ایستادگی بی‌وقفه؛ ۹۹ سه‌شنبه در برابر ماشین اعدام

در حالی که جهان در روز جهانی «آشتی» از دیالوگ و پایان چرخه خشونت سخن می‌گوید، در ایران حکومتی غیرمشروع طناب دار را به‌عنوان ابزار سیاسی بر شانه جامعه انداخته و با سرعتی سرسام‌آور، اعدام را جایگزین عدالت کرده است.

مرکز خبر- کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ٩٩همین هفته‌ی پیاپی، در ۵۵ زندان ایران، پژواک مقاومت زندانیانی‌ست که در دل ماشین مرگ، برای حق حیات ایستادگی می‌کنند.

در آمارهای قابل استناد درباره افزایش قابل‌توجه اعدام‌ها در ایران ٢٠٢۵ طبق گزارش کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، آمار اعدام‌ها از ابتدای سال ۱۴۰۴ تاکنون به حدود ٢هزار اعدام رسیده است. به طوریکە تنها در هفته گذشته ۶۷ تن اعدام شده و از ابتدای آذر ماه تا کنون قریب به ۲۷۱ تن را به پای چوبه‌ی دار فرستاده شده‌اند.  

 اعدام‌هایی که اغلب در نبود دادرسی عادلانه، وکیل مستقل و اطلاع‌رسانی عمومی به ویژه بعد از جنگ نمادین ١٢ روزه ایران واسرائیل شدت گرفته است. این اجرای مهندسی‌شده «سیاست مرگ» است، یعنی حکومتی که بقای خود را در حذف فیزیکی می‌جوید.

 

مانفیست «سه‌شنبه‌هایی نه به اعدام»

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» ٩٩ هفته پیش، از دل نیاز فوری به مقابله با روند فزاینده و بی‌محابای اعدام در ایران شکل گرفت، جایی که حکومت، اعدام را نه به‌مثابه مجازاتی قضایی، بلکه ابزاری برای سرکوب سیاسی، ایجاد رعب اجتماعی و کنترل جمعیت به‌کار می‌گیرد.

این کارزار از درون زندان‌ها آغاز شد، جایی که زندانیان سیاسی، عقیدتی و عادی که با خطر اعدام مواجه بودند، تصمیم گرفتند سکوت را بشکنند و با صدایی جمعی خواستار پایان دادن به چرخه خشونت قضایی شوند.

نام‌گذاری «سه‌شنبه‌ها» به‌عنوان روز مشخص این اعتراض، به‌منظور انسجام‌بخشی و نمادسازی بود، سه‌شنبه به روزی برای فریاد علیه مرگ حکومتی تبدیل شد. این کارزار به مرور، از درون زندان‌ها به بیرون گسترش یافت و خانواده‌های محکومان به اعدام، فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران و گروه‌های مردمی نیز به آن پیوستند.

 

از زندان تا جهان: بازتاب جهانی سه‌شنبه‌های نه به اعدام 

در سطح جهانی، نمونه‌های تحرک مدنی مشابه «کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» وجود دارد که نشان می‌دهد مبارزه علیه اعدام نه فقط در ایران، بلکه به‌صورت گسترده در میان جامعه مدنی جهان جریان دارد. مثلا «روز جهانی علیه مجازات اعدام» هر سال در ١٠ اکتبر، فعالان حقوق بشر در صدها کشور به‌موازات هم به مناسبت «روز جهانی علیه مجازات اعدام» کارزارها، تجمعات، کنفرانس‌ها و کمپین‌های اطلاع‌رسانی برگزار می‌کنند تا مخالفت با اعدام را سازمان‌دهی و نمادین برجسته کنند. این روز توسط ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام و با حمایت نهادهای بین‌المللی مانند عفو بین‌الملل و اتحادیه اروپا برگزار می‌شود و تلاش می‌نماید تا افسانه امنیت در مقابل اعدام را به چالش بکشد و آگاهی‌سازی کند.

مورد مشابه دوم «شبکه‌های جهانی لغو مجازات اعدام» است، ائتلاف‌هایی چون World Coalition Against the Death Penalty و گروه‌های محلی ـ نظیر Canadian Coalition Against the Death Penalty یا Death Penalty Focus در آمریکا فعالیت می‌کنند که با فشار سیاسی، اطلاع‌رسانی، لابی با نهادهای قانون‌گذار و مشارکت در کمپین‌های جهانی، تلاش دارند اعدام را به‌عنوان ابزاری قضائی و سیاسی مردود اعلام کنند.

نمونه مشابه دیگر «کارزارهای خاص موضوعی»، گروه‌هایی مانند Stop Child Executions تمرکز خود را بر موضوع خاص اعدام کودکان گذاشته‌اند و از طریق جمع‌آوری امضا، گزارش‌دهی بین‌المللی و فشار بر دولت‌ها برای توقف این مجازات علیه نوجوانان تلاش کرده‌اند که نمونه‌ای از مبارزات مدنی منظم علیه مجازات اعدام در دل نظام‌های سرکوب‌گر است.

اما کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» نمونه‌ای کم‌نظیر و متمایز از کنش مدنی در سطح جهانی است، چرا که برخلاف نمونه‌های مشابه در کشورهای دموکراتیک که کنش‌گری اجتماعی در آن‌ها با سطحی از امنیت، آزادی رسانه و فضای عمومی ممکن می‌شود، این کارزار در قلب یک حکومت اقتدارگرا و سرکوب‌گر شکل گرفته است؛ آن‌هم با استمرار خیره‌کننده‌ای در ٩٩ هفته متوالی و در ۵۵ زندان.

به‌واقع جنبش‌هایی ذکرشده جهانی اروپا و آمریکا بر بستر آزادی نسبی سیاسی، حضور رسانه‌ها، حمایت نهادهای مدنی و قانون‌مندی نسبی شکل گرفته‌اند، اما کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ایران بدون دسترسی به رسانه‌های آزاد، بدون امنیت قضایی برای فعالان و در سایه تهدید دائمی سرکوب، شکنجه و حتی خود اعدام، به حیات خود ادامه داده است و همین امر، آن را به یکی از نیرومندترین کنش‌های اعتراضی علیه سیاست مرگ در نظام‌های غیردموکراتیک تبدیل می‌کند.

زنده بودن این جنبش در کشوری که حتی مراسم خاکسپاری(خسرو علیکردی) معترضان بهانه‌ای برای بازداشت است، نشان می‌دهد که جامعه مدنی ایران، هرچند سرکوب‌شده و در محاق، اما هنوز توان بازتولید انرژی اعتراضی، سازمان‌یابی خلاقانه و حفظ امید را دارد. این همان نقطه‌ای است که کارزار «سه‌شنبه‌ها» را از نمونه‌های مشابه جهانی متمایز و تاریخی می‌سازد.