«دفاع ذاتی باید گسترش یابد و به مرحله عمل درآید» - بخش ۳
شفق آرین، از فرماندهان ستاد مرکزی یژا ستار، با تأکید بر چندوجهی بودن حملات علیه زنان اظهار داشت: «اگر قرار است سرنوشت قرن بیست و یکم را مبارزه سازمانیافته زنان تعیین کند، دفاع ذاتی باید گسترش یابد و به مرحله عمل درآید.»
زلال ژیندا
مرکز خبر - در بخش پایانی گفتگوی ما با شفق آرین، از فرماندهان مرکزی ستاد یژا ستار، به مناسبت سالگرد شهادت گلناز کاراتاش (بریتان هوی)، که در ۲۵ اکتبر ۱۹۹۲ در نبرد با پیشمرگههای حزب دمکرات کوردستان(پ د ک) واتحادیه میهنی کوردستان(ی ن ک) همدست با دولت ترکیه، با فریاد مقاومت و آزادی به درخواستهای تسلیم شدن پاسخ داد، به بررسی میراث مبارزاتی زنان پیشگام میپردازیم.
در این بخش پایانی، فرمانده آرین با تأکید بر اینکه هر لحظه از مبارزه با بهای گران همراه بوده است، اشاره کرد که انقلاب جهانی زنان با فداکاریهای رهبران انقلابی که در راه آزادی جان باختند، توسعه خواهد یافت.
ماه اکتبر، یادآور شهادت بریتان (گلناز کاراتاش)، گوربتلی ارسوز، عظیمه، روناهی (آندرآ ولف)، ساریا (نورسل اینجه) و بسیاری از زنان انقلابی دیگر است که در شکلگیری تاریخ جنبش آزادی زنان کورد نقش محوری داشتند. چگونه سهم این پیشگامان را در مبارزه زنان ارزیابی میکنید؟
مبارزه آزادیخواهی ما در هر لحظه با فداکاریهای عظیم همراه بوده است. به ویژه ماههای ژوئن و اکتبر، زمانهایی هستند که شهادت زنان در آنها معنای ژرفتری یافته است. انقلابیون کسانی هستند که مسئولیت گشودن گرههای تاریخی و اجتماعی را بر دوش میگیرند و زندگی خود را یکپارچه وقف این هدف میکنند. این زنان انقلابی والامقام، مسئولیت حل مسئله جنسیتی، برابری و آزادی را بر عهده گرفتند و در این راه، با هدف ریشهکن کردن منشأ مشکل، مبارزه کردند و مسیر توسعه را هموار ساختند.
در مسیر آزادی و انقلاب زنان، نقش پیشگامان انقلابی، موضعگیری قاطع در برابر هر شکل از فرهنگ سرکوب و مبارزه بیامان با آن است. بیتردید، آشکارسازی مسئله آزادی زنان که ریشه عمیقترین بردگی در کوردستان و خاورمیانه است، دگرگونسازی ارزشهای اجتماعی و مبارزه با نظام قدرت که تجلی نهادینهشده جنسیتگرایی است، حتی در نخستین گامها ماهیتی انقلابی دارد. این مبارزه همچون شکافتن سنگ با دست خالی بود. از این رو، نه تنها طرح این ضرورت، بلکه تبدیل آن به جنبش مبارزاتی، هدایت زنان به سوی مناطق کوهستانی، مسلح کردن آنان، تقویت قدرت عمل، ایجاد اعتماد به نفس، کسب مشروعیت اجتماعی و ایجاد تحول، گامهای سرنوشتسازی محسوب میشوند.
هیچ تحولی خود به خود رخ نمیدهد. صرف بیان یک مسئله کافی نیست؛ شاید در سطح تشخیص ارزشمند باشد اما قادر به تغییر واقعیت نیست. برای این منظور، کنش انقلابی ضروری است. باید آنچه مطرح شده را به مرحله عمل درآورد، برای آن مبارزه کرد و در صورت لزوم بهای آن را پرداخت. در نتیجه، تاریخ مبارزه آزادیخواهانه زنان تحت رهبری شهدای ما، نه تنها در حوزه درونی، بلکه در سطح منطقهای و بینالمللی، دقیقترین تبیین و راهکار برای حل مسئله زنان را ارائه کرد و در این مسیر به دستاوردهای چشمگیری نائل آمد.
امروز هویت زن آزاد به واقعیتی ملموس بدل شده و عرصههای سازماندهی، ابزارها و حوزههای مبارزه آن گسترش یافته است. خارج ساختن مسئله زنان از چارچوب محدود فمینیسم وابسته به نظام سلطه و تعریف آن در افقی گستردهتر و واقعبینانهتر در سطوح سیستمی، اجتماعی و فردی، و اثبات امکان تحقق آزادی از طریق توسعه اجتماعی، بزرگترین دستاورد عصر ما در جبهه زنان است. تحت رهبری این رفقا، دستیابی زنان به آگاهی، اراده، خودباوری و سازماندهی، هم مبارزه جنسیتی و هم جنبش آزادی ملی و اجتماعی را به سطحی رادیکالتر ارتقا داد.
نگرش به زن در این جغرافیا دگرگون شده است
در مقطع کنونی، از مفهومپردازی انقلاب زنان تا چگونگی تحقق آن، بسیاری از عرصههای راهبردی روشن شده، مسیر آن تبیین گردیده و گامهای استواری در این راه برداشته شده است. اکنون هیچ کس نمیتواند مسئله آزادی زنان، پیوند آن با رهایی اجتماعی، سلطه نظام مردسالار، ارتباط آن با دولتسازی و ضرورت مبارزه با سلطه مردسالاری در عرصههای اجتماعی، سیاسی و نظامی را انکار کند. چرا که مبارزه جنبش آزادیخواهی ما این حقیقت را به اثبات رسانده است.
«زن بودن» در جنبش ما نه یک شعار تبلیغاتی، بلکه واقعیتی است که جوهر، هویت، مبارزه و راهبرد آن را شکل میدهد. حل تضاد جنسیتی، هدف اصلی انقلابیگری ماست. رفع این تضاد و تضمین موجودیت و آزادی زنان در سطوح فردی، اجتماعی، سیستمی و فرهنگی، اساس انقلاب زنان را تشکیل میدهد. جنبش آزادی زنان و ارتش آن یعنی یژا ستاراکنون تجربه دستیابی به این دستاورد چشمگیر و رسیدن به جایگاهی که سرنوشت زنان در قرن بیست و یکم را رقم خواهد زد، را در اختیار دارد.
نگرش به زن در این جغرافیا دگرگون شده است؛ حرکت بر محور اعتماد به توانمندی و پیشگامی زنان، مدتهاست که به پذیرش اجتماعی دست یافته است. مبارزه سیاسی و نظامی برخاسته از این دیدگاه، در تمامی عرصهها نفوذ کرده و تجارب ارزشمندی را شکل داده است. مفاهیم بنیادین همچون ناموس، اخلاق، شرف، سنت، میهندوستی، رابطه با طبیعت، قدرت، مناسبات زن و مرد، حیات اجتماعی، اقتصاد، سیاست، دفاع ذاتی، اراده و دهها حوزه دیگر که مستقیماً زندگی انسان را شکل میدهند، تعاریف نوینی یافتهاند.
بیتردید هیچ اندیشهای بدون قدرت و دفاع ذاتی امکان تکامل نمییابد. از این رو، ارتش زنان، تجلی سازمانیافته اراده آزادی و حق حیات زنان و سازوکار دفاعی در برابر موانع رهایی است. این واقعیت که نظام سلطه و مردسالاری مجبور به لحاظ کردن این عامل در تعیین سیاستهای خود نسبت به زنان، کوردستان، منطقه، جامعه، خلقها و هویتها شدهاند و مبارزه با آن با تمام ابزارها، نشان از کیفیت والای نیروی مقاومت دارد.
نیرویی که بدون سازش، با ایستادگی در برابر هر دشواری، خود را تا عمیقترین سطوح بازسازی میکند، ارادهای را که حقیقت را به عمل مبدل میسازد شکل میدهد و با سازماندهی آن در برابر قدرتمندترین ارتشهای جهان به نبرد میپردازد، این نبرد را فرماندهی میکند، استراتژی آن را تدوین میکند و شجاعت عمل را به نمایش میگذارد، بیشک محصول و تجسم عملی یک اندیشه متعالی است.
امروز انقلاب زنان از عرصه سیاست تا مناسبات درون خانواده و جایگاه زن، از مبارزهجویی رزمنده کوهستان با سلاحش علیه تمام اشکال سلطه تا کودک نوپایی که با نماد پیروزی «ژن، ژیان، آزادی» را با کلمات ناتمام اما با شور روحش فریاد میزند، به عنوان جریانی پیشرو در تمام عرصهها تجلی مییابد. این دستاورد شهدای ما تحت رهبری رهبر آپو است. بدین سان زایندگی زن از محدوده پدیدهای صرفاً زیستی فراتر رفته است.
شهادت پایان حیات نیست، آغازی نوین است؛ زندگی، ارزشها، میهن آزاد، قدرت برخاسته از اراده انسان علیه خیانت و هر شکل از ارتجاع را میآفریند. به این معنا، اکتبر ماه عظیمترین خیزشها و نیرومندترین آفرینشهاست. تنها با نگاه به تنوع هویتی رفقای شهید ما در این ماه، تصویری از همبستگی جهانی زنان پدیدار میشود. این تصویر، ملتسازی دموکراتیک زنانهای است که با اتحاد برای آزادی در برابر تمام عواملی که زنان را پراکنده ساخته و روابطشان را با رقابت و خصومت آلوده کرده، شکل گرفته است.
ما وامدار شهدایمان هستیم و با گام نهادن در مسیر آنان باید این ارزشها را تعالی بخشیم و به فلسفه زندگی بدل کنیم. این مسئولیت بر دوش تمام کسانی است که با درک هویت زن بودن خویش، در راه آزادی میکوشند. این جوهر اخلاق است، این معنای ناموس است، این اساس موجودیت است، و دفاع از خود، جامعه و بشریت با به ثمر رساندن مبارزه نیز همین را ایجاب میکند.
زنان چگونه در برابر نظام مردسالار از خط دفاع ذاتی محافظت خواهند کرد و نقش انقلاب زنان در این مسیر چیست؟ در حالی که زنان با روحیه مبارزاتی که تحت رهبری جنبش آزادی زنان توسعه یافته، در راه تبدیل قرن بیست و یکم به قرن رهایی زنان گام برمیدارند، در برابر ذهنیت مردسالاری که زنان را در نظام سلطه ادغام کرده و آنان را به بخشی از سیاست نسلکشی و سرکوب بدل میکند، چگونه از خود دفاع خواهند کرد؟
اهمیت قرن بیست و یکم نه تنها در آشکارسازی تضاد جنسیتی و تحمیل راهکار آن است، بلکه در فعال شدن مبارزه سازمانیافته زنان به عنوان نیرویی تعیینکننده در نبرد شکلدهی به نظام نوین است. البته میزان تحقق این قرن به عنوان قرن زنان هنوز در حالت بالقوه است؛ نتیجه یا با پیروزی مبارزه سازمانیافته زنان در سیستمسازی نوین، یا با ادغام مجدد نیرو و مبارزه زنان در نظام موجود و انحراف آن تعیین خواهد شد. بزرگترین توان زنان، برخورداری از پیشگامی در عرصههای ایدئولوژیک، سازمانی و نظامی است که گسترش مطالبات برابری و آزادی در جنگ کنونی و مقبولیت عام آن، برآیند این واقعیت است.
اما نظام سلطه منفعل نمانده و همانگونه که حوزههای دارای پتانسیل مقاومت را درونسیستمی و خنثی کرده، همین رویکرد را علیه زنان نیز به اشکال مختلف پیش میبرد. از یک سو در چارچوب سیاست نسلکشی، کوچ اجباری را به شکل سیستماتیک با غیرقابل سکونت کردن سرزمین خلقها و زنان اجرا میکند، از سوی دیگر تعمیق اجتماعیسازی معیوب و فردگرایی مدرنیته را از طریق جامعه زنان هدف قرار میدهد. همچنین با مشارکت دادن انفرادی زنان در سیاستهای خود و فریب توده زنان، آنان را در تصمیمات نسلکشی شریک میکند و در چارچوب جنگ ویژه، با تسلیح به ابزارهای جنسیتگرایی، ملیگرایی و مذهبگرایی، با واداشتن زنان به عقبماندهترین رفتارها، میکوشد از ظهور نیروی تغییردهنده نظام جلوگیری کند.
به ویژه در مقابل تأثیرات خط آزادیخواهانه رهبر آپو و شکلگیری جنبش آزادی زنان، مبارزه، فرهنگ، موضع و مقاومت عظیم در سطح اجتماعی، و تغییر تعریف و رسالت زن، سیاستهایی چون درهم شکستن اراده سیاسی زنان، متلاشی کردن سازماندهی آنان، فروپاشی اخلاقی جامعه از طریق زنان با ترویج فحشا و مواد مخدر، گسترش تجاوز در کوردستان توسط نیروهای مزدور، حمله به ارزشهای جامعه، تحمیل الگوهای ارتجاعی زن از طریق فرقهها، و تلاش برای جاسوسسازی با هدف قرار دادن ویژه زنان، به عنوان سیاستهای دولت مردسالار توسعه مییابد.
غایت این سیاستها، ممانعت از دستاوردهای اندیشه رهاییبخش رهبر آپو و جنبش آزادی زنان و به انحراف کشاندن مسیر مبارزاتی آنان است. یورش به زنان در ابعاد گوناگون جریان دارد. نظام سلطه با نمایش ظاهری زنان سیاستمدار در نشستهای ناتو، تبدیل آنان به ابزار نظامی در قالب خدمت اجباری، و تسلیم کردنشان به گروههای ارتجاعی چون طالبان، به سرکوب زنان میپردازد. معامله زنان در بازارهای بردهفروشی داعش، انباشت زندانها با مبارزان زن، قتل وحشیانه کودکان معصومی چون نارین هشت ساله، همگی بخشی از این یورش گسترده است. سازماندهی شبکههای جاسوسی، بهرهبرداری از موقعیت شکننده زنان آواره، بمباران رزمندگان آزادی در ارتفاعات کوهستان، الغای قوانین حمایتی زنان و عادیسازی زنکشی، نمودهای دیگری از این تهاجم همهجانبهاند. این اقدامات، تجلی جنگ نظام سلطه علیه خیزش زنان در قرن بیست و یکم است که میکوشد این قرن را از تبدیل شدن به عصر رهایی زنان بازدارد.
ذهنیت و نظام مردسالار مرزی برای بیرحمی نمیشناسد و هنگام احساس خطر از دست دادن قدرت، به هر جنایتی دست میزند. این حقیقت هم در گستره تاریخ و هم در عصر حاضر نمایان است.
تاریخ گواه است که چگونه نمایندگان جامعه طبیعی و زنان مقاوم در برابر سرکوب فرهنگ مادر-زن، در اساطیر با نمادهایی که خشونت پنهان را عیان میساخت، به عنوان منشأ شر معرفی شده و نابودیشان مشروع جلوه داده میشد. زنان خردمند مبارز به اتهام جادوگری در آتش میسوختند، به غنیمت جنگی تقلیل مییافتند و هدف هر گونه تعرض قرار میگرفتند. امروز نیز در سرزمینهایی که نیروهای بینالمللی با شعار دروغین دموکراسی به اشغال آنها دست زدهاند، صدها هزار «زن ناپدیدشده» پس از ربوده شدن مورد بهرهکشی قرار میگیرند. این سیاست و عملکرد اکنون با روشهای متنوع و شدتی فزایندهتر ادامه مییابد.
آنچه سرنوشت را تعیین خواهد کرد، دستیابی زنان به قدرت دفاع ذاتی است
تفاوت عصر حاضر با تاریخ، در بیداری آگاهی زنان و ایجاد ابزارهای گسترده آن در قالب سازماندهی است، اما آنچه سرنوشت نهایی را رقم خواهد زد، دستیابی زنان به قدرت دفاع ذاتی است. اگر نظام مردسالار از تمام جبههها یورش میآورد، زنان نیز حق و مسئولیت پاسخگویی از تمامی جبههها را دارند. و راه رهایی دیگری متصور نیست.
یا تحت انقیاد نظام سلطه به بردگی کشیده خواهند شد، همچون کالایی در ویترین به نمایش گذاشته خواهند شد، به ابزار تولیدمثل تقلیل خواهند یافت و به پستترین جایگاه حیات رانده شده و هدف هر گونه تعرضی قرار خواهند گرفت، یا از خویشتن، جامعه و میهن خود دفاع خواهند کرد. در این زمینه تجارب و دستاوردهای عظیمی وجود دارد.
اگر قرار است سرنوشت قرن بیست و یکم را مبارزه سازمانیافته زنان تعیین کند، اصل دفاع ذاتی باید بیش از هر زمان دیگری مورد حمایت قرار گرفته و به عمل درآید. دفاع ذاتی، افزون بر آگاهی از هویت خویش، تقویت مقاومت و تبدیل شدن به نیروی مبارز برای رهایی از تحمیلهای نظام سلطه است.
جنگ جهانی سوم در حقیقت نسلکشی خلقها و زنان را به شکلی چندوجهی و عمیق هدف گرفته است. اگر در موضع انفعال بمانیم، در مرحله نهایی قربانی نسلکشی خواهیم شد. از این رو، هر زن باید قطعاً به سازماندهی روی آورد؛ از خانه تا خیابان، از مدرسه تا محل کار، از تمامی عرصههای زندگی تا مناطق کوهستانی باید در برابر نظام سلطه، مردسالاری و ابزارهای آن، از نیروهای پلیس و ارتش گرفته تا ابزارهای مذهبی-ملیگرا، فرقهها، جاسوسان، خائنان و دلالان زن - موضع بگیرد.
وضعیت کائوتیک، نشانگر ضعیفترین لحظه نظام مردسالار است؛ یورش میآورد زیرا از شکست هراس دارد. پس نباید به آن فرصت بازسازی داد و نباید اجازه داد حیات خود را بر پایه نسلکشی زنان و خلقها ادامه دهد. دستاوردها و تجارب عظیمی وجود دارد، سازماندهی و پیشگامی نیرومند زنان وجود دارد، تنها باید به این جبهه پیوست و مسئولیت آن را پذیرفت.
نمیتوان در برابر قتل دختری هشت ساله به دست کنتراها که جنایت خود را در پوشش دینی پنهان کردهاند، سکوت کرد. در برابر ویرانگران کوردستان و خاورمیانه سکوت نخواهیم کرد. علیه آنان که با پشتوانه نیروهای دولتی، تجاوز را به سنت بدل کردهاند، به پا خواهیم خاست. دست آنان که زبان و دیلان ما را ممنوع کردهاند، شکسته خواهد شد. بر چهره خائنانی که میهن را به دشمن پیشکش میکنند، تف خواهیم انداخت. بازوان کسانی که با قطع درختانمان زندگی را به صحرا بدل میکنند، قطع خواهد شد. دهان آنان که سیاست را به توجیه قتلعام بدل کردهاند، بسته خواهد شد. به کسانی که با نادیده گرفتن خلقها و انسانها، سرزمین ما را در عرصه سیاسی به یکدیگر پیشکش میکنند، حدشان را نشان خواهیم داد. نظام کسانی که مادران هفتاد ساله ما را با برچسب «تروریست» در زندانها به مرگ رها میکنند، بر سرشان ویران خواهد شد. تمام اینها لازمه دفاع از زندگی، از خویشتن، از شرافتمان و تحقق انقلاب زنان است.
بیسازمانی و بیمسئولیتی به نابودی میانجامد
در شرایط کنونی، این بیسازمانی است که به نابودی میانجامد، هراس، فقدان جسارت، کوتهبینی و عدم احساس مسئولیت است که راه را بر نابودی میگشاید. همگان، بهویژه زنان جوان، باید ابزارهای دفاع ذاتی را در دست گیرند. مقاومت نیز شکلی از دفاع است، همانگونه که تبدیل شدن به نیروی عمل در خیابانها و خنثیسازی شبکههای سازمانیافته دشمن. اگر زنان از کوچکترین واحد تا گستردهترین اجتماع با رویکرد دفاع ذاتی حرکت نکنند، آیندهای برای هیچکس متصور نخواهد بود. بنابراین باید با اجرای دفاع ذاتی به نیروی عمل تبدیل شد. دشمن از خلق و زنان ضعیفتر است؛ این حقیقت را باید درک کرد. از دولت نمیتوان انتظار راهحل داشت، زیرا خود سرچشمه تباهی است.
چرا یک واحد سازمانیافته زنان با اصل دفاع ذاتی نتواند عملیاتی برای خنثیسازی اقدامات دشمن در خیابان، روستا، شهر و مدرسه خود اجرا کند؟ تجاوز به عنوان سیاست جنگ ویژه سازمان MIT به اجرا درمیآید. وظیفه ماست که این را افشا کنیم، آشکار سازیم، مقاومت جمعی شکل دهیم و عاملان این جنایات را بیکیفر نگذاریم. چرا یک واحد سازمانیافته زنان نتواند پاسخ درخور به متجاوزان بدهد. این امر به هیچ وجه دشوار نیست.
باید به جنگ فراگیر با دفاع ذاتی پاسخ داد
دفاع ذاتی حق بنیادین حیات است. با سر در برف کردن یا صرفاً هواداری از حقیقت و انتظار برای اقدام دیگران، نه انقلاب محقق میشود، نه زن رها میشود و نه جامعه به آزادی میرسد. چند واحد دفاع ذاتی سازمانیافته در یک منطقه، حتی اگر مستقل عمل کنند، دشمن، نیروهای جنگ ویژه، متجاوزان، خائنان و جاسوسان را در آن محدوده فلج میکنند. بنابراین اگر به جنگ فراگیر با دفاع ذاتی گستردهیافته پاسخ داده شود، رهایی دستیافتنی خواهد بود.
امروز در کوهستانها یژا ستار حضور دارد که به نمایندگی از تمام زنان به نبرد میپردازد و به فداکارانهترین، رادیکالترین و ایثارگرانهترین شکل در این نبرد مشارکت میکند. دفاع ذاتی مستلزم تقویت این نیرو، گسترش آن و به دست گرفتن سلاح شهیدان است. مدرنیته سرمایهداری و گرایشهای فردگرایانه افقی برای رهایی زن ندارد. از این رو، زنان جوان باید با درک این مسئولیت به صفوف گریلا بپیوندند و برای تقویت اثربخشی ارتش زنان تلاش کنند.
امروز مبارزه آزادی زنان که در کوردستان جریان دارد، منطقه و جهان را به میزان چشمگیری متأثر ساخته است. قرن بیست و یکم هم در جنبش زنان و هم خلقها، «ژن، ژیان، آزادی» را به عنوان شعار محوری و جهتگیری ایدئولوژیک برگزیده است. این هم نشاندهنده یک تأثیرگذاری ایدئولوژیک عمیق و هم بستری برای گسترش مبارزه است.
اگرچه شیوههای اجرا متفاوت است، اما همگی در یک نبرد جهانی با هدفی مشترک قرار داریم. آنان که در این واقعیت جنگ از خود دفاع نکنند و توان رزم نشان ندهند، قربانی این نبرد خواهند شد. از این منظر، درک اینکه زیر پرچم «ژن، ژیان، آزادی» نیرویی در این جنگ هستیم و عمل به الزامات آن، مسئولیت همگانی است. سر باز زدن از این مسئولیت، عقبنشینی از اخلاق انسانی است که به نسلکشی فیزیکی میانجامد.
در شرایطی که درختان کوهستانها قطع میشود، آبها تحت نام سدسازی به پروژههای نظامی تبدیل میشود، ییلاقها به سرمایهداران پیشکش میشود، کودکان مورد تعرض قرار میگیرند، خائنان گستاخانه در خیابانها میگردند، نیروهای سرکوبگر زندانها و خیابانها را به میدان شکنجه بدل میکنند، و عناصر بیارزش بر تمام منابع چنگ انداختهاند، تلاش برای ادامه زندگی چنان که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده، انکار انسانیت و نفی حیات است. این حقیقت را باید درک کنیم.
نقش پیشگامی باید ایفا شود، اما در شرایطی که درگیری در عرصههای متعدد و گسترده جریان دارد، همگان در این روند سهیم هستند و باید مسئولیت خود را به انجام رسانند. در مقطع کنونی، تعیین رهبر آپو مبنی بر اینکه «زنان جهان را رهایی خواهند بخشید» بیش از هر زمان دیگری ملموس و حیاتی است. در این چشمانداز، جنبش آزادی زنان تنها با ایجاد نیروی اجتماعی میتواند رسالت رهاییبخش خود را گسترش دهد. ظرفیتهای این امر موجود است و به ما غرور میبخشد، روحیه میدهد و عدم تسلیم را حکم میکند.
از این رو، به جز ستارگان آسمان، هیچ سلطهای را بر فراز سر خود نخواهیم پذیرفت. با درک اینکه زندگی معنادار همین است، با اتکا به نیروی خویش به حرکت درخواهیم آمد و اراده زنان را به انقلاب مبدل خواهیم ساخت. همانگونه که رفیق بریتان در واپسین لحظات، با فریادهای آزادیخواهانه که اهدافش را در چهره خائنان و دشمن میکوبید، معیارهای انسان شریف بودن را روشن ساخت، ما نیز این موضع را گسترده خواهیم کرد و به نیروی حیات و مبارزه تبدیل خواهیم کرد.
به خویشتن، به زنان، به مادران دلیر اعتماد داریم و قطعاً در این راه پیروز خواهیم شد. با این باور و عزم راسخ، شما و تمام زنان را با عشق و احترام درود میفرستیم، سی و یکمین سالگرد تأسیس یژا ستار را تبریک میگوییم و اعلام میداریم که وفاداری به آرمان شهیدان، معنای حیات ماست.
پایان...