زن، زندگی، آزادی؛ از کوهستانهای کوردستان تا خیزش جهانی زنان(۲)
خیزش «زن، زندگی، آزادی» تأثیر عمیقی بر فرهنگ و زندگی روزمره گذاشت؛ باعث شد زنان، جایگاه خود و اهمیت مبارزه را بازشناسی کنند و همزمان شبکهای از حمایت و همبستگی میان زنان و مردان شکل بگیرد، بازتعریفی از آزادی که نفوذ آن فراتر از ایران احساس شد.

مركر خبر- تاثیر عمیق این شعار در فرهنگ عمومی جامعه و گفتمان روزمره نیز باعث شد واژههایی چون آزادی زنان و حقوق برابر و موجودیت زن جای خود را در مکالمات روزمره باز کنند و زنان و به ویژه نسل جوان با نفوذ این شعار در زندگیشان به اهمیت حفظ و یادآوری آن در زندگی خود پی ببرند و افکار عمومی و طبقات مختلف جامعه نیز با نگاهی نو به مسئله زنان بنگرند. همبستگی مختلف زنان در جریان انقلاب و آگاهی عمومی پیرامون مسئله زن سبب شد که نگاه بسیاری از مردان نه از سر ترحم بلکه با تاثیر گرفتن از انقلاب، نسبت به مسئله زنان تغییر کند و با ایجاد همبستگی اجتماعی با زنان و حمایت از آنان، شبکههایی از مقاومت را ایجاد کنند. در واقع این انقلاب علاوه بر اینکه زنان را به یک همبستگی مشترک کشاند، توانست مردان بسیاری را نیز در حمایت از زنان متحد کند و باعث شروع تغییرات مثبتی در بین روابط زنان و مردان شود و همین اشتراکات سبب تقویت مبارزات و ادامه مطالبه گری ها در قالب تقویت جنبشهای مدنی و حقوق بشری شود از این رو این جنبشها بیش از پیش پا به عرصه فعالیت گذاشتند و با تقویت و گسترش فعالیتهای خود بر لزوم آن تاکید کردند. تمام این فعالیتها و تعریفهای نو از جایگاه و تاثیر زنان باعث شد اهمیت مسئله زن در ایران بازتابی جهانی پیدا کند و زنان سراسر جهان علاوه بر الگوبرداری از مبارزه زنان در ایران، شاهد اثرات انقلاب زن، زندگی، آزادی بر همبستگی جهانی در جهت حقوق زنان شوند و بتوانند با رجوع به این انقلاب، تعاریفی نو از آزادی در ذهن نسل جدید و به ویژه نسل جوان در ایران ایجاد کنند. در واقع بازتعریف مفهوم آزادی برای نسل جدید سبب شد که بیاموزند زنان علاوه بر شبکههای اجتماعی، در خیابان ها نیز کنشگرانی مبارز در راه آزادی و زندگی هستند.
اما فعالیتهای پررنگتر زنان در صحنه نبرد برای آزادی و حقوق زن سبب شد زنگ خطر حاکمیت جمهوری اسلامی و نظام مردسالار او به صدا در بیاید و با تقویت ابزار سرکوب و خفقان خود، نظام مردسالار و جامعه پیرو آن را با حذف معترضان خود حفظ کند.
۵۵۱ قربانی تا امروز؛ سرکوب خونین خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی
حکومت در نخستین روزهای خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» با کشتار مردم کوشید شعلههای این مبارزه را در همان آغاز خاموش کند. تا امروز، ۶ سپتامبر ۲۰۲۵، بنا بر گزارشهای حقوقبشری و منابع خبری، دستکم ۵۵۱ نفر جان خود را از دست دادهاند؛ از جمله ۶۸ کودک و دهها زن. این آمار که در گزارش سالگرد خیزش از سوی «حقوق بشر ایران» منتشر شده، تنها موارد ثبتشده است و برآورد میشود شمار واقعی قربانیان به مراتب بیشتر باشد.
جمعه خونین زاهدان
اعتراضات جمعه، هشتم مهر ۱۴۰۱ زاهدان که به «جمعه خونین» و «جمعه سیاه» زاهدان نیز شناخته میشود، صرفا به دلیل اعتراض به کشته شدن ژینا امینی نبود، بلکه در پس این اعتراضات جنایتی دیگر نهفته بود؛ تجاوز فرمانده پیشین پلیس چابهار به یک دختر ۱۵ ساله.
در روزهای آغازین خیزش، اعتراضات در بلوچستان نیز آغاز شد و مردم بلوچ حمایت قاطعانهی خود را از مردم کوردستان اعلام کردند، اما در اوایل مهرماه، خبر تجاوز «ابراهیم کوچک زایی»فرمانده پلیس چابهار به یک دختر ۱۵ ساله منجر به گسترش اعتراضات در همە شهرهای بلوچستان شد و در روزهای پنج و شش مهرماه، معترضان در بیشتر شهرهای بلوچستان سرکوب و بازداشت شدند.
مردم زاهدان ٨ مهرماه، پس از پایان نماز جمعه در مصلای این شهر، به خیابان آمده و در مقابل پایگاه پلیس ۱۶ زاهدان شعارهای اعتراضی سر دادند.
به گفته منابع محلی پیش از این تجمع، نیروهای امنیتی بر روی پشت بام پایگاه پلیس و برخی ساختمانهای اطراف کمین کرده بودند، به فاصله کوتاهی بعد از تجمع معترضان، آنها را از ناحیه سر و سینه هدف گلوله قرار داند. هلیکوپترهای نظامی حتی مردم را درون خانههای خود هدف قرار دادند.
پایگاه خبری «حال وش» از احراز هویت ۱۰۳ کشته، از همان تیراندازی نخست به معترضان در مقابل کلانتری ۱۶ زاهدان خبر داد. دستکم ۳۰۰ تن نیز مجروح شدند که به گفته فعالین حقوق بشر بلوچ هویت ۲۵ تن احراز شده کە در این روز چشمان خود را از دست دادهاند.
هستی نارویی شش ساله که همراه مادربزرگش برای نماز جمعه به مصلی زاهدان رفته بود، از جمله کودکانی بود که بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی و استنشاق گاز اشکآور کشته شد. زلیخا ترزهی، جانبیبی نارویی و زربیبی اسماعیلزهی از جمله زنان کشته شده در جمعه خونین زاهدان بودند.
آماری کە از جمعه خونین زاهدان منتشر شده است، آماری کامل نیست چرا که بیشتر خانوادهها در سکوت عزیزان خود را به خاک سپردند و به دلیل نداشتن شناسنامه نیز هویت تعدادی از کشته شدگان مشخص نشد. علی براهویی، نوجوان ۱۴ سالهای که بر اثر اصابت گلوله به گردن و سر کشته شد، شناسنامه نداشت.
بیش از ۱۹٬۷۰۰ بازداشتی
همزمان موج گستردهی بازداشتها به راه افتاد. مقامهای قضایی ایران اعلام کردهاند که تاکنون بیش از ۲۲٬۶۰۰ نفر از بازداشتشدگان اعتراضات را «مشمول عفو» قرار دادهاند. با این حال، منابع مستقل شمار کل بازداشتها را بیش از ۱۹٬۷۰۰ نفر برآورد میکنند؛ آماری که ابعاد سرکوب حکومتی را به روشنی نشان میدهد.
دستکم ۱۳۸ آسیبدیده چشمی
در کنار بازداشتهای گسترده، حکومت با اعمال شکنجه و تجاوز به معترضان تلاش کرد مخالفان را از صحنه حذف کند و از گسترش خیزش در سراسر ایران جلوگیری نماید. از آغاز خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در سپتامبر ۲۰۲۲ تا سپتامبر ۲۰۲۵، گزارشهای حقوق بشری و رسانهای شدت و گستردگی آسیبهای چشمی در میان معترضان را در سراسر ایران نشان میدهند.
آمار آسیبدیدگان چشمی
-بر اساس گزارشهای اولیه، در نوامبر ۲۰۲۲، حداقل ۵۸۰ نفر از معترضان به دلیل شلیک گلولههای فلزی و پلاستیکی به ناحیه چشم دچار آسیبهای جدی شدند.
- مرکز حقوق بشر دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، در مارس ۲۰۲۴ تأیید کرد که بیش از ۱۲۰ نفر از معترضان به طور مستقیم در ناحیه چشم هدف قرار گرفته و بینایی خود را از دست دادهاند.
- در نمونهای از مهاباد، ۵۶٪ از آسیبدیدگان چشمی زن بودند، در حالی که تنها ۱۵٪ از کشتهشدگان زن بودند.
ویژگیهای آسیبها
- آسیبها عمدتاً ناشی از شلیک گلولههای فلزی، پلاستیکی و گاز اشکآور به صورت مستقیم به ناحیه چشم و صورت بوده است.
- در میان آسیبدیدگان، ۸ کودک زیر ۱۸ سال گزارش شدهاند که بینایی خود را از دست دادهاند.
- زنان بهطور خاص هدف حملات قرار گرفتهاند؛ بهطوریکه ۲۸٪ از آسیبدیدگان چشمی را زنان تشکیل میدهند، در حالی که تنها ۹٪ از کشتهشدگان زن بودهاند.
نمونههای برجسته
- مرسده شاهینکار: در ۱۵ مهر ۱۴۰۱، در تهران، در جریان اعتراضات، توسط نیروهای امنیتی با شلیک گلولههای پلاستیکی به ناحیه چشم آسیب دید و بینایی خود را از دست داد.
- کوثر افتخاری: در ۲۳ سالگی، در ۱۲ مهر ۱۴۰۱، در تهران، در اعتراضات، توسط نیروهای امنیتی با شلیک گلوله به ناحیه چشم آسیب دید و بینایی خود را از دست داد.
آسیبهای چشمی در میان معترضان در ایران نه تنها بهعنوان یک نقض آشکار حقوق بشر، بلکه بهعنوان یک تاکتیک سرکوب سیستماتیک از سوی نیروهای حکومتی تلقی میشود.
بيش از دهها اعدام
همچنین با صدور و اجرای احکام اعدام در پی تثبیت موجودیت خود بود. از آغاز خیزش انقلابی تاکنون، دهها نفر در ارتباط با پروندههای مرتبط با اعتراضات اعدام شدهاند؛ از جمله رضا رسایی (۶ اوت ۲۰۲۴) و مجاهد کورکوری (۱۱ ژوئن ۲۰۲۵). سازمانهای حقوقبشری تأکید کردهاند که این احکام در روندی ناعادلانه و بدون دادرسی عادلانه صادر و اجرا شدهاند.
بازداشت بیش از ۸۰۰ دانشجو و اخراج ۵۸ استاد؛ سرکوب دانشگاهی خیزش زن، زندگی، آزادی
ترس از نابودی و قدرتگیری مخالفان باعث شد جمهوری اسلامی با اخراجهای گروهی و حذف از دانشگاهها، مخالفان خود را کنار بزند و با تقویت نیروهای وابسته، عرصه را بر مبارزان هرچه تنگتر کند.
از آغاز خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» تا سپتامبر ۲۰۲۵، حکومت ایران کوشیده است صدای اعتراض در دانشگاهها را خاموش کند:
- بازداشت دانشجویان: بیش از ۸۰۰ دانشجو (۵۹۸ پسر و ۲۰۶ دختر) در دانشگاههای مختلف بازداشت شدهاند.
- ممنوعالورود و تعلیق از تحصیل: بیش از ۶۴۰ دانشجو از ورود به دانشگاهها منع شده و صدها نفر نیز به دلیل فعالیتهای اعتراضی تعلیق یا اخراج شدهاند. دانشگاههای صنعتی امیرکبیر، علامه طباطبایی و صنعتی شریف بیشترین تعداد ممنوعالورودیها را داشتهاند.
- محدودیتها و ممنوعیت خروج: دستکم ۲۲ دانشجوی معترض دانشگاه مازندران با حکم تعلیق یا ممنوعیت خروج از کشور روبهرو شدهاند.
- اخراج و تعلیق استادان: بیش از ۵۸ استاد از دانشگاههای ایران به دلیل حمایت از خیزش یا مخالفت با سیاستهای حکومتی تعلیق، اخراج یا بازداشت شدهاند. دانشگاه آزاد اسلامی با ۱۳ استاد، دانشگاه تهران با ۸ استاد و دانشگاه شهید بهشتی با ۷ استاد بیشترین اخراجیها را داشتهاند.
این آمار بر اساس گزارشهای رسمی منتشر شده است، اما منابع مستقل تأکید دارند که شمار واقعی بسیار بیشتر از آن چیزی است که حکومت اعلام کرده است.
دستکم ۳۱۲ قتل ناموسی از ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۴؛ خشونت سیستماتیک علیه زنان در ایران
علاوه بر اعدامها، شکنجهها،تجاوزها و اخراج ها، حکومت از طریق پیروان خود و آموزههای مردسالاری سبب به وجود آمدن فضای جدیدی از خشونتها علیه زنان شد. در خیابان و معابر عمومی با اختیار دادن به پیروان خود اجازه سرکوب زنان را صادر کرد و زنان بسیاری توسط ماموران بسیجی و لباس شخصی ها به بدترین شکل های ممکن آزار و آسیب دیدند و در خانوادههای معتقد به مردسالاری نیز فشارها بر زنان خانواده جهت کنترل آنان و جلوگیری از تأثیرپذیری آنان از انقلاب افزایش یافت و حتی مردان بسیاری برای تثبیت قدرت مردسالاری خود دست به قتل های ناموسی زدند.
علاوه بر تمام این خشونتها، تعاریف جدید از موجودیت زن و شناخت بسیاری از زنان از حقوق خود سبب شده بود با جرئتی که یافتهاند کلیشهها را کنار بزنند و با کشیدن مبارزه به خانههای خود، مبارزات خود را بنیادیتر کنند. شروع مبارزات این زنان در خانواده سبب شده بود که مردان خانواده با پافشاری بر حفظ قدرت خود و استفاده از ابزار خشونت خانگی و شکنجه، این زنان را در خانواده خود برای جلوگیری از تاثیر گذاری بیشتر سرکوب کنند.
از آغاز خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» تا سپتامبر ۲۰۲۵، خشونتهای ناموسی در ایران روند صعودی داشته است:
- سال ۱۴۰۱: در سه ماهه اول سال، دستکم ۴۹ قتل ناموسی گزارش شد.
- سال ۱۴۰۲: در این سال، دستکم ۱۸۶ قتل ناموسی رخ داد که عمدتاً توسط مردان نزدیک به قربانیان، مانند پدر، همسر یا برادر، انجام شد. استان تهران با ثبت ۱۵ مورد بیشترین آمار را داشت.
- سال ۱۴۰۳: در کمتر از دو ماه از آغاز سال، دستکم ۱۰ زن به دلایل اختلافات خانوادگی و سوءظنهای ناموسی کشته شدند. همچنین در بهار همین سال، از اول فروردین تا ۱۹ خرداد، حداقل ۴۰ زن قربانی قتلهای ناموسی شدند.
- سال ۱۴۰۴: در بازه زمانی یک ماهه از ۲۲ آوریل تا ۲۲ مه ۲۰۲۵، دستکم ۲۷ زن به دست مردان نزدیک به خود کشته شدند.
این آمار نشاندهنده شدت و گسترش پدیده زنکشی و خشونتهای ناموسی در ایران طی سالهای اخیر است. البته شایان ذکر است که آمار واقعی بسیار بیشتر از ارقام رسمی گزارش شده است.
۱۹۰٬۰۰۰ مهاجرت اجباری تا ۲۰۲۴؛ افزایش ۱۴۱٪ی خروج نخبگان در ایران
علاوه بر فضای خانه، فشار حکومت و سرکوب گسترده زنان جامعه و به ویژه زنان فعال، سبب مهاجرت اجباری بسیاری از فعالین به خارج از کشور و یا عزلت آنان در پی آزارهای متعدد از سوی حکومت شد. مهاجرت اجباری به کشورهای دیگر از آغاز خیزش تا سال ۲۰۲۴، حدود ۱۹۰٬۰۰۰ نفر ایران را ترک کردند؛ هرچند این رقم نسبت به سال قبل کاهش ۲۷.۴۳ درصدی داشته است. برای مقایسه، در سال ۲۰۲۳ تعداد مهاجران ۲۶۲٬۰۰۰ نفر و در سال ۲۰۲۲ حدود ۴۰۳٬۰۰۰ نفر بوده است.
همزمان، مهاجرت نخبگان در ایران به کشورهای توسعهیافته با رشد قابل توجهی همراه بود و در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال قبل ۱۴۱ درصد افزایش یافت.
ترومای جمعی و بازتعریف زن در ایران پس از خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»
موج عظیم شکنجه، خشونت، بازداشتها و سرکوبهای سیستماتیک حکومت یک اضطراب و ترومای جمعی ناشی از سرکوب را در پی داشت که سبب شد زنان بسیاری در مدت مبارزه و حتی سالها بعد از آن آسیبهای روانی بسیاری را متحمل شوند. این آسیب برای خانواده قربانیانی که در جریان انقلاب زنان خانواده خود را یا از دست داده بودند و یا زندانی کرده بودند بیش از دیگران بود.
پس از سرکوبهای جمهوری اسلامی برای حفظ قدرت خود، حکومت برای بازسازی جایگاه و تعاریف مقدس از دست رفته خود از طریق رسانه و بازنویسی قوانین سعی در بازتولید کلیشهها کرد. حکومت با تحریف واقعیتها، از چهره مبارزان زن افرادی شرور و خشونت طلب و تهدیدی برای خانوادها ساخت تا بتواند از زن، تنها دو تعریف اصلی بسازد؛ زنی که مطیع است را نماد انسانی محبوب و قابل ستایش و زن خواهان مبارزه و آزادی را نماد شرارت و بی بندوباری. از این رو حکومت در میدان مقابله این دو زن، زنان انقلاب زن، زندگی آزادی را در سوی بد ماجرا و زنان محبوب از دیدگاه تعاریف حکومت جمهوری اسلامی را در طرف مقدس این مقابله قرار داد. حکومت پس از بازتعریف زن خوب و بد، سعی داشت با تغییر شعار زن زندگی آزادی و تبدیل آن به شعار زن عفت افتخار اصلیترین ستون خیزش انقلابی زن زندگی آزادی را مصادره کند تا علاوه بر جنگ روانی، سرپوشی بر حقیقت نفوذ این شعار در جامعه و به ویژه در بین زنان بگذارد تا مانع از تغییر چارچوبهای پیشین خود شود.
اگر چه این شعار و انقلاب نتوانست به صورت بنیادی حکومت را وادار به تغییر قوانین و یا ساختارهای بر پایه قدرت مردسالاری این حکومت کند اما توانست به دستاوردهایی برسد که شکاف آگاهی زنان از حقوقشان را تا مقدار قابل توجهی کاهش دهد و با وجود اینکه بیشترین تاثیر آن بر زنانی بود که راحتتر میتوانستند آزادی را دنبال کنند، اما بر زنانی که در مناطق روستایی و به دور از جریانات خیابانی و رسانهای انقلاب زن زندگی آزادی بودند نیز تاثیرات هر چند اندک اما مثبتی بگذارد.
تداوم خيزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»؛ بازآفرینی خیزش و چالش علیه نظام مردسالار
تمام تعاریف و جریانات ذکر شده در طول این مقاله و دستاوردهای انقلاب زن زندگی آزادی، در سال ١۴٠١ متوقف نشده است و تا به امروز نیز هر بار با شیوهای جدید و نوین و با ظاهری نو و تکیه بر چارچوب های همیشگی خود توانسته تداوم یابد و زیربنای شیوهی حکومت مردسروری و زن ستیزی جمهوری اسلامی را به چالش بکشد اما اهمیت تداوم خیزش و جان بخشیدن به آن حتی از سرآغاز این جنبش مهمتر است چرا که سرکوب های مداوم حکومت که هر بار با شیوهای جدید جلوه میکند، بازآوری انقلاب زن زندگی آزادی به روشی نوین را میطلبد؛ روشی که علاوه بر تداوم این خیزش میتواند دوباره نقطه عطف و یا جرقه نویی در طول تاریخ مبارزات زنان در ایران و حتی جهان شود.