«نامههای وریشه صدای زندگی است»
شهرزاد ارشدی میگوید: وریشه، یک معلم بزرگ زندگی است. همانطور که بیرون از زندان درس زندگی میداد، الان هم در زندان به بقیه درس زندگی و فعالیت میدهد.
شهلا محمدی
مرکز خبر – وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد و از اعضای جامعە زنان آزاد شرق کوردستان، کە بیش از یک سال از بازداشت وی میگذرد و بە بغی متهم شدە است، در روزهای اخیر و در اعتراض بە افزایش اجرای احکام اعدام در زندانهای ایران، دست بە اعتصاب غذای نامحدود زدە است.
وی در روزهای اخیر نامەای منتشر و ضمن آن اعلام کرد: «جهت به بارنشستن اعتراض و موضعگیری صریح و شفاف کمپینهای نە بە اعدام در سراسر جهان که گروەها، نهادها و سازمانهای بینالمللی با هدف متوقف کردن اعدام به راه انداختهاند، اعتصاب غذای نامحدود خود را ادامە خواهم داد.»
وریشه مرادی با اشارە بە سرکوبهایی کە در زندانهای ایران ادامە دارد و در سایە تبلیغات جنگهای فرامرزی در مورد آنها اطلاع رسانی نمیشود، گفتە بود: «اجازە ندهید جنگهای فرامرزی بر موضوع سرکوبهای داخلی جامعە سایە بیفکند. تلاش من برای اعتصاب غذا در این راستاست. ما به هر قیمتی که شده اجازه نخواهیم داد صدای مبارزان داخلی که شجاعانه ایستادهاند در هیاهوی جنگها و ماجراجوییهای بیفرجام گم شود.»
این زن مبارز کە اکنون مبارزات خود را در زندان اوین ادامە میدهد سابقەای طولانی در مبارزە برای آزادی دارد. وی برای سازماندهی زنان در ایران، خاورمیانە و کل جهان بی وقفە تلاش کرد. وریشە روابط کژار را با سازمانهای زنان ایرانی و فعالین فمینیستی و مستقل در ایران و جهان بهبود بخشید و از این طریق فلسفە ژن ژیان آزادی را بە جهانیان رساند. وی کە خود از پیشگامان مبارزات زنان کورد بود، برای آموزش زنان کوردستان و ایران از یوغ بردگی و مردسالاری با فعالیتهای میدانی خود تلاش میکرد و گامهای بزرگی جهت ایجاد جامعەای آزاد نهاد، پیشگام مبارزاتی بود کە بعدها در روژهلات کوردستان با آغاز خیزش انقلابی ژن ژیان آزادی وارد مرحلەای نوین شد.
شهرزاد ارشدی هنرمند فمینیست، نویسندە و کارگردان، کە از نزدیک با فعالیتهای وریشه مرادی آشنا بودە و بارها با او دیدار داشتە است، در رابطه با خیزش انقلابی «ژن ژیان ئازادی» و «سکوت موقت» این خیزش اظهار کرد: در مورد جنبش «ژن ژیان ئازادی» بارها صحبت شده و در این دو سال گذشته جنبشی بوده که همه ما، تمام ایران و حتی جهان را به جایی برده که راه برگشتی براش نیست. یک صدایی در دنیا پخش کرده که همیشه در گوش جهانیان میماند و جنبشی به وجود آمد که شاید برای اولین بار زنان در راس آن هستند. من با همه اینکه میدانم یک رکودی هست ولی فکر نمی کنم این جنبش از بین رفته بلکه منتظر است دوباره یک نفس تازه بگیرد و این قدرت این جنبش است تا یک نفسی تازه کند و بتواند با فکر بهتر و با قدرت بیشتری به صحنه بیاید. بنابراین این رکود، شکست نیست و یک فرصت و یک سکوت موقت است برای یک فریاد بزرگ.
وی همچنین بر نقش و تاثیرگذاری زنان آزادیخواهی همچون وریشه مرادی، پخشان عزیزی، شریفه محمدی و ... در این جنبش تاکید کرد و گفت: در جنبش «ژن ژیان ئازادی»، نقش زنانی مثل وریشه مرادی و پخشان عزیزی، بسیار مهم است. هرچند که آنها با فروتنی زیاد، همیشه در پشت صحنه فعالیت کردند، درس دادند، آموزش دادند و از خودشان مایه گذاشتند. اگر زنانی مثل آنها نبودند فکر نمیکنم هرگز این شعار به این قدرت و به این زیبایی به ایران میرسید و جهانی میشد. فداکاری زنانی مثل اینها و جوانانی که در کوردستان جان به کف گذاشتند و به خیابان آمدند و این صدا به گوش همه رسید. جنبش بسیار قدرتمندی در ٢٠٢٢ شروع شد که پیشینه طولانی دارد و از کوردستان شروع شد. شعاری که شیرین علمهولی در زندان و بر دیوار زندان نوشت، بنابراین یک چیز تازه نبود اما در ٢٠٢٢ با قدرت بزرگی که مردم کوردستان در قبرستان سقز نشان دادند به گوش همه رسید.
این فعال فمنیست، «ژن ژیان ئازادی» را فلسفه زندگی عنوان کرد و افزود: این فقط یک شعار نیست و باید همیشه بر آن تاکید شود چون یک فلسفه انسانی و یک زندگی است. یک فلسفه است برای آینده ای روشن و فردایی بهتر که جدا از جنگ، شکنجه و زندان باشد و برای اینکه مردم بتوانند زندگی در صلح و خوشبختی و در یک کنفدرالیسم موفق زندگی بکنند. بنابراین باید به این فلسفه پرداخت. درست است در یک شعار خلاصه شده اما یک فلسفه است.
شهرزاد ارشدی، به عنوان یکی از کسانی که با وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد، از نزدیک آشنا بوده، در خصوص شخصیت و خصوصیات اخلاقی وی ابراز کرد: من افتخار این را دارم که با وریشه از نزدیک آشنا بودم. مدتهای زیادی از طریق اینترنت با هم در تماس بودیم و بعد موفق شدم از نزدیک ببینمش. لبریز از انسانیت است. یک انسان شریف به معنای واقعی، لطیف و مهربان که حیفم میآید آدمهای این چنین در زندان باشند چون باید بیرون باشند که بتوانند بر روی دیگران تاثیر بگذارند. وریشه زندگی موفقی داشت وقتی در سنندج زندگی می کرد. نه مشکلی داشت و نه ستم شخصی به او وارد شده بود ولی برای مبارزه آمد و فعالیتهای مدنیش را در کوردستان ایران و در سنندج شروع کرد، برای اینکه میخواست صدای مردم باشد. هربار با هم گفتگو میکردیم یک کلمه در مورد خودش نگفت و به جنبش پیوست تا صدای مردم و کسانی باشد که نمیتوانستند صدایشان را به گوش دیگران برسانند.
وریشه معلم بزرگ زندگی
وی وریشه را یک معلم بزرگ عنوان کرد که در خارج از زندان و حتی در داخل زندان درس زندگی میدهد: وریشه، یک معلم بزرگ زندگی است. همانطور که بیرون از زندان درس زندگی میداد، الان هم در زندان به بقیه درس زندگی و فعالیت میدهد. برای اینکه با تنها سلاحی که دارد، از فکرش استفاده می کند تا فریادی باشد که به سر جمهوری اسلامی می زند و فریادی باشد که به گوش جهانیان می رساند علیه اعدام، علیه شکنجه و علیه زندان. خوشبختانه خودش که حکم اعدام ندارد اما خودش را به خطر انداخته برای اینکه صدای دیگران باشد.
شهرزاد ارشدی، جنبش شکل گرفته در داخل زندان را یک جنبش قدرتمند دانست که «از داخل زندان، یک جنبش بزرگ را در بیرون رهبری میکند» و افزود: یکی از قدرتمندترین جنبشهایی که در همه این سالها به خاطر دارم، جنبشی است که از زندان شروع شده است و توسط این زنهای زندانی مثل وریشه، پخشان عزیزی، در رابطه با شریفه محمدی و... صورت گرفت. من به خاطر ندارم چنین صدای قدرتمندی از زندان بیرون آمده باشد. این زنان از داخل زندان، یک جنبش بزرگ را در بیرون رهبری میکنند و این بسیار اهمیت دارد و مهم است که به آن پرداخته شود. زندان خودش یک جای مخوف است و شما در تنگنایی هستی که حتی برای آب خوردن، هوا خوردن، دستشویی رفتن و... باید اجازه بگیری و این زنان همه این دیوارها را میشکنند. الان شاید ٧٠ زن سیاسی در اوین این جنبش ضد اعدام را شروع کردند و فعالیت میکنند و این فوق العاده است؛ در تاریخ مبارزاتی مردم ایران و مردم کوردستان باید ثبت شود به عنوان اتفاقی که در یک جنبش عدالت خواهانه افتاده است. در همه جای دنیا کسانی که در بیرون از زندان هستند، صدای زندانیان در ایران میشوند و این زنان در ایران صدای تمام مردم ایران شدهاند و این تحولی است که نمیشود از آن چشم پوشید.
این فعال فمنیست، در مورد نامههای وریشه مرادی بیان کرد: نامههای وریشه صدای زندگی است، صدای آزادی خواهی است، صدای شرافت است، صدای انسانیت است و فکر میکنم همه ما وظیفه داریم که بارها و بارها نامههایش را بخوانیم. برای اینکه در هر جمله و هر پاراگراف یک پیام میدهد به آدمها که فقط من نیستم. وریشه بارها اشاره کرده که من برای خودم چانه نمیزنم، من اعتصاب غذا میکنم برای اینکه صدای دیگران باشم و اعتراض کنم. در عین حال از خاورمیانه و جهان حرف می زند برای اینکه ما با هم معنا پیدا می کنیم. به هیچ وجه خودش، ایران و یا کوردستان را از جهان ایزوله نمیداند. بلکه میداند همه ما در کنار هم اگر صدای هم را نشنویم، با هم متحد نشویم و به فکر همدیگر نباشیم، این جهان برای فردایی بهتر درست کردن، امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین این را به وضوح در نامههای وریشه می بینیم.
هدف از جنگخواهی ایران، تداوم بازیهای سیاسی و سرکوب زندانیان و آزادیخواهان است
او افزود: برای من جالب است که وریشه بسیار جوان است اما دانش نسل ما را دارد. دانشی که در دهه ۶٠ و در دورانی که عراق با ایران جنگ داشت، در عین حال زندانیان در زندان سرکوب و قتل عام می شدند. بنابراین هشدار می دهد در بازی این جنگی که ایران می خواهد شریک شود در این بازی مخوف و کثیف جنگ، مغلوب نشویم. درست است که باید صدای ضد جنگ باشیم، درست است که باید علیه جنگ باشیم در دفاع از مردم مظلوم خاورمیانه ولی در کنار آن باید صدای زندانیان باشیم، باید متوجه باشیم که ایران بی خود نمیخواهد به جنگ برود، درست است که بازیهای سیاسی خود را دارد ولی در عین حال میخواهد زندانیان و آزادیخواهان را سرکوب کند. بنابراین باید هوشیارانه صدای دو طرف باشیم و نباید مغلوب بازیهای جمهوری اسلامی باشیم.
شهرزاد ارشدی، در نهایت با اشاره به نامههای وریشه مرادی و تاکید او بر این مهم که مغلوب بازیهای سیاسی دولت ایران نشوند، بیان کرد: با درد، کسانی که بیرون هستند و منتظرند اسرائیل به ایران حمله کند انگار که آنها با کولهباری از اسلحه و بمب بیایند، خوشبختی برای ما میآورند. بنابراین صدای انسانی مثل وریشه مهم است که پخش شود تا شاید آدمهایی که نمیدانند و متوجه نیستند جنگ خواهی اسرائیل یا آمریکا و ضدیتش با جمهوری اسلامی ایران، یک بازی سیاسی است. جنگ به نفع هیچ انسان مظلومی نیست. جنگ تنها به نفع کاپیتالیست است و تنها به دست مردان سرمایه است و تنها برای پول است. بنابراین هیچ کس از آن نفعی نمیبرد. همانطور که در عراق دیدیم. مگر نرفتند در عراق دموکراسی ببرند، دیدیم چه بلایی بر سر عراق آمد. مگر نرفتند در افغانستان دموکراسی ببرند و زنان را نجات دهند، دیدیم چه بلایی سر افغانستان آمد و آخرش هم دو دستی در یک بشقاب طلایی افغانستان را دوباره به طالبان تقدیم کردند. جنگ نشان داده که چه بلایی بر سر مردم می آورد. بنابراین در کنار ضد جنگ بودن باید مواظب باشیم اتفاقی که در دهه ۶٠ و در تابستان ۶٧ به سر زندانیان سیاسی آمد، دوباره پیش نیاید و این نکتهای است که وریشه به آن اهمیت میدهد و میخواهد هایلایت و شفاف بکند تا مردم بیشتر به آن اهمیت بدهند.