رونمایی از (قامهتی بێ دەسنوێژی شاخ)؛ صدای زنان کورد در برابر سانسور و محدودیتها
دومین کتاب حمیده بیننده، «قامەتی بێ دەسنوێژی شاخ»، رونمایی شد؛ محدودیتها و چالشهای نویسندگان زن کورد مورد بحث قرار گرفت و تأکید شد که هر شعری که زنی مینویسد، سنگی است که به شیشه تاریکی پرتاب میکند و راهی است به آینده.

سنیا مرادی
سنە- دومین کتاب حمیدە بینندە(هۆنە) با عنوان قامەتی بێ دەسنوێژی شاخ، با حضور شاعران و ادیبان شهر سنه و با نقد و بررسی متخصصان حوزه ادبیات بیان عزیزی، زانا(علیرضا) قاسمیفر، ناصر یزدانی و افشین بیننده، رونمایی شد.
این مراسم دیروز، زیر نظر انجمن ادبی مولوی کورد، خانە ترجمە هوژین و با همکاری ادارە کتابخانههای شهر سنە از ساعت ۱۶ تا ۱۸در سالن هنری فرهنگی شهرداری برگزار شد.
در این مراسم به عوامل بازدارندهای اشاره شد که نویسندگان، شاعران و بهطور کلی صاحبان اثر زن را محدود کرده و آنها را به سانسور و خودسانسوری وادار میکند؛ وضعیتی که به تلاش و رنج مضاعف زنان در فرآیند نوشتن منجر میشود. سخنرانان، انتشار کتاب توسط زنان کورد را در چارچوبهای تعیینشده و تحت سانسورهای موجود، موفقیتی همزمان از منظر زبان و جنسیت دانستند. علاوه بر این، شاعران ابراز امیدواری کردند که در آینده جامعهای برابر شکل بگیرد، جایی که زنان نیز در مجالس ادبی بتوانند آزادانه اظهارنظر کنند و تنها نقش «سیاهی لشکر» نداشته باشند، و سیستم سانسور و انکار زنان به پایان برسد.
بیان عزیزی با اشاره به محدودیتهای فراوانی که زنان در دنیای ادبیات و چاپ کتاب با آن روبهرو هستند، از چاپ کتابی کوردی به قلم یک نویسنده زن ابراز خوشحالی کرد. وی نوشتار زنان را متفاوت دانست و افزود: همانگونه که رابین لیکاف در کتاب «جایگاه زبان و زن» شرح میدهد، در جامعهای که زنان از نظر دموکراسی و برابری جنسیتی موقعیت بهتری داشته باشند، سانسور کمتر، شمار کتابهای منتشرشده بیشتر و صدای زنان صاحب اثر رساتر است. برعکس، هرچه جامعه مسئولیتها و نقشهای متعددی مانند مادری، همسری و دیگر وظایف را بر زنان تحمیل کند، فرصت نوشتن و خلق اثر برای آنها کاهش مییابد.
بیان عزیزی در پاسخ به پرسش همیشگی که چرا زنان کمتر از مردان به خلق اثر میپردازند، مسئولیتهای بیشتر زنان را عامل اصلی دانست و گفت: «بسیاری از زنان هنگام نوشتن روی میز آشپزخانه، در حال آماده کردن فرزندان برای مدرسه، پرستاری از اعضای بیمار خانواده و رسیدگی به دیگر مسئولیتها بودهاند.» او افزود که عوامل اجتماعی و اقتصادی نیز مانع دیگری برای کار زنان هستند؛ برای نمونه، تا چند سال پیش انتشارات کاملاً در انحصار مردان بود و این مردان بودند که سلیقه و نظر خود را درباره نوشتار زنان اعمال میکردند، تعیین میکردند کتابی میتواند مخاطب داشته باشد یا مورد توجه قرار گیرد یا نه، و زنان همواره از این امکان اقتصادی محروم بودند.
بیان عزیزی همچنین گفت: «در سه سال گذشته به جمعآوری حدود شصت روایت از زنان پرداختهام که شامل عوامل بازدارنده، مشکلات، امیدها و دلخوشیهای آنان بوده است. بخشی از این روایات نشان میدهد که وضعیت اقتصادی و اجتماعی فرد تعیین میکند تا چه حد میتواند بدون دغدغه تامین نیازهای اولیه بنویسد و اثر خلق کند. بخش دیگر، کلیشههای جنسیتی است؛ همان خط قرمزهایی که جامعه برای زنان تعیین میکند و عبور از آنها تاوان دارد.»
وی ادامه داد: «علاوه بر سیستم سانسور، چشمهای پنهان دیگری نیز حضور دارند؛ همان کلیشههای جنسیتی، تفاوتهای فیزیکی زنانه که انکار میشود. هنگام مطالعه نوشتار زنان، باید علاوه بر آنچه نوشته شده، به آنچه نتوانستهاند بنویسند نیز توجه کرد. این کلیشهها همان ترسهایی هستند که شاعر با نوشتن از آنها رها میشود. بنابراین، هر شعری که زنی مینویسد، سنگی است که به شیشه تاریکی پرتاب میکند و راهی است که به آینده باز میشود.
حمیده بیننده (هۆنە) متولد ۱۳۵۴ است و در زمینه شعر و ترجمه فعالیت میکند. تا کنون دو کتاب از او به چاپ رسیده است: «هێڵەکان بەرەو سووری ئەمبەن» و «قامەتی بێ دەسنوێژی شاخ.»
هۆنە در گفتگو با خبرگزاری ما به سختیهای نویسنده زن بودن، مشکلات اقتصادی و محدودیتهای سانسور اشاره کرد و گفت: «کتاب اولم توسط انتشارات ماد در تهران منتشر شد. ماد اسپانسر من بود و کتاب در تعداد کم و با سانسور زیاد چاپ شد؛ بنابراین دیگر آن کتاب را انتخاب خودم نمیدانم، زیرا آنگونه که میخواستم منتشر نشد. کتاب فعلی نیز توسط انتشارات هژان منتشر شده و تصویر روی جلد آن اثر چیا سرسپی است.»
او ادامه داد: «به عنوان زنی که در حوزه ادبیات فعالیت دارم، میتوانم بگویم زن هیچ پشتوانهای ندارد. شاید خانواده بتواند تا حدی کمک کند، اما با وضعیت اقتصادی کنونی چنین امکانی محدود است. من پیشتر در کادر درمان فعالیت داشتم، اما از سال ۱۴۰۰ تعدیل شدم و اکنون خانهدار هستم. یک زن خانهدار نمیتواند انتظار مادی زیادی داشته باشد. با این حال، همسرم همیشه من را حمایت کرده و اگر پیشرفتی حاصل شده، شراکتی است و از او سپاسگزارم.»
حمیده بیننده تجربههای گوناگونی در روزنامهنگاری، گزارشنویسی و نوشتن داستان کوتاه دارد، اما معتقد است چیزی مانند شعر نمیتواند زخمهای درونی او را التیام دهد. او میگوید: «من خودم را بیشتر در شعر مییابم، مخصوصاً در شعرهایی که حس زنانه دارند.»
هۆنە همچنین علاقه ویژهای به ترجمه دارد. اولین ترجمه او، «مملکت اوین» از دکتر عادل شیخانی، بهصورت مشترک با یکی از دوستان از کوردی به فارسی برگردانده شد. او همچنین آثار دیگری مانند «زن زیادی و بچه مردم» از جلال آل احمد و «شب و روز یوسف و مرد» از دولتآبادی را ترجمه کرده است که آماده چاپ هستند. او درباره ترجمه میگوید: «در ترجمه تو دنیای یک نفر دیگر را تجربه میکنی، فراز و نشیبهای زندگی او را مطالعه میکنی، کلمات را میرقصانی و دوباره به چینش درمیآوری. مانند این است که فوندانسیون یک ساختمان را برهم بزنی و از نو بسازی. بدون ترجمه، چگونه میتوانستم سیلویا پلات را بشناسم یا امیلی دیکینسون را درک کنم؟ ترجمه کار سختی است و جسارت میطلبد؛ باید به خود ایمان داشته باشی و متن را با کمترین ضعف از زبان مادری بازگردانی. متن ترجمهشده مانند غریبی است که از مملکت مادری جدا شده و باید توجه ویژهای به آن داشت.»
این مراسم با اجرای ثریا طهماسبی و شعرخوانی شاعرانی همچون هلاله سهرابی، سروه مجیدی و بیان علیرمائی برگزار شد. در پایان، رونمایی از کتاب «قامەتی بێ دەسنوێژی شاخ» با حضور خانواده و نزدیکان شاعر و همچنین ادیبان شهر سنه از جمله سیمین چایچی، اسمر ابراهیمی، خالد امانی، سهیلا میهمی، لیلا گرگانی و کمال طاهرنژاد انجام شد.