استقلال زنان نسل جدید، در روستا
سنا علیرمایی از نوجوانهای روستا میگوید: «در تابستان و بهار برای به دست آوردن پول کافی برای هزینههای مدرسه مشغول به کار میشوم».
اسرا عزیزی
بیساران_ در روستا با چند نسل از زنان در ارتباطیم، زنانی که در اجتماعی سنتی پرورش یافتهاند و برای آموزش تنها مادران خود را الگو قرار دادهاند و کشاورز، دامدار و در کنار آن همسر و مادری میکنند. اما نیازها کە تغییر میکنند به دنبال آن نقشها هم تغییر میکنند و زنان نسل جدید نیز به دنبال این، متفاوت از مادران خود به دنبال تغییرات اساسی هستند. هنگامی که کشاورزی و دامداری کم میشود و یا از بین میرود، نیازهای جدید به آموزشهای جدید منتهی میشود و این در توانایی مادران نسل قدیم نیست و آموزشها باید تخصصی گردند.
دختران میدانند که باید در مقابل سنتها بایستند و به نیازهای جدید پاسخ جدیدی دهند، بنابراین دست به کار میشوند و در کنار برخی سنتهای به جا مانده از قدیم به تابوشکنی میپردازند. همچنین از زحمات و کارهایی که زنان نسل قدیم برای انجام آن دستمزدی دریافت نمیکردند به فکر کسب درآمد میافتند و استقلال مالی از اینجا شروع میشود.
نسل جدید روستا الگوهای قدیمی را پس میزند و شیوه زندگی مادران خود را برای ارضای روح سرکش خود کافی نمیداند، بنابراین با تابوشکنی سعی در بروز رسانی قوانین روستا دارد. گاهی نیز به پیروی از محیط، در کار کشاورزی و کارهای روتین روستا همکاری دارد. اما بیشتر آنها میدانند نباید از خانواده انتظار حمایت مالی داشته باشند که همین باعث شده در روستایی مانند بیساران در هر خانهای شاهد تابلو فرشهایی باشی که چند دختر پای آن نشستهاند و در حال کار هستند. لزوما علاقه و عشق به این کار باعث ساعتها نشستن و بافتن نمیشود، بلکه نیاز به مستقل شدن از لحاظ مادی و فکری است که منجر میشود زنان نسل جدید به این مشاغل مشغول شوند و شاید آنها فعلا انتخاب دیگری ندارند و باید تا رسیدن به آینده مورد نظر خود با چنین مشاغلی سر کنند و گاهی برای آماده شدن برای آینده مورد نظر خود، با چنین مشاغلی درآمدزایی کنند و در کنارش به تحصیل نیز ادامه دهند.
از طرفی هنگامی که در روستا کاری شروع میشود به دلیل کوچک بودن محیط و همانطور که گفته شد نبود تنوع زیاد و همچنین سازگاری محیط با آن، زنان زیادی مشغول به آن کار میشوند و به این دلیل در هر روستا ما شاهد یک نوع هنر و کار دستی برجسته هستیم. به عنوان مثال هر منطقه از هورامان شامل نوعی از صنایع دستی مانند سبد بافی و کلاش، قالی، گلیم، گیوه و... است. حالا در بیساران حدود پانزده سالی است که شاهد تابلو فرشهایی هستیم که با نقشههای ریاضی بافته میشود.
این تابلوها با قیمت بالایی به فروش میرسد و به بافندهها طبق معمول کمتر از آنچه که باید، میرسد. اما باز هم برای این زنان که تنها قسمتی از روز را به آن اختصاص میدهند و در کنار مسئولیتهای دیگر روستا و تحصیل، شغلی ثانویه محسوب میشود، قابل قبول است. این تابلو فرشها توسط یکی از زنان در بین دیگران پخش میشود و در پایان کار همه آنها را تحویل میگیرد و به کسی که با او قرارداد بسته برمیگرداند و حقوق زنان را نیز پرداخت میکند.
سنا علیرمایی از نوجوانهای روستا میگوید: من نسل جدید روستای بیساران هستم و تا آنجا که از مادربزرگ و پدر بزرگم شنیدهام اهالی اینجا همیشه زحمتکش بودهاند. من برای منبع درآمد خودم مشغول قالیبافی هستم، و سه چهار سال است که قالی میبافم. نزدیک به ده پانزده سال است که زنان بیساران قالی میبافند. در اینجا زنان مانند مردان زحمت میکشند و همیشه با مردان همکاری داشتهاند و مشغول به کار هستند.
سنا بیان داشت: روستای بیساران در مقایسه با روستاهای دیگر روستای بزرگی است و اگرچە کمتر بە این موضوع توجه شده اما بیشتر زنان بیساران قالی و کلاش میبافند، نزدیک به پنجاه نفر از زنان مشغول به قالیبافی هستند. در تابستان و بهار برای به دست آوردن پول کافی برای مدرسه مشغول به کار میشوم. در اینجا دختران و پسران تحصیل کرده زیادی داریم و در کنار درس خود کارها متنوع بسیاری رو انجام میدهند و گاهی از دشت ها و از کار کشاورزی به مدرسه میآیند. اما تعداد دختران تحصیلکرده بیشتر است و آنها بسیار زیرک و باهوش هستند.
جدا از خواستههای دختران نوجوان، انتظار جامعه روستایی نیز از این دختران به نوعی آنها را به سوی استقلال سوق میدهد، زیرا در روستا نیاز به حمایت از طرف خانواده کاهش می یابد و انتظارات از آنان، آغاز میشود و باعث به وجود آمدن زنانی با توانمندی بالا در مدیریت امور روستا و همچنین توانمند در ایفای نقش خود به عنوان یک زن در اجتماع میشود.