ما نوجوانان، هم بیشترین آسیب و هم بیشترین تأثیر را در خیزش انقلابی ژن، ژیان، آزادی داشتیم
پس از خیزش انقلابی ژن، ژیان، آزادی، مدارس به یکی از میدانهای اصلی تغییر تبدیل شدهاند؛ جایی که دختران نوجوان با شجاعت و آگاهی در برابر محدودیتها ایستادهاند. در این گزارش، روایت یکی از معلمان و دانشآموزان دختر را میشنویم.

ماریا قدیمی
سنه- در سالهای اخیر، جامعهی ایران شاهد دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی گستردهای بوده است که بخش مهمی از آن با عنوان انقلاب زنان شناخته میشود. این تحولات، فارغ از دیدگاههای موافق یا مخالف، تأثیرات عمیقی بر نهادهای آموزشی، روابط خانوادگی و ارزشهای نسل جدید بر جای گذاشته است. در جریان خیزش انقلابی ژن، ژیان، آزادی، دختران در مدارس با فشارها و آزارهای متعددی از سوی نهادهای حکومتی روبهرو شدند؛ از تهدید به اخراج و بازداشت گرفته تا حوادث نگرانکنندهی مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس.
در این میان، نوجوانان و بهویژه دانشآموزان دختر، بهعنوان بخشی فعال و تأثیرپذیر از جامعه، نقشی چشمگیر در بازتاب و تجربهی این تغییرات داشتهاند.
آنچه در ادامه میآید، روایت یکی از معلمان و دانشآموز مقطع دبیرستان است که از زاویهی شخصی خود، به تجربهی زیستهی نسل نوجوان در دل این تحولات میپردازد.
سولماز رحمتی، معلمی که سه سال گذشته را در مرکز تحولات آموزشی سپری کرده، از دگرگونی عمیقی سخن میگوید که پس از انقلاب زنان در میان دانشآموزان دیده است: «قدرتِ نه گفتن در دخترانِ نوجوان و جوان، بزرگترین دستاورد آن انقلاب بود. انقلابی که زنان را به خود آورد، ارزش والای زن را یادآور شد و برابری را بار دیگر به مردان گوشزد کرد. خیزش انقلابی ژن، ژیان، آزادی نهتنها انسانیت را فریاد زد، بلکه نسل تازهای از دختران را پروراند؛ دخترانی با صدایی بلند، نگاهی گسترده و ارادهای که زانو نمیزند، نمیترسد و در برابر قوانین ضد زن میایستد.»
او ادامه میدهد: «دختران امروز در ابراز خود، جسورتر از همیشهاند. دیگر نمیتوان آنان را در مدارس سرکوب کرد؛ چون از یک سو معلمان و مدیرانی همراه دارند، و از سوی دیگر، این شجاعت در جامعه همهگیر شده است. وظیفهی ما معلمان تنها این است که این جسارت را در مسیر درست هدایت کنیم و از دور، بر رشدشان تأثیر بگذاریم.»
وقتی از او دربارهی حجاب میپرسم، پاسخ میدهد: «چه بخواهیم و چه نه، انتخاب پوشش هم بخشی از مطالبات زنان است. آزادی در پوشش مانند آزادی بیان و اندیشه اهمیت دارد. انسانی آزاد است که از هیچ نظر سانسور نشود. بله، من این را شکلی از مبارزه میدانم، مقاومتی که به بزرگترین خواست حکومت نه میگوید. این شجاعت ستودنی است و من به عنوان معلم، همیشه در کنارشان بودهام و خواهم بود.»
در ادامه، دربارهی تغییرات پسران دبیرستانی میگوید: «در مدارس پسرانه نیز تغییرات چشمگیری دیده میشود. هر تحول اجتماعی ابتدا با ترس همراه است، زیرا چارچوبهای قدیمی و عادتهای گذشته به چالش کشیده میشوند. با این حال، این ترس با امید به تغییر فرهنگی و اصلاح قوانین ناعادلانه همراه شده است. نسل جدید میداند که دوران نگرشهای محدودکننده به پایان رسیده و هیچ بازگشتی در کار نیست. نوجوانان امروز شاهد هستند که نسل زنان دیگر عقب نمیرود و جامعه در مسیر بازپسگیری حقوق و برابری پیش میرود.»
رحمتی در پایان میافزاید: «در مدارس، دو نوع نگاه وجود دارد؛ گروهی از معلمان که با دختران همدلاند و همراهشان قدم برمیدارند، و گروهی که به دلایل امنیتی ناچارند مطیع قوانین بمانند، اما حتی آنها هم دیگر قدرتی در برابر این دختران ندارند. دوران قدرتنمایی در برابرشان تمام شده است. این تغییر، از زمان خیزش انقلابی ژن، ژیان، آزادی آغاز شد و امروز به خانوادهها نیز رسیده. من به عنوان یک معلم و یک مادر، این تحول را در هر دو نهاد دیدهام، تغییری گریزناپذیر و امیدبخش.»
ژاکلین.ن، یکی از دانشآموزان مقطع دبیرستان دربارهی تجربهی خود از انقلاب زنان چنین میگوید: «ما نوجوانان در جریان این انقلاب، هم بیشترین آسیب را دیدیم و هم بیشترین تأثیر را گذاشتیم. جان خود را در کف دست گرفتیم و بیتوجه به ترس خانوادهها و تهدید حکومت، برای تغییر ایستادیم. تاوان این ایستادگی را نیز پرداختیم؛ بارها در خیابان مورد ضربوشتم قرار گرفتیم و در مدارس با تهدید اخراج روبهرو شدیم.
من ناچار شدم مدرسهام را تغییر دهم، زیرا مدیر مدرسه مرا بهعنوان فردی «مخل نظم» معرفی میکرد و در نهایت، به جای آنکه از من حمایت کند، مرا از مدرسه اخراج نمود. با این حال، برای من و خانوادهام تنها یک اصل مهم بود: تسلیم نشدن در برابر زور و بیعدالتی.
من و دختران همسنوسالم در آن روزها رشد کردیم. دیگر اطاعتپذیر نیستیم و آموختهایم که همانند انسانهای آزاد زندگی کنیم، نه بردگان خاموش. برای من، شعار ژن، ژیان، آزادی مفهومی فراتر از حجاب دارد؛ این شعار، انقلابی درونی در ما برانگیخت که هیچ قدرتی توان خاموشکردن آن را ندارد.
از آن زمان، زندگی برای من معنایی تازه یافته است. دریافتهام که باید برای ارزشها جنگید، حتی اگر بهای آن جان باشد. ما این حقیقت را با گوشت و پوست خود لمس کردهایم و آن را مدیون زنانی هستیم که در راه این انقلاب جان خود را از دست دادند.