قیام برگشت‌‌ناپذیر خلق‌‌ها/ نیازمند تشکیل خودمدیریتی مردمی

جامعەی دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان (کودار) با ارئەی تحلیلی از اوضاع سیاسی و اجتماعی کنونی روژهلات کوردستان بر این باور است با نگاهی تاریخی می‌توان ابعاد هرگونە عقب‌نشینی از انقلاب را تحلیل کرد.

مرکز خبر- با توجە بە اوضاع سیاسی و اجتماعی کنونی روژهلات کوردستان جامعەی دمکراتیک و آزاد شرق کوردستان تحلیلی را ارئە کردە و معتقد است خلق‌های ایران و شرق کودرستان قیامی را آغاز کردەاند کە هیچ فرد و سازمانی حق بازگشت از مسیر آن را ندارد زیرا خود و جامعەاش را بە خطری بزرگتر دچار خواهد کرد.

 

در این تحلیل آمدە است:

«یک ماه از قیام خلق‌ها گذشت و این ‌بار توان خیزش‌گری جامعه ایران و شرق کوردستان بعنوان ضرورت اجتناب‌ناپذیر در بطن خاورمیانه، افزایش یافته. جامعه به دنبال یافتن خویشتن‌ آزاد خویش است و تنها راه کسب آزادی و عدالت را تغییر ریشه‌ای در ساختار نظام مستبد جمهوری ولایی می‌داند. با آغاز قیام سراسری، شکاف میان جامعه و نظام مستبد حاکم عمیق‌تر از سابق شده و در مسیر تغییر نظام و تعیین مدیریت نوین جامعه قرارگرفته. بازگشت از این مسیر بی‌شک عواقب خطرناک و مرگباری برای خلق‌های ایران بە همراە خواهد داشت و از قافله آزادی خلق‌های خاورمیانه عقب‌‌تر خواهد ماند. البته خلق‌ها از درک این مقوله برخوردار شده‌اند و چه ‌بسا سرآمدی زن‌ محوری قیام جاری موجب قوی‌ترشدن چند برابری آن نسبت به سال‌های گذشته شده که طبیعتا هر قیام استوار بر اندیشه آزادی زن در خاورمیانه و ایران بی‌تردید از انقلاب عصر زنان کورد آپویی در هر چهار بخش کوردستان متاثر می‌شود.

قیام جاری در ایران و شرق کوردستان آنچنان ریشه‌ای و نظام‌مند است که دیگر به مرحله بی‌بازگشت و عدم‌ عدول از مواضع تحول‌خواهانه خویش رسیده. هسته‌های شهری قیام بصورت محلی، تشکیل شده‌اند و نیروی نظام را تا حد زیادی روبه تحلیل برده‌اند که امیدبخش می‌باشد. رژیم دستپاچه شده و با تمام توان می‌کوشد از همپوشانی راهکارهای اعتراض و اعتصاب که کار رژیم را تمام می‌کند، جلوگیری بعمل آورد. قیام‌کنندگان هم بدون دخالت هر نیروی خارجی در واکنش به این سرکوب‌گری نظام جامعه‌ستیز، درصددند در مرحله ارتقاء‌یافته‌تری هسته‌های محلی قیام در شهرها را بسوی تشکیل «شوراهای شهری اداره خلقی» به پیش بتازانند که البته یگانه شرط تثبیت این جایگاه خلقی، تداوم قیام در هفته‌های پیش‌رو است.

در قیامی که از ۲۶ شهریور از شرق کوردستان آغاز شده، اتحاد خلق‌ها و ملیت‌ها چند برابر قوی‌تر از قیام‌های دی‌ماه ۱۳۹۶ و آبانماه ۱۳۹۸ گشته. این بار جامعه بطور جدی در جستجوی ساختاری جایگزین بجای نظام جمهوری ولایی است. ازقضا برای نخستین ‌بار افکار عمومی جهان و آزادیخواهان اینترناسیونالیست تا این حد گسترده علیه نظام مستبد ایران همبسته و همگرا شده‌اند و بسیاری در روابط خود با نظام مستبد تجدیدنظر کرده‌اند.

جایگاه خلق‌ها و اتنیک‌ها در این میان، متفاوت‌تر از سابق اهمیت یافته. رژیم به دلیل ظلم و ستم مضاعف در ۴۳ سال گذشته، خلق‌ها و ملیت‌های تحت‌ستم چون کورد، بلوچ، گیلک، آذری و عرب را شدیدا پرخطر قلمداد می‌کند و در برهه کنونی قیام، در مقابله با آن خلق‌ها و اپوزیسیون‌هایشان سناریوهای متفاوت‌تری برای سرکوب قیام‌هایشان دارد که برعکس سابق، جنگ در داخل و خارج با بکارگیری ارتش و سپاه می‌باشد.

موضع نظام ولایی ایران از سخنان و مواضع سرکوبگرانه خامنه‌ای و موضع جامعه هم از قیام جدی و ریشه‌ای آن مشخص هستند. سخنان خامنه‌ای در راستای اتمام حجت با خلق‌های قیام‌کننده و در حکم آخرین هشدار برای سرکوب بود. لذا مسئولیت هر سرکوب خونباری متوجه شخص خامنه‌ای و بیت استبدادی او است. خامنه‌ای جنگ علیه جامعه را رسما اعلام کرده. بصورت شفاف تهدید کرده و نیروی ارتش و سپاه را عملا به خون‌ریزی بی‌رحمانه فراخوانده که البته از کاراکتر ستمگر نظام حاکم غیر از این هم انتظار نمی‌رفت. سناریوی جنگ برون‌مرزی رژیم برای به محاق بردن قیام خلق‌ها تا اینجای کار در هر دو بعد داخلی و خارجی شکست خورده، ولی رژیم ایران جنگ درون‌ مرزی و برون‌ مرزی خود را به هم گرده زده و خود را ناچار به درپی‌گرفتن این رهیافت خطرناک می‌بیند که قطعا خاورمیانه را در تاریکی دیگری فروخواهد برد. رژیم در پیشبرد عملی جنگ برون‌مرزی خاصه علیه اپوزیسیون کوردی مردد است، زیرا از برگشتن ورق علیه خود هراس دارد و از درگیرساختن عراق و اقلیم کردستان که هر دو را کانون جنگ و بحران علیه خود می‌داند، می‌ترسد ولی نباید از یاد برد که ممکن است به طرز جنون‌آمیزی بدان اقدام نماید. اینبار به روشنی می‌بینیم که رژیم در امر انتقال بحرانهایش به خارج از مرزها و دفاع از خود در حوزه برون‌مرزی، عملا ناکام مانده. بنابراین مشخص است که قیام جاری بر حوزه سیاست خارجی دولت‌ها با ایران هم تاثیر عمیق گذاشته و ایران منزوی‌تر گشته. این قیام خیلی‌چیزها در داخل و خارج را تغییر داده که به روال سابق خویش بازنخواهدگشت. اکنون دیگر با اغتشاش ‌نامیدن قیام تاریخی خلق‌ها، حتی ماهیت انقلاب ۱۳۵۷ را نیز دچار ظن و چالش ساخته به همین دلیل جامعه مشروعیت را از این رژیم سلب نموده.

باتوجه به تهدیدهای مکرر سپاه‌پاسداران برای آغاز جنگ‌برون‌مرزی علیه اپوزیسیون کوردی، مشخص است که چنین تهدیدی  فعلاعلیه هیچ‌یک از ملیت‌های دیگرایران صورت نمی‌گیرد و سنگینی بار بر دوش خلق‌کورد افتاده. در جایی چون بلوچستان به قتل‌عام معترضان بسنده می‌کند ولی علیه خلق‌کورد و شرق کردستان خود را ناچار می‌داند که به اقدام نظامی آن هم در حوزه برون‌مرزی دست‌زند. در زمان انقلاب ۱۳۵۷ هم شرق کردستان متفاوت‌ از تمامی خلق‌ها، محل جنگ و درگیری علیه اپوزیسیون کوردی و سرکوب خلق بود. تنها تفاوتی که امروز مشاهده می‌شود، طرد نظام از سوی همه خلق‌ها و ضعیف‌ترشدنش در امر حمله به خلق کورد است و چه ‌بسا جنبش آزادیخواهی کورد شرق کوردستان سازماندهی‌شده‌تر و قوی‌تر از زمان انقلاب ۵۷ است و قویا از خود دفاع ‌مشروع و طبیعی می‌کند و خواهد کرد.

به هر تقدیر همه خلق‌های ایران و شرق کردستان قیامی را آغاز کرده‌اند که هیچ فرد و سازمانی حق بازگشت از مسیر آن را ندارد زیرا خود و جامعه‌اش را به خطری بزرگ‌تر دچار خواهد‌کرد. درثانی، تمامی زمینه‌ها و فرصت‌ها از هر لحاظ برای پیشبرد قیام تا رساندن آن به اوج یک انقلاب راستین، فراهم است و هیچ‌کس بهانه‌ای برای عدول از این وظیفه انسانی، اخلاقی و سیاسی در دست ندارد. خاورمیانه به وضعیتی دچارشده که این راه انقلابی و تحول‌آفرین را همه خلق‌های منطقه ناچارا باید طی کنند اگر نه فروپاشی ناشی از بحران‌ها گریزناپذیر خواهد شد. پس بهتر است خلق‌های ایران همانند سابق به پیشاهنگی و پیشتازی در این کارزار رنسانس‌آفرین، دست‌زنند و تا اینجای کار نیمی از راه را نیرومندانه طی‌کرده‌اند. قیام‌ خلق‌ها بی‌بازگشت شده و نیازمند تشکیل خودمدیریتی مردمی شهرها است. فلذا بر قیام‌کنندگان است که در همه شهرها به سازماندهی منسجم و تشکیل مدیریت محلی قیام دست ‌زنند و همه اقشار، توده‌ها، فعالان و روشنفکران را در آن سهیم‌سازند. پس باید مطالبات‌شان را قویا، عملی‌تر، جسورانه‌تر و واضح‌تر مطرح‌سازند، چون این تنها راه باقی‌مانده است.»