آزار جنسی و خشونت در خیابان علیه دختران کار

کارکردن طولانی مدت با وجود خطرات در شب، محروم ماندن از ادمەی تحصیل و آزارهای جنسی و جسمی بخشی از مشکلات دختران کار است.

 

مرکز خبر- الهه قربانی، کارشناس ارشد مطالعات زنان و جامعه‌شناس در ایران در پژوهشی‌ میدانی شرایط زندگی دختران کار در شهر تهران را بررسی کرده است. این جامع‌شناس در این پژوهش با حدود ۵۰ نفر از دخترانی که میانگین سنی آنها بین ۶ تا ۱۶ سال بوده است و در خیابان‌ها کار می‌کردند، مصاحبه کرده‌ است.

به گفتەی الهه قربانی، نتایج این پژوهش به‌دلایل مختلف کار کردن دختران در محیط عمومی و خیابان‌ها را نشان می‌دهد. فقر و ناتوانی خانواده در تامین معاش، از هم گسیختگی خانوادگی و داشتن والدین بدسرپرست یا بی‌سرپرست، نهادینه شدن موروثی کار به صورت یک فرهنگ پذیرفته شده از سوی خانواده و مهاجرت از جمله عوامل کار دختران است.

به گفته‌ی این پژوهشگر این دختران به اندازه‌ی یک فرد بزرگسال تا ساعت ۱۰ بعد از ظهر و پاسی از شب کار می‌کنند، گرچه نوع و حجم کارهایی که انجام می‌دهند سبک‌‌تر است.

 

آزار و تقسیم کار جنسیتی

الهه قربانی پژوهشگر این مطالعه در مصاحبه با ایسنا می‌گوید: '' در میان کودکان کار یک تقسیم‌بندی جنسیتی وجود دارد و شغلی مثل زباله‌گردی یا جمع کردن ضایعات به هیچ عنوان به دخترها داده نمی‌شود. دخترها به کارهایی مانند دستفروشی، فال فروختن، اسپند دود کردن، وزنه همراه خود داشتن برای وزن کردن، آدامس و گل فروختن و... مشغول هستند''.

این پژوهشگر همچنین به آزارهای جنسی دختران هنگام کار در خیابان اشاره کرده و گفته است:

''اکثر بچه‌ها می‌دانستند که در معرض خطر قرار دارند و خیلی از آنها دزدیده شده و یا اینکه بلایی سرشان بیاید، می‌ترسیدند. تمام بچه‌هایی که از آنها مصاحبه گرفتم از دزدیده شدن آگاهی داشتند و از همدیگر حمایت می‌کردند؛ مثلا اگر احساس می‌کردند مورد مشکوکی وجود دارد به دوستان‌شان گوشزد می‌کردند و اطلاع می‌دادند، حتی در برخی موارد دخترها خودشان را شبیه پسرها می‌کردند، موهایشان را کوتاه می‌کردند و تا جایی که می‌توانستند لباس پسرانه می‌پوشیدند تا امنیت بیشتری داشته باشند.''

آزار کلامی، اهانت و خشونت از سوی مردم، آزار جنسی، کتک خوردن و دزدیده شدن وسایل‌ کودکان کار، تنها بخشی از مشکلات زندگی روزمره آنهاست.

در سکوت و بی‌خبری مسئولان از وضعیت روزمره‌ی زندگی کودکان کار و خیابان در ایران، این کودکان به ویژه دختران در معرض انواع خشونت‌ها قرار می‌گیرند، بی‌آنکه پناهگاه و مامنی داشته باشند. بسیاری از آنها حتی نمی‌دانند در صورت وقوع خشونت و تجاوز جنسی چطور باید اعتراض کنند.

بنا بر این پژوهش، دختران کار از برخورد با ارگان‌هایی نظری شهرداری و بهزیستی نگران هستند و آنها را عامل مخدوش شدن هویت دخترانه‌شان می‌دانند. آنها می‌گویند: ''بهزیستی ما را می‌گیرد موهایمان را کوتاه و کچل‌مان می‌کند''.

نهادهای ذیربط دستگیری و سرکوب کودکان کار خیابان را با ولگردی و بزه کار خواندن این کودکان توجیه می‌کنند. این در حالی است که بنا بر داده‌های آماری سازمان تامین اجتماعی، اکثریت غالب کودکان کار دارای خانواده هستند و شب‌ها به خانه باز می‌گردند.

این کودکان به دلیل مشکلات خانوادگی، نظیر حاشیه‌نشینی، فقر، مهاجرت و... برای رفع نیازهای اولیه خانواده‌شان کار می‌کنند، نه برای باندها و اشخاص خاص گرچه چنین باندها و اشخاصی هم وجود دارند.

برخی کارشناسان مسائل اقتصاد شهری آمار کودکان کار ایران را بین ۳ تا ۷ میلیون عنوان می‌کنند، ضمن اینکه این رقم برای تهران نیز ۲۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود، اما به‌دلیل اینکه اغلب کودکان کار هیچ‌گونه ثبت هویتی ندارند، آمار دقیقی در این زمینه نمی‌توان ارائه کرد.