تئاتر روژهلات کوردستان در سایهی جنگ
با آغاز جنگ ۱۲ روزه، سالنهای تئاتر تعطیل شدند و اجراها ناتمام ماندند. این توقف ناگهانی چه تأثیری بر هنرمندان، بهویژه زنان، گذاشته است؟ آیا عرصهی فرهنگ در بحرانهای سیاسی و نظامی همواره باید در اولویت حذف قرار گیرد؟

شبنم رحیمزاده
بوکان- جنگ تأثیرات عمیق، چندلایه و گاه ویرانگری بر فرهنگ و هنر دارد. جنگ، حتی اگر تنها چند روز ادامه یابد، میتواند لرزهای عمیق بر پیکر فرهنگ و هنر بیندازد. جنگ ۱۲ روزه نشان داد که چگونه حتی یک درگیری کوتاهمدت میتواند زیست هنری را در عرصهای چون هنرهای نمایشی و تئاتر دگرگون کند.
در این گزارش بر تأثیرات جنگ اخیر بر تئاتر روژهلات و ایران میپردازیم و با پرداختن به روایات هنرمندان این عرصه به ویژه زنان، گوشهای از رنج و مشکلاتشان را انعکاس میدهیم.
تعطیلی ناگهانی سالنها، توقف اجرا و تمرینات
۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ بود که معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد طلاعیهای درباره روند فعالیت تالارهای نمایشی و کنسرتهای موسیقی صادر کرد و پس از آن در طول جنگ ۱۲ روزه تمام سالنها و فعالیتهای هنری تعطیل شدند. در نتیحه پروژههایی که ماهها برایشان تمرین شده بود، ناگهان بیسرانجام ماندند. فروزان.ک، یکی از بازیگران تئاتر میگوید:« پیش از آغاز جنگ، تمرینهای نمایش را شروع کرده بودیم و قرار بود طی ٢۵ جلسه به مرحلهی اجرا برسیم. اما با شروع جنگ، زمانبندیها بههم ریخت و تمرینها از اواسط کار متوقف شد؛ مسئلهای که زیانهای مالی و روانی زیادی به دنبال داشته است. زیرا تداوم تمرین است که به ایفای بهتر نقش کمک میکند. این شرایط، فقط مختص گروه ما نبود، بلکه برای تمام گروههای تئاتر پیش آمد.»
از سوی دیگر گروههای دیگری که قرار بود اجرای خود را بر روی صحنه ببرند پس از آتش بس هم مجبور به توقف آن شدند. چنین شرایطی با رسیدن ماه محرم سبب توقف طولانی فعالیت تئاتر گشته است. شیدا.خ طراح دکور و صحنهی تئاتر این مورد میگوید:« تمام تدارکات اجرا آماده بود اما حتی پس از آتش بس هم امکان اجرا نداشتیم و به دلیل نزدیک شدن به محرم گروه نتوانست کار را اجرا کند زیرا هم جذب مخاطب نیازمند بسترسازی از جمله تبلیغات و حضور فعال در فضای مجازی است و هم اجرای نمایش در محرم ممنوع است. آنچه باقی ماند تنها زیانهای فراوان بود.»
تئاتر روژهلات در تنگنای مشکلات
تئاتر در روژهلات در شهرهایی چون مهاباد، سنه، بوکان، اورمیه، ماکو، سقز و ...، با حداقل امکانات و حداکثر تعهد نه تنها به روایتگری دردهای مردم میپردازد بلکه شواهدی از حیات فرهنگی ملت کورد به حساب میآیند. با این حال با وجود شرایط سرکوب پس از جنگ در روژهلات، تئاتر کوردی نیز از این قاعده مستثنی نخواهند بود. لیلا.ا، نمایشنامه و فیلمنامه نویس در اینباره میگوید: «فضای تئاتر کوردی بر خلاف تهران در تنگنای بزرگی قرار دارد. تئاتر در مرکز، بخشی از چرخه اقتصادی و در روژهلات، بخشی از مقاومت مدنی ست که هر بار از سویی مورد هجوم قرار میگیرد. در کنار سرکوب و تبعیضات فرهنگی، جنسیتی، نبود امکانات و... مشکلات مالی مانع از اجراست و در دوران پسا جنگ تمامی این مشکلات چند برابر خواهد شد.»
در کنار این مشکلات فضای کلی موجود در جامعه نیز به گفتهی فعالان در این حوزه، مدتهاست از مشکلات حاکم تأثیر میپذیرد. به شکلی که لیلا.ا در ادامهی سخنان خود میافزاید: «روحیه مخاطبان مناسب نیست و درواقع میتوان گفت رغبتی برای دیدن تئاتر یا حتی رفتن به سینما و دیدن اثر هنری ندارند. در شرایط بحرانی یا پسا جنگ نیز پروتکلی برای حوزه فرهنگ و هنر در نظر گرفته نمیشود. برای بسیاری به ویژه زنان، هنر و کسب درآمد از آن بخشی از زندگیست. اما در روژهلات وضعیت رو به وخامت نهاده است و حاکمیت این ضربهی سنگین به هنرهای نمایشی کوردی را برای خود خوشایند میبیند.»
بازگشت، حضور، مقاومت
با وجود همهی این فشارها، برخی گروهها امیدوارند پس از پایان محرم به صحنه بازگردند؛ گرچه میدانند این بار مسیر سختتر از همیشه خواهد بود. همانطور که شیدا میگوید: «در تلاش هستیم پس از محرم دوباره به صحنه بازگردیم اگرچه بسیار سختتر از پیش خواهد بود. اما تئاتر در روژهلات، تلاشیست برای زندهنگهداشتن صداهایی که حاکمیت و جریانهای گوناگون میخواهند حذف میشوند و این صداها امروز، بیش از هر زمان دیگری میل به مقاومت دارند.»