«ایستا کوردستان»؛ تیمی بیگانه در خانه؟
چرا تیم «ایستا کوردستان» از بازیکنانی با اکثریت غیربومی تشکیل شده است؟ زنان فوتبالیست، افزون بر تبعیض جنسیتی، با موانع ملی و مذهبی نیز دستوپنجه نرم میکنند .در حالی که روژهلات پر از استعداد است، سرمایهها صرف بازیکنان غیربومی میشود، نه دختران بومی.
![](https://jinhaagency.com/uploads/fa/articles/2025/02/20250204-2-pnge76b4e-image.jpg)
آسو روشنی
سنه- زنان فوتبالیست در ایران با موانع بیشماری روبهرو هستند؛ از محدودیتهای حجاب و نبود امکانات، تا کمبود مربیان مجرب، حمایت مالی و تمرینات استاندارد. تبعیض جنسیتی و نبود اسپانسر، همچون سدی بلند در برابر پیشرفت آنان قد علم کرده است. اما برای زنان روژهلات، این موانع فراتر میرود و تبعیضهای ملی، مذهبی و آیینی نیز به آن افزوده میشود.
در چنین شرایطی، تیمی مانند «ایستا کوردستان» برای تأمین بازیکنان خود ناچار به جذب فوتبالیستهایی از دیگر شهرها هستند و عملاً از ظرفیتهای بومی بهره نمیبرند. به همین دلیل، تیم فوتبالی که اکنون با نام «ایستا کوردستان» نمایندگی میشود، با اکثریت بازیکنان غیربومی تشکیل شده است. این در حالی است که شهر مملو از دختران بااستعدادی است که بهدلیل نبود شرایط مناسب، از فوتبال دور مانده و تنها به تماشاچیانی حسرتبهدل بدل شدهاند.
فرصت برای دختران مستعد، محدود و ناعادلانه است. آنان نمیتوانند از فیلترهای حکومتی عبور کنند؛ فیلترهایی که نه بر اساس توانایی ورزشی، بلکه بر پایه ملیت، دین و مذهب تعیین میشوند. حتی آنهایی که موفق به ورود به تیمها میشوند، در نهایت، بهطور نامحسوس کنار گذاشته شده و جای خود را به بازیکنانی از دیگر مناطق میدهند. بسیاری از این بازیکنان درست در لحظهای که به مراحل حرفهای و نهایی میرسند، از صحنه کنار گذاشته میشوند.
مسئله دیگر، حمایت مالی است. اسپانسرها معمولاً افراد علاقهمند به ورزشاند، نه نهادهای دولتی یا مسئولان. اما همین افراد نیز، به دلایل مختلف ازجمله ناکامیهای تیم یا فشارهای گوناگون پس از مدتی کنار میکشند. این روند، ضربهای جدی به فوتبال زنان در روژهلات وارد کرده است.
تیمی که نام «ایستا کوردستان» را یدک میکشد اما از اکثریت بازیکنان روژهلات بهره نمیبرد، حسرت و ناامیدی بسیاری از دختران این شهر را رقم زده است. سحر.م از سنه یکی از بازیکنان سابق تیم میگوید: «حتی زمانی که در تیم حضور داشتیم، همیشه نیمکتنشین بودیم و فرصت بازی نداشتیم. بسیاری از ما این بیحرمتی را تاب نیاوردیم و از تیم خارج شدیم. حالا فقط میتوانیم بازیها را تماشا کنیم و در حسرت یک رقابت عادلانه بمانیم.»
او با حسرت ادامه میدهد: «آن دوره هیچ هزینهای برای تیم نمیشد، اما اکنون برای بازیکنان غیربومی میلیاردها تومان صرف میکنند. من که عمر و جوانیام را پای فوتبال گذاشتم، چرا نباید ارزشی برای این جامعه فوتبالی داشته باشم؟» و این تنها درد دل یک بازیکن نیست؛ بلکه روایت بسیاری از دختران فوتبالیست روژهلات بویژه شهر سنه است که روزگاری در این تیم بازی کردهاند و حالا مورد بیمهری قرار گرفتهاند.
برخی از فوتبالیستهای زن که شانس با آنان یار بوده، توانستهاند در تیمهای دیگر جایگاهی پیدا کنند، اما بسیاری نیز بدون حمایت و پشتوانه، از میدان رقابت کنار گذاشته شدهاند؛ شاید برای همیشه.
انتخاب بازیکنان غیربومی، آن هم در شهری که سرشار از استعدادهای درخشان فوتبالی است، تصمیمی غیرمنطقی به نظر میرسد. چرا سرمایهگذاری بر روی این استعدادهای بومی نادیده گرفته میشود؟ چگونه میتوان هزینههای هنگفت را برای بازیکنان غیربومی توجیه کرد، در حالی که برای بازیکنان پیشین و بومی، کمترین حمایت مالی وجود نداشت؟ این، چیزی جز تبعیض و بیعدالتی نیست.
چرا باید زنان فوتبالیست برای دیده شدن، خود را به آب و آتش بزنند، اما هنگامی که به تیم راه پیدا میکنند، دوام نیاورند؟ گویی تبعیض طبقاتی و جنسیتی برای زنان کورد کافی نبوده که حالا باید با تبعیض ملی و مذهبی نیز دستوپنجه نرم کنند. سرانجام بسیاری از آنان، مانند هزاران زن ورزشکار دیگر، سرخوردگی و ناامیدی است.
فوتبالیستی که در شرایط برابر میتوانست با بازیهای درخشانش مرزها را درنوردد، هر بار با موانع حکومتی مواجه میشود. حکومت، نهتنها در ورزش، بلکه در هنر، فرهنگ، سیاست و اقتصاد، زنان کورد را با قوانین ناعادلانه به حاشیه میراند و از صحنه حذف میکند.
در روزهای سرد لیگ فوتبال زنان، تماشاگرانِ بازیها اغلب همان بازیکنان سابقی هستند که روزگاری برای این تیم جنگیدهاند. هرچند با آنان بیوفایی شده، اما هنوز سرنوشت تیم برایشان مهم است. این زنان، نهتنها از میدان رقابت، بلکه از کل جامعه ورزشی کنار زده شدهاند. تیمی که به نام یک منطقه بازی میکند اما اکثریت بازیکنان آن غیربومی هستند!...