهش سختی کار و به صورت گروهی خوانده میشدهاند. ضرباهنگ شعر و طنین موسیقی این گورانیها با منطقه لَیلاخ و کشاورزی گندم و جو هماهنگ است:
«ههی خاڵۆ ڕێبوار، رێگاکەم سەخته
خەله و خەرمانمان، ویمسالیش نەخته»
شیردوشی
گورانی «مانگا لاواندنەوە» با ابراز محبت زنان به گاوهای شیرده همراه بوده و گاهی دعاهایی برای افزایش شیر و رزق و روزی در آن گنجانده میشده است:
«پە لکهیکی باریک، پە لکهیکی قەوەیه
هات بو مەڕدۆشین، ئەو تازە وەویه
مانگای خوەمی خوەم، ئەدوشمەی
قەمشی ناکەم بفروشمەی»
مشکزنی
شرایط توپوگرافی منطقه لَیلاخ برای دامداری و بالطبع مشکزنی مناسب بوده است. زنان گورانیها را با ریتم سهچهارم در دستگاه شوشتری و شور، به صورت فردی یا جمعی میخواندهاند.
«مەشکە بژەنین وە کەف و کەرە
ئاو ئەڕا بارین وە چەم سیمەرە
خهسووم عهمری نهمینید،
شهو زوو من ههل دهسینێ
مەشکەم پێ دهژینێ
ئاو کانی پێم دێنێ»
گورانیهای بَرتَونانه قالیبافی
گورانیهای کار قالیبافی را در زبان کوردی «بَرتَونانە» مینامند که گاه شادمانهاند و گاهی غمگین:
«قالیەکەی ژێرمان ماسی دەرهەمە،
پڕ سک ماسیەکان، ئێش و وەرەهەمە
ئەونە کوشامە، ئاخ و بانی ئاخ،
دل لە دەروونم بووە سیازاخ»
گورانیهای لالایی (لایەلایە)
«لایەلایە» همچون نگینی بر تارک ادبیات شفاهی ملت کورد میدرخشد و بهعنوان عنصری فرهنگی، هنری و زبانی از تاریخی طولانی برخوردار است. این گورانیها با دو هدف آرام کردن کودک و بیان آرزوهای مادر سروده میشوند:
«لایە لایەکەم وە مال بیتە دەر،
چادر عەروسی بکیشی وەسەر
لایە لایەکەم وەلای ڕاسەوە،
دەست بەمە وەدەس لەیل خاسەوە»...
هوره
«هوره» یکی از مقامهای مسلط در میان زنان کورد است که در پیوند با طبیعت، دلدادگی، غم غربت یا گله و شکایت از نابرابریها و جور روزگار سروده میشود. این آواز دارای ریتمی سنگین و کشدار است و هورهچڕ یا خواننده، شعرها و ابیات کوردی را با سوز و گداز خاصی ادا میکند.
باللوره
«باللوره» مقامی شاد و زیبا در موسیقی کوردی و نوعی گورانی کوردی است که با آهنگی ویژه همراه است. هنگام بهار و رویش گیاهان خودرو، خوراکی و درمانی، زنان به صورت دستهجمعی به مناطق مختلف میروند و «باللوره» میخوانند. در این مقام، با ضربهای آرام به گلوی خود، صدایی لرزان ایجاد میکنند که گاه نامفهوم است و شباهت بسیاری به «موور» دارد.
موور
«موور» بخشی از گورانیهای کار است که به سوگ و مرگ و بزرگداشت قهرمانان ملی و منطقهای مرتبط میشود. در لَیلاخ، هنگام مرگ عزیزی، نوایی محزون توسط مرد یا زن خوانده میشود که حضار را به گریه میاندازد. این آوا را «موور» مینامند. زنان موورخوان معمولاً پیر یا میانسال هستند و با شعری دلنشین خصوصیات اخلاقی متوفی را میسرایند:
«ئەوقەرە ئاخ کێشام، ئاخ و بان ئاخ،
ئای دڵ منە بوویە سیاداخ
ئەترسم بمرم وەی غەریبییه،
دەر بەن مردن نیم شینکەرەم نییە»
نقش زنان در تولید فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی
با توجه به این واکاویها و مطالعات در گورانیهای کار زنان، میتوان دریافت که زنان کورد در تولید فرهنگ عامه، ادبیات شفاهی و انتقال دانش بومی نقش برجستهای دارند. بخش اعظم این گورانیها توسط زنان خوانده میشود و بهعنوان میراثی از مهد تا لحد زنان لَیلاخ با آوا و نوای فولکلور به نسلهای آینده انتقال مییابد.
آغاز پژوهش در حوزه دانش بومی
زینب کریمی با وجود دانش و تجربیات گسترده در زمینههای مختلف، بخش کوچکی از تلاشها و یافتههای خود را درباره فولکلور زنان لَیلاخ با ما در میان میگذارد. او میگوید:«در ابتدا به بررسی چندزبانهها پرداختم؛ برای مثال، آموزش زبان انگلیسی به افرادی که به زبانهای کوردی، فارسی یا هورامی مسلط بودند. این پژوهشها نتایج جالبی به همراه داشت. پروفسور فرزاد شریفیان، رئیس دانشگاه موناش استرالیا و از پیشگامان زبانشناسی فرهنگی، کار من را بررسی کرد و استقبال بینظیری از آن داشت. او برای همکاری در پروژههای بعدی از من دعوت کرد، اما به دلایلی نتوانستم به استرالیا سفر کنم. همین تشویقها سبب شد پژوهشهایی را در زمینه بررسی فرهنگ در بافت موقعیتی فرهنگی آغاز کنم. در ادامه مسیر، با راهنمایی استاد یادگار کریمی، توانستم برای اولین بار در استان و حتی ایران، انجمن صنفی مترجمان را پایهگذاری کنم؛ نهادی که در واقع شاخهای از فدراسیون جهانی مترجمان در ایتالیاست. من بهعنوان موسس و عضو هیئت مدیره این انجمن، مترجمان را گرد هم آورده و آنها را به بازار ترجمه معرفی کردم، چه در حوزه ترجمه شفاهی و چه کتبی. این انجمن اکنون دو دوره سهساله را پشت سر گذاشته و بهعنوان بستری برای تمرکز و بهرهبرداری از دانش مترجمان فعالیت میکند.»
نابرابری جنسیتی و حضور پنهان زنان در آواز و ترانه
زینب کریمی در ادامه افزود: «علاقه من به پژوهش در حوزه دانش بومی ادامه داشت. دکتر رشید احمدیفر، دانشیار دانشگاه فرهنگیان کوردستان، کسی بود که مرا در این مسیر تشویق و راهنمایی کرد. با همکاری او و موسسه پژوهشی «گهشەی ڕۆشنبیری کوردستان» که با تلاش رشید احمدیفر، مسعود ورمزیار و یادگار کریمی تاسیس شده بود، پژوهشهایی را درباره زنان لَیلاخ آغاز کردیم. در بررسیهای خود متوجه شدیم که در مناطقی مانند ایلام، کرماشان و هورامان، زنان برجستهای در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارند، اما در لَیلاخ چنین زنانی یافت نمیشوند. این موضوع برای ما بسیار تعجبآور بود و پرسشی اساسی را مطرح کرد: چه عواملی مانع از ظهور زنان برجسته در این منطقه شده است؟ تنها منبعی که میتوانستیم از آن به اطلاعات دست یابیم، فولکلور زنانه کورد بود. این فولکلور در آوازهای کار، بَرتَونانه، قالیبافی، کشاورزی، لالایی و دیگر زمینهها نمود پیدا میکند. این آوازها به نوعی رازهای مگوی زنان بودند؛ درد و دلهایی که بیان آنها در حضور دیگران مجاز نبود. من این آوازها را "راز مگو" یا "سِرِ درون زن کورد" مینامم. زنان لَیلاخ حتی اجازه عشقورزی نداشتند و اغلب لذت دلدادگی از آنها دریغ میشد. ازدواجهای اجباری باعث شکلگیری عشقهای ممنوعه میشد. همچنین، حقوق ارثی زنان به دلایل اجتماعی و فرهنگی به مردان خانواده مانند برادر، شوهر یا پسر سپرده میشد و همین مسئله یکی دیگر از جلوههای نابرابری جنسیتی بود که امکان رشد فرهنگی و اقتصادی را از زنان سلب میکرد.»
تفاوت رشد اقتصادی و فرهنگی زنان به دلیل جغرافیا
نقش زنان لَیلاخ در مقایسه با زنان کرماشان
زینب کریمی، تفاوت میان زنان لَیلاخ و زنان کرماشان را اینگونه توضیح میدهد: «برخلاف زنان لَیلاخ، زنان کرماشان به دلیل موقعیت استراتژیک، اقتصادی، اجتماعی و قرار گرفتن در مسیرهای گذر، توانستهاند به تابوشکنی بپردازند. آنان بهنوعی آزادی بیشتری در عشقورزی داشتهاند؛ از همین خاک، افسانه عشق فرهاد و شیرین ریشه گرفته است. اما لَیلاخ به دلیل موقعیت جغرافیایی بسته و سلطه تعصبات مذهبی و جنسیتی افراطی، فضایی خفقانآور برای زنان بوده است. این شرایط باعث شد زنان لَیلاخ به جای تجربه زندگی، در خیالپردازی و شعر آرزوهای خود را بیان کنند. فولکلور زنان لَیلاخ سرشار از رازها و حکایتهای ناگفتهای است که از لحظه تولد تا مرگ، از کارهای روزمره گرفته تا لالاییها، در دل آنها جریان دارد. اما پدرسالاری عمیقی که در این منطقه حاکم بوده، اجازه رشد و بروز را از زنان سلب کرده است. در چنین فضایی، حقوق زنان، از حق ارث گرفته تا حق انتخاب، بارها پایمال میشد. اگر زنی دختر به دنیا میآورد، شوهرش مجاز به ازدواج مجدد بود و در بسیاری از موارد، زنان مجبور بودند در برابر این نابرابریها سکوت کنند و بسوزند و بسازند.»
فعالیتهای حرفهای زینب کریمی
زینب کریمی درباره فعالیتهای حرفهای خود میگوید: «من از سالها پیش به صورت غیررسمی پژوهش میکردم، اما فعالیت رسمی و حرفهای من از سال ۱۳۹۹ و زیر نظر موسسه «گەشەی ڕۆشنبیری کوردستان» آغاز شد. اولین پژوهش ما به زنان لَیلاخ اختصاص داشت. سپس به بررسی فولکلور زاگرس از دریچه آثار رضا سقایی پرداختیم و پس از آن، اشعار مستوره اردلان را واکاوی کردیم. این پژوهشها ماهها زمان برده و بر اساس متنهای اصلی، مصاحبه با کارشناسان و بررسیهای عمیق انجام شده است.»
تفاوت دانش رسمی و دانش بومی
زینب کریمی در خصوص تفاوت دانش رسمی و بومی میگوید: «دانش رسمی، آکادمیک و یکنواخت است، اما دانش بومی مختص شرایط جغرافیایی و با گذر زمان و تجربه بهدست آمده است. متأسفانه این دانش ارزشمند در حال محو شدن است. من تمام تلاش خود را بر ثبت دانش بومی متمرکز کردهام؛ دانشی که شامل فرهنگ، ادبیات شفاهی، فولکلور، قوانین سنتی، خوراک، دارو و درمان است. علاقه من به ثبت این میراث از ارتباط میان زبانشناسی فرهنگی و دانش بومی نشأت گرفته است.»
نقش زن در رشد و تغذیه روحی و جسمی خانواده
کریمی درباره نقش زن در خانواده میگوید: «دیدگاه من به زن فراتر از تعصبات است. زن ستون اصلی خانه و مسئول تغذیه جسمی و فکری خانواده است. او تعیین میکند فرزندانش چه مسیری را طی کنند؛ دختری آگاه تربیت کند یا نه. در گذشته، چنین آگاهیهایی محدود بود، اما امروز با وجود رسانهها و اینترنت، زنان مسیر خود را بهتر پیدا کردهاند. بررسی نقش زن در فرهنگ و فولکلور، کالبدشکافی هویتی است که نشان میدهد زن چگونه میتواند تفکرات یک جامعه را شکل دهد.»
جلوگیری از آسمیله شدن در مسیر جهانیسازی فرهنگی
در پایان، زینب کریمی از زنان میخواهد به ندای درونی خود گوش دهند و رسالت خویش را کشف کنند: «این بیدادگری نه جسمی، بلکه روحی است. روح ما را به سمت هنر و فرهنگ میکشاند. من وظیفه خود میدانم میراث فرهنگی غنی خود را ثبت کنم تا در مسیر جهانیسازی فرهنگی، این میراث از بین نرود. نسل گذشته عاشق موسیقیهایی چون سیاچَمانه و هوره بودند، اما امروز سلیقههای مصرفی موسیقی متفاوت شده و این میتواند تهدیدی برای فرهنگ ما باشد. هر زن باید رسالت خود را درک کند و در هنر و دانش خود، مسئولیتش را به انجام برساند.»
تحقیقات زینب کریمی
-واکاوی سطح فکری و درونمایه اشعار مستوره کوردستانی با تکیه بر تئوری ساختارگرای لوسین گلدمن
-بازنمایی نقش زنان کورد در اتحاد و انسجام اجتماعی
-شناسایی و تحلیل ویژگیهای موسیقی فولکلور زاگرس
-پژوهش درباره دستمال گُلوَنی(هەوری) بهعنوان بازتاب هویت یک ملت
افتخارات:
-پژوهشگر برتر کشوری در جشنواره ویژه پروفسور حسابی (۱۳۹۸)
-دانشجوی برتر کشوری در جشنواره ویژه پروفسور حسابی (۱۳۹۸)
-پایاننامه برتر کشوری در جشنواره ویژه پروفسور حسابی (۱۳۹۸)
-پژوهشگر برتر کنفرانس منطقه لَیلاخ )۱۴۰۱)
-پژوهشگر برتر کنفرانس بینالمللی مرکز لر در سلیمانیه )۱۴۰۲(