همایش «همکاری ملی برای نجات ایران»؛ گذار یا بازتولید فرهنگ درباری؟
در میانه تلاشها برای تغییر ساختار سیاسی ایران، همایش مونیخ با هدف اتحاد در گذار از جمهوری اسلامی برگزار شد؛ اما آیا این نشست توانست به پرسشهای بنیادین درباره حقوق ملتها، تنوع فرهنگی و آینده دموکراسی پاسخ دهد؟

مرکز خبر- امروز شنبه ۴ مردادماه، شهر مونیخ آلمان میزبان همایشی با عنوان «همکاری ملی برای نجات ایران» بود؛ رویدادی که از سوی طیف نزدیک به رضا پهلوی و با هدف «گذار از جمهوری اسلامی» برگزار شد. این نشست، با حضور حدود ۵۰۰ نفر از فعالان سیاسی، مدنی، اقتصاددانان و خانوادههای دادخواه برگزار شد.
در میان شرکتکنندگان، چهرههایی چون ماهان مهرابی (خواهر زندانی سیاسی محمود مهرابی) و طیب آزموده (کشتیگیر) نیز حضور داشتند که خود را به نمایندگی از کورد معرفی کرد. این افراد از همایش به عنوان گامی مثبت در راستای ایجاد اتحاد برای عبور از جمهوری اسلامی یاد کردند.
سه اصل محوری این نشست «حفظ تمامیت ارضی»، «تأمین حقوق بشر» و «ایجاد دولت سکولار» اعلام شد. با این حال، جزئیات این اصول در فضای همایش تبیین نشد و بحثها بیشتر در سطح کلی باقی ماند.
یکی از محورهای چالشبرانگیز نشست، نحوه پرداختن به تنوع فرهنگی، مذهبی و هویتی در ایران بود. اگرچه از «حمایت از اقوام» سخن گفته شد، اما همچنان نگاه قومی و مرکزگرا بر بیانیهها و سخنان سایه داشت. بسیاری از منتقدان این رویکرد را امتداد همان نگاهی میدانند که از دوره پادشاهی تا جمهوری اسلامی، هویت ملتهای متنوع در ایران را در قالب عنوان «قوم» تقلیل داده و از بهرسمیتشناختن فرهنگها، ملتها و زبانهای گوناگون پرهیز کرده است.
فضای همایش نیز با نقدهایی همراه بود. بهزعم برخی ناظران، این رویداد بیش از آنکه میدان گفتوگویی برای تبادل اندیشههای متکثر باشد، فضایی نمادین با رنگوبوی «فرهنگ درباری» داشت. ستایش از خاندان پهلوی و تأکید بر چهرههای خاص در تاریخ دولتمداری ایران، یادآور سنتهایی است که در نظامهای پادشاهی و مذهبی بهعنوان ابزاری برای تثبیت قدرت بهکار گرفته شدهاند؛ در نظام سلطنتی با عنوان «مدیحهسرایی» برای شاه و رجال، و در نظام دینی با قالب «منقبتسرایی» برای رهبر و نمایندگانش.
این نشست تنها چند روز پس از نامه میرحسین موسوی برگزار شد؛ نامهای که در آن خواستار تدوین قانون اساسی جدید و تشکیل مجلس مؤسسان شده بود. اگرچه دو رویکرد متفاوت به نظر میرسند، اما به باور برخی تحلیلگران، هر دو در عدم شفافیت درباره اصول بنیادین و ارائه نقشه راهی روشن برای آینده، نقاط اشتراک دارند.
در پایان، این پرسش همچنان بیپاسخ مانده است: در روند گذار از جمهوری اسلامی، سرنوشت حقوق و هویت ملتها در ایران چه خواهد شد؟ جایگاه زنان، جوانان، اقلیتهای مذهبی، قومی و فرهنگی در آینده این تغییر چگونه تعریف خواهد شد؟ و آیا این حرکت، گامی به سوی ساختار سیاسیای دموکراتیک و کثرتگراست، یا صرفاً بازتولید نظمهای پیشین در لباسی نو؟