"انارها را با تو دان میکنم"؛ روایتی زنانه از زخمها و امیدها
در نشستی صمیمانه و زنانه، گلاله جلالیزاده با رونمایی از نخستین کتاب خود "انارها را با تو دان میکنم"، روایتگر زندگی و زخمهای زنانی شد که هر یک بارِ نسل آینده را به دوش میکشند.
"تنم به مانند خاورمیانه میماند طغیانزده،
همیشه در جنگ، ترس، همهمه و وحشت"
ویدا منصوری
سنه- رونمایی از کتاب "انارها را با تو دان میکنم" جمعه ۲۸ دیماه در کافه کالت برگزار شد. این رویداد در فضایی صمیمی و نشستی زنانه، با حضور جمعی از زنان نویسنده و شاعر سنه برگزار شد.
گلاله جلالیزادە، نویسندهی جوان و خوشآتیه، نخستین اثر خود را با نام "انارها را با تو دان میکنم" که مجموعهای از داستانهای کوتاه به زبان فارسی است، معرفی کرد. او که از شاگردان برجستهی سراجالدین بناگر و عضو کارگاه داستاننویسی اوست، در ابتدای سخنانش از استاد خود قدردانی کرد و گفت: «نه تنها اصول داستاننویسی، که درس زندگی را از ایشان آموختم.» وی همچنین از هادی ضیاالدینی برای طراحی جلد اثر و تمامی کسانی که او را در این مسیر همراهی کردهاند، بهویژه همسر و دخترانش، قدردانی کرد.
در بخشی از سخنان خود، خطاب به حاضران گفت: «در این نقطه از جغرافیا و این برهه از زمان، گریزی نیست جز پناه بردن به هنر و ادبیات... و این راه، تنها چارهای است که برای ما باقی مانده است.»
گلاله در توصیف شخصیتهای زن داستانهایش افزود: «زنان داستان من زنانی معمولیاند؛ من تلاش نکردم آنها را فراتر از آنچه هستند نشان دهم، بلکه گذاشتم در حال و هوای زندگی خود باشند؛ زنانی با دغدغههای کوچک و روزمره. اما همین زنان، سکوی پرتاب نسل جدید شدند، همانهایی که بار شما را تا لب مرز کشیدند تا امروز دختران ما بتوانند مرزها را درنوردند. دختران امروزی که جسورانه "نه" میگویند و استقلال خود را فریاد میزنند، باید بدانند این زنان، پایهگذار این مسیر بودهاند. نسل نو باید قدردان آنها باشد و ما نیز باید از جسارتشان الهام بگیریم و آنها را ستایش کنیم.»
او در پایان، حضور در چنین جمعهایی را در میان همفکران و همراهان، نقطهی امن و راهی برای مقابله با چالشهای فکری و اجتماعی دانست و بر اهمیت چنین فضاهایی تأکید کرد.
در این مراسم، جمعی از شاعران و نویسندگان، از جمله چنور سعیدی، مهناز صلاحی و کیانی، به بررسی کتاب "انارها را با تو دان میکنم" پرداختند و با تحلیل بخشهایی از آن، ابعاد گوناگون این اثر را تفسیر کردند.
چنور سعیدی، نویسنده، گفت: «گلاله بهترین واژهها را برمیگزیند و با آنها بر زخمهایش مرهم میگذارد. کتاب "انارها را با تو دان میکنم" داستان زنانی است که هرکدام با دردهای متفاوت خود زندگی میکنند. در یکی از داستانها، راوی زنی است که در میان وظایف روزمره، ناگهان به یاد مادر از دسترفتهاش میافتد. نویسنده با فلشبکی درخشان ما را به دنیای او میبرد؛ دنیایی که در آن مادر هنوز زنده است. اما زن مجبور است با غم از دست دادن مادر کنار بیاید و به حال بازگردد. این غم، مانند بسیاری از غمهای دیگر، در پشت لبخندی پنهان میشود که او نثار همسر و فرزندانش میکند. گلاله با زبانی بیپیرایه، این احساس را به زیبایی به مخاطب منتقل میکند، بیآنکه کلمهای اضافه بر زبان آورد.»
چنور در ادامه به داستان «ویار» اشاره کرد و افزود: «این داستان احساسات زنی را روایت میکند که سودای مادر شدن دارد. از هیجان اولین جواب مثبت آزمایش تا واقعیت تلخ حاملگی پوچ. گلاله در این اثر، با زبانی نرم و صریح، احساسات آدمی را با کمترین کلمات و تأثیرگذارترین تصاویر به خواننده منتقل میکند. توانایی او در خلق چنین تصاویر عمیقی، نتیجه بهرهگیری از هر فرصت کوچک برای بازگرداندن ما به گذشتههای دور است.»
مهناز صلاحی، مترجم، درباره داستان «حادثهای در راه بود» گفت: «این داستان، روایت زنی سالخورده است که از پسِ سالها زندگی، از دریچهی پنجرهای کوچک با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکند. او دختری جوان را هر روز میبیند و با بهانههای کوچک، با او وارد گفتگو میشود. در این داستان، نویسنده تقابل دو زمان، گذشته و حال، را به زیبایی به تصویر میکشد.»
کیانی، از اعضای کارگاه داستاننویسی و مجری برنامه، نیز با اشاره به فقر فرهنگی جامعه گفت: «کمبود فضاهای فرهنگی، ورزشی و هنری تأثیری مستقیم بر غنای فرهنگی یک جامعه دارد. داستاننویسی راهی است برای شناخت زندگی و ابراز رنجها، آرزوها، امیدها و ترسهای انسانی. ادبیات بستری است که انسان را از رنج رهایی میبخشد و اثباتی بر وجود اوست. داستانهایی تأثیرگذارند که حتی پس از پایان کتاب، در ذهن مخاطب زنده بمانند و شخصیتهایشان همچنان در او زندگی کنند. مفاهیمی چون عشق، مرگ، خیانت و غم، از طریق روایتهای ادبی است که ماندگار میشوند.»
او در پایان با اشاره به سخن استاد بناگر گفت: «نوشتن داستان، از شکستن کوه آبیدر هم سختتر است. اما داستان واقعی، داستانی است که مخاطب را وادار کند هر کاری را رها کند تا آن را بخواند.»
مراسم رونمایی از کتاب گلاله جلالیزاده، در روزی برگزار شد که بسیاری از زنان ممکن بود برنامههایی چون استراحت یا مهمانی داشته باشند، اما حضور پررنگ آنان نشان داد که زنان این جامعه به حمایت از یکدیگر و مدیریت شرایط سخت، تسلط یافتهاند. این زنان، با کلماتشان، راه عدالت و برابری را روشن میکنند و آیندهای آگاهتر و برابرتر را برای نسلهای بعد میسازند.