١۶ آذرماه؛ دانشگاە همچنان سنگر آزادی و مبارزە
۶٩ سال از واقعهای که منجر به نامگذاری ١۶ آذرماه، به نام روز دانشجو شد، میگذرد. دانشگاه و جنبشهای دانشجویی از آن روز تاکنون با فراز و نشیبهای فراوانی روبهرو بوده است اما دانشگاە همواره سنگر آزادی و مبارزه در برابر دیکتاتور است.
مرکز خبر- در دههی ١٣٢٠ پس از سقوط حکومت رضاشاه پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیتهای سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران (تنها مؤسسهی مدرن آموزش عالی آن زمان در ایران) بسیار افزایش یافت. در این دوران حزب توده، از نفوذ بسیاری در بین دانشجویان برخوردار بود چنانکه بنا به گزارشهای مختلف، بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه تهران عضو و یا هوادار این حزب بودند. اما در دوران نخست وزیری محمد مصدق و افزایش محبوبیت جبههی ملی در اوایل دههی ١٣٣٠، محوریت این حزب در دانشگاه به چالش کشیده شد.
پس از وقوع کودتای ٢٨ مردادماه ١٣٣٢، سازمانهای سیاسی تشکیل دهندهی جبهەی ملی، برای دورهی کوتاهی در یک ائتلاف تحت عنوان نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهراتها و اعتصابهایی در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ١۶ مهرماه و ٢١ آبانماه ١٣٣٢، در اعتراض به محاکمهی محمد مصدق برگزار شد.
چند هفته پس از این اعتراضات و اعتصابات اعلام شد که روابط ایران و انگلیس که در زمان نخستوزیری محمد مصدق و در جریان ملی شدن صنعت نفت قطع شده بود از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب رئیس، ریاست جمهوری وقت آمریکا؛ کشوری که حامی کودتا علیه محمد مصدق بود، برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع نقطهی آغاز اعتراضات دانشجویان را فراهم کرد و در ١۴ آذرماه دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت.
حکومت دیکتاتور پهلوی برای پیشگیری از گسترش اعتراضات دانشجویی و گسترش آن به دیگر بخشهای جامعه که پشتیبان دولت ملی محمد مصدق بودند، تصمیم به سرکوب این اعتراضات گرفت. روز ١۶ آذر ١٣٣٢ سربازان و نیروهای ویژهی ارتش پهلوی پس از هجوم به دانشگاه تهران، به کلاسهای درس یورش برده و صدها دانشجو را بازداشت و مجروح نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکدهی فنی این دانشگاه، اقدام به شلیک گلوله کردند که موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نامهای احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا شد. ١۶ آذرماه، پس از این واقعه توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثهی مخالفان حکومت دیکتاتور پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد. روز ١٧ آذرماه یک روز پس از این واقعه، ریچارد نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشتهی حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال نیروهای نظامی بود، دریافت کرد.
پس از سرکوب دانشجویان در ١۶ آذرماه سال ١٣٣٢، فضای حاکم در دانشگاهها، مانع از آن شده بود که در ١۶ آذرماهها مراسمی به مناسبت این روز برگزار شود، تا سال ١٣٣٨ که اولین سالگرد این واقعه در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد. این مراسم با حضور تعداد اندکی از دانشجویان و سکوت به احترام جانباختگان این روز برگزار شد.
ادامهی جنبش دانشجویی
دانشجویان هیچگاه در برابر ظلم و ستم سر فرود نیاورده و با وجود ایجاد فضای خفقان در دورههای مختلف حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی در صف مقدم مبارزه بودهاند. دانشجویان سال ١٣٣٩در اعتراض به نتایج انتخابات «مجلس» حکومت پهلوی دست به تظاهرات زده و شمار زیادی از این دانشجویان بازداشت شدند. همزمان نیز هزاران دانشجو در تهران، مشهد و تبریز به جنبش اعتراضی دانشجویان پیوسته و خواهان آزادی دانشجویان زندانی شدند. دانشجویان سرانجام توانستند خواستهی خود را مبنی بر آزادی دانشجویان و بازگشایی دانشگاه که به مدت یکماه بسته شده بود، محقق سازند.
با شروع دههی ۴٠ و افزایش اعتراضات به حکومت سلطنتی پهلوی، دانشجویان وارد عرصهی مبارزات مسلحانه بر علیه این حکومت شدند. سازمان چریکهای فدایی خلق که اکثریت آنها از میان دانشجویان و قشر تحصیلکردهی جامعه بود، قدم به میدان مبارزات مردم ایران گذاشتند. واقعهی سیاهکل در سال ١٣۴٩ یکی از این مبارزات دانشجویان بر علیه ستم حکومت شاهنشاهی بود. و از آن پس دانشگاهها یکی از ارکان اصلی مبارزه بر علیه حکومت پهلوی شد.
جنبش دانشجویی پس از انقلاب ١٣۵٧
پس از پیروزی انقلاب سال۱۳۵۷، دانشگاههای کشور و جنبش دانشجویی مبارز آن تنها دوران کوتاهی از آزادی عمل و فعالیت صنفی و سیاسی باز را تجربه کردند. با حاکمیت یافتن ارتجاع و خیانت سران ولایت فقیه به آرمانهای انقلاب و نیروهای انقلابی، جنبش دانشجویی و دانشگاههای کشور نیز مورد تهاجم گستردهی ارتجاع قرار گرفت. مقامات حاکم میدانستند که بدون سرکوب و یا مسخ نیروهای انقلابی و جنبش دانشجویی، روند تثبیت دیکتاتوری با مخاطرههایی جدی روبهرو خواهد شد.
پس از اشغال سفارت آمریکا در ١٣ آبانماه ١٣۵٨، خمینی، دولت مهدی بازرگان را که در ابتدا آن را دولت «امام زمان» مینامید از سر راه خود برداشت تا ارتجاع را یکسویه بر کشور استیلا بخشد. پس از حذف بازرگان سراغ دانشگاهها که ارتباط تنگاتنگی با چریکهای فدایی خلق داشتند، رفتد و در فروردینماه سال ١٣۵٩ بر تصفیهی کامل دانشگاهها تأکید کرده و گفت: «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید، تا اساتیدی که در ارتباط با شرق یا غرب هستند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی». خمینی همچنین گفت: «ما از محاصرهی اقتصادی و تجاوز نظامی نمیهراسیم. ما از دانشگاههای غربی و آموزش جوانان ما در جهت منافع شرق و غرب است میهراسیم.» در این روز «شورای انقلاب» جمهوری اسلامی در پی دیدار با خمینی طی اطلاعیهای مهلتی سه روزه به گروهها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاههای سراسر کشور داد. این سخنان خمینی شروع کودتایی شد که نام «انقلاب فرهنگی» توسط حکومت بر آن نهاده شد.
پس از صدور این فرمان و اطلاعیهی شورای فرهنگی درگیریهای گستردهای میان انجمنهای اسلامی و دیگر گروههای سیاسی در مراکز آموزش عالی در تهران، شیراز، مشهد، بابلسر، کرج و جهرم رخ داد و در تهران خشونتبارترین درگیریها در دانشگاه تربیت معلم روی داد و در نهایت به تعطیلی کامل دانشگاهها به مدت ٢ سال و تا ٢٧ آذرماه سال ١٣۶١و تکمیل کودتای «انقلاب فرهنگی» انجامید. تعداد کشتههای درگیریهای این چند روز در شهرهای مختلف ۳۸ تن و تعداد مجروحان ۲۰۰ تن اعلام شد. موج اول تصفیهی اساتید و دانشجویانی که متهم به همکاری با حکومت پهلوی و ساواک و دیدگاههای به قول آنان ضد انقلابی بود، آغاز شد. پس از آن در نیمهی دوم سال تحصیلی ١٣۵٩ موج دوم تصفیههای سیاسی و ایدئولوژیک اساتید و دانشجویان آغاز شد و هزاران استاد و دانشجو از تدریس محروم شده و یا به زندان افتادند. براساس آمارهای ارائه شده بیش از ۵٧ هزار دانشجو از نزدیک به ١٧۴ هزار دانشجو و دستکم ٧٠٠ استاد دانشگاه از مجموع ١٢ هزار استاد در کودتای «انقلاب فرهنگی» اخراج شدند.
اعتلای مجدد جنبش دانشجویی
در اواسط دههی ٧٠ و بهویژه پس از روی کار آمدن محمد خاتمی و دولت موسوم به اصلاحات، جنبش مستقل دانشجویی بار دیگر مجالی برای فعالیت پیدا کرد. صدای بلند دانشجویان اما این بار هم تحمل نشد. اعتراضات دانشجویی ١٨ تیرماه ١٣٧٨ به عنوان اولین اعتراض گستردهی خیابانی در تهران پس از اعتراضات خردادماه ١٣۶٠، به سرعت به خاک و خون کشیده شد. نیروهای امنیتی با حمله به دانشجویانی که به بسته شدن روزنامهی «سلام» معترض بودند، خوابگاههای کوی دانشگاه را ویران و دانشجویان را به شدت ضربوشتم کردند. صدها تن بازداشت و مجروح شدند. دستکم یک نفر (عزتالله ابراهیمنژاد) کشته و یک نفر دیگر (سعید زینالی) پس از بازداشت ناپدید شد. اما این پایان ماجرا نبوده و نیست، تاریخ مبارزات و جنبش دانشجویی ایران نشان داده است به رغم هرگونه سرکوب و سانسور، فریاد آزادیخواهی از دانشگاه بلند است و دانشجو را سودای خاموشی در سر نیست. همچنانکه با آغار اعتراضات سرتاسری و خیزش انقلابی مردم ایران که از ٢۵ شهریورماه با مراسم به خاکسپاری ژینا امینی دختر ٢٢ سالهی کورد اهل سقز روژهلات کوردستان آغاز شد، دانشجویان بار دیگر نشان دادند که فریاد و صدای آزادیخواهی، برابریطلبی و عدالتخواهی دانشجویان خاموش شدنی نبوده و نیست.
از آغاز خیزش سراسری در ایران که در ابتدا به قوانین زنستیز و مرتجعانهی جمهوری اسلامی آغاز و با گسترش آن در شهرهای مختلف ابعاد گستردەتری یافت و بُعد اقتصادی، سیاسی، حکومتی و نظامی را در بر گرفته، دانشجویان شعار «شعار مرگ بر دیکتاتور» سر داده و خواهان تغییر نظام شدند.