روایت هنرمندی از غزه؛ درخشش جهانی در میان محاصره
جهاد جربوع، ثمرهی موفقیتش را در حالی میچید که از طریق تلفن همراه، شاهد اعلام رأی هیئت داوران و کسب مقام نخست بود. با این حال، این شادمانی برایش کامل نبود بلکه تنها با گام نهادن بر صحنه و دیدن تشویقهای بیامان تماشاگران کامل میشد.

رفیف اسلیم
غزه – در روزگاری که نیروهای اسرائیلی هنرمندان نوار غزه را محاصره کردهاند، آثار این هنرمندان به نمایشگاههای بینالمللی راه مییابد تا راوی جنایاتی باشد که «اسرائیل» سعی در پنهان کردنشان دارد. آثاری که گویای شرایط سختی چون گرسنگی، محاصره، کشتار و آوارگی هستند.
جهاد جربوع، هنرمند تجسمیای است که تجربهی هنریاش در کوران جنگ، سیما و ماهیتی دیگر یافت. او عمیقاً تحت تأثیر آنچه در این دوران طولانی از سر گذرانده بود، قرار گرفت؛ حال آنکه پیش از این، برای آفرینش هر اثر، تمامی راهها را میآزمود و تا زمانی که به نتیجهای دلخواه و درخور ارائه به مخاطب دست نمییافت، از پای نمینشست و همواره بر پیام اصلی اثر تمرکز داشت.
«پیش از جنگ، هنرِ جهاد جربوع بر پرفورمنس و مستندسازی آن با عکس و ویدئو متمرکز بود. او در آثارش، روایتگر مفاهیمی چون وطن، محاصرهی قریب به دو دههی غزه و کوچ اجباری بود؛ مضامینی که بخشی جداییناپذیر از زیست فلسطینیان است. این همان دغدغههایی است که امروز در قالب سیاست گرسنگی تحمیلشده بر غیرنظامیان، شکلی عریانتر به خود گرفته است.»
او روایت میکند که با شعلهور شدن آتش جنگ و از دست دادن پدر، برادر و تمام ابزار هنریاش، به تنها ابزاری که برایش باقی مانده بود، یعنی زبان، روی آورد. این اندیشه او را به نوشتن کتاب «اینجا زندگی من است» سوق داد؛ کتابی که از زندان غزه به میلان رسید تا برای جهانیان، راوی مفهوم آوارگی، زندگی در صفهای طولانی آب و غذا و زوال حریم خصوصی در چادرها باشد.
عکاسی، عرصهی دیگری بود که جهاد به آن پناه برد. لنز دوربینش، راوی خاطره و وحشت شد. در یک تصویر، طناب رخت با چند تکه لباس را «خاطره» نامید. او در آنجا بین تار و پود لباسها، عطر خانه و طنین صدای پدر و برادرش را میجست. در تصویری دیگر، وحشت پهپاد اسرائیلی «زنّانه» را ثبت کرد که با پرواز شبانهروزی و آوای سرسامآورش، خواب و قرار را از چشمان همه ربوده بود.
تابلوهای قدیمیاش به چندین نمایشگاه بینالمللی راه یافتند. اما در پاسخ به این پرسش که چرا اثر جدیدی خلق نکرده است، میگوید: «بمباران بیامان، آوارگی پیدرپی، نبود ابزار در جنوب غزه و از همه مهمتر، فشار روانی خفقانآوری که در میان غرش موشکها و بمبها بر ساکنان نوار غزه سایه افکنده، مجالی برای آفرینش باقی نمیگذاشت.» همین شرایط بود که او را واداشت تا تواناییهایش را در دیگر عرصههای هنر به کار گیرد.
جهاد از زیر آوار بیرون آمد، اما شور و شوقش را از دست نداد و در تألیف کتاب «بر قلبهایشان قدم نهادند» (۲۰۲۵) مشارکت کرد. او اشاره میکند که با موانع بسیاری روبروست؛ تمام فرصتهای پیشرفتش در خارج از غزه است، در حالی که او در این «زندان» محبوس است و اجازهی خروج ندارد.
او جوایز متعددی کسب کرده است. در سال ۲۰۲۱، یک ویدئو آرت از او دربارهی مهاجرت جوانان فلسطینی از مسیر دریا، مقام سوم را کسب کرد. این ویدئو آرت راوی داستان سپردن دل به ناشناختهها برای رسیدن به یک زندگی عادی بود. در سال ۲۰۲۳ نیز، در حالی که خودش غایب بود، اثرش با عنوان «به کجا؟» در مسابقهی «آزادی را تصور کن» در هتل «دیوار» شهر بیتلحم به مقام نخست رسید، این اثر گویای فقدان فرودگاه در غزه و تبدیل شدن ایدهی پرواز به نماد مرگ بود.
بارها پیش آمده بود که جهاد، شیرینی موفقیت را در حالی میچشید که از صفحه تلفن هوشمندش، شاهد اعلام پیروزیاش بود و نمیتوانست باور کند که این اوست که برنده شده است. در آن لحظات، شادیای ناتمام وجودش را فرا میگرفت؛ شادیای که تنها با ایستادن بر صحنه و شنیدن صدای تشویق حضار کامل میشد. به تعبیر خودش، «اینکه آثارم در آن سوی مرزها جایزه درو کنند و من همچنان در غزه باشم، غایتاً دردناک است.»
دو هفته پیش، او در نمایشگاهی در بلژیک با عنوان «برای تو، ای غزه» حضور یافت. این نمایشگاه آثار ۱۰ هنرمند را گرد هم آورده بود و هر یک به شیوهی خود، روایتگر تجربهی زیستهی فلسطینیان از جنگ و مصائب آن بود. او میگوید که در حال حاضر بر مفهوم «فقدان» متمرکز است و میکوشد تجربیات دیگران را در قالب یک اثر هنری، خواه عکس، ویدئو یا نقاشی، ترجمه کند.
جهاد تعریف میکند که پس از بازگشت به شمال غزه، برای خانهی ویران و آثار از دست رفتهاش سوگواری کرد و به بغضی که ماهها فروخورده بود، اجازهی شکستن داد. وی میافزاید: «پس از نابودی آثاری که سالها عمرم را صرفشان کرده بودم، احساس کردم ویران شدهام. با این حال، هنوز میکوشم به امید متکی باشم.»