ایران خسروی زنی از دیار کوردستان با صدایی زیبا و دلنشین

دایە ایران زنی خوش صدا است کە غم از دست دادن دختر جوانش را با آواز ابراز می‌دارد. دایە ایران زنان را بزرگتر از نگاە مردمانی می‌داند کە زن را کوچک می‌شمارند.

هیما راد

 

سنە- زنان خوش صدای زیادی در کوردستان وجود دارند که به علت محدودیت‌ها و عدم حمایت خانواده و جامعه هیچ‌گاە نتوانستند صدایشان را ابراز کنند، در روستاها این محدودیت‌ها بیشتر است و زنان فشار بیشتری را متحمل می‌شوند.

ایران خسروی زنی از دیار کوردستان اهل هورامانات است، چند باری «دایه ایران» را دیده‌ام و با او حرف زده‌ام، مرگ دختر جوانش دلش را زخمی‌ و چهره‌اش را شکسته کرده و با اینکه چندین سال از آن ماجرا می‌گذرد اما مادر همچنان دلشکسته است و فکر می‌کند اگر آواز بخواند عزایش را شکسته، صدایش طراوت قبل را ندارد می‌دانم از ترس اینکه صدایش به گوش یکی از اهالی روستا برسد صدایش را بالا نمی‌برد اما بخاطر قولی که به من داده می‌خواند، قبلش با دقت به کوچه و اطراف منزل نگاه می‌کند در تراس خانه‌باغشان می‌نشیند و می‌خواند اما آرام، نه با تمام صدایش...

دایه ایران خود را معرفی می‌کند و از تجربه‌ی خود و محدودیت آواز خواندن زنان این دیار می‌گوید:

ایران خسروی هستم اهل روستای هویه[یکی از روستاهای اطراف سنە (سنندج)] زن خوش صدا زیاد داریم اما از ترس و بخاطر حرف مردم جرات ندارند آواز بخوانند.

حضور ذهن ندارد و چون خیلی وقت است که نخوانده نمی‌داند چه بخواند، از دخترش می‌پرسد چه بخوانم و با او مشورت می‌کند او هم راهنماییش می‌کند و [بیان گیان] را انتخاب می‌کند.

می‌دانم ترس اینکە صدایش بیرون برود باعث شده از ته دل و با تمام صدایش نخواند.

آوازش که تمام شد به داخل خانه باغ می‌رویم و می‌گوید اینجا راحت‌ترم و با صدای بلندتر و خیال راحت‌تری آواز سر می‌دهد.

 

«زن جایگاه بالایی دارد اما این مردم هستند که او را کوچک می‌شمرند»

از او می‌پرسم دلیل اینکه زنان صدای‌‌شان خفه شده چیست؟ می‌گوید: چون مردم اگر زنی خوش صدا باشد و بخواند آن را عیب می‌دانند و اگر زنی برای غم خودش برای اجتماع و این مردم بخواند یا برای زنان دیگر با آن غمش از بین می‌رود ولی مردم ما آن را ناشایست می‌دانند و مانعت می‌شوند. دایە ایران  با لبخند می‌گوید: ولی یکی مثل من به این حرف‌ها گوش نمی‌دهم دیگه وقتم تمام شده و برایم مهم نیست.

داده ایران آواز خواندن یا هر هنر دیگری را به نوعی برای ابراز احساس و از بین بردن غم ضروری می‌داند و می‌گوید: «ولی در جامعه‌ی ما زشت شمرده می‌شود و هرکسی چیزی می‌گوید، یکی آن را دلخوشی می‌داند و یکی می‌گوید آن زن فلان و بهمان، وخانواده‌اش را سرزنش می‌کنند که چرا  گذاشتید اینکار را انجام دهد چرا در تلگرام پخش شده و چرا گذاشتید آواز بخواند... اما نمی‌دانند آدم باید حرف بزند، آواز بخواند تا دلش خالی شود اینکه عیب نیست و با آن شخصیتش از بین نمی‌رود».

دایه ایران زن را بزرگتر از نگاه این مردمان می‌داند و می‌گوید: «زن جایگاه بالایی دارد اما این مردم هستند که او را کوچک می‌شمرند. همه جا هم که زنان آواز می‌خوانند تنها اینجاست که زن نمی‌تواند بخواند و اینجا هم هرکس دوست داشته باشد باید برایش مهم نباشد و بخواند و بگذار مردم هرچه می‌خواهند بگویند.»

 دایە ایران شرایط سخت و غم غصه‌ی مردم را دلیل دیگر دلسری زنان می‌داند و گرنه زن اگر بتواند آواز بخواند برای روحیه‌ی خودش هم خوب است.

دایه ایران به این نکته هم اشاره می‌کند که در گذشته موبایل نبود و زنان در صحراها برای خودشان و در جمع‌ می‌خواندند اما حالا به خاطر فیلم گرفتن و پخش شدن در فضای مجازی راحت نیستند.

دایە ایران می‌داند که زنان مورد ظلم واقع شده‌اند از این آگاه است که زن جایگاه بزرگتری از تفکر افراطی بسیاری از مردان دارد و با وجود اینکه با ترس و دودلی می‌خواند اما این را قدمی بزرگ در راه مبارزه‌ی زنان می‌دانم زیرا با شرایط زنی اینچنین با محدودیت‌های بسیار محیط روستا و بدون هیچ آموزشی توانسته برعرف‌های غلط آنجا طغیان کند و به مثابه الگویی برای زنان دیگر باشد و این یعنی انقلاب.