ستم کشیدگی زنان نه ازلی و نه ابدی است

نویسندە: شادی احمدیان

مبارزات زنان بر آن است با تغییر در شرایط اقتصادی و اجتماعی موجود و دگرگونی در مناسبات طبقاتی جامعه است که می توان به رهایی زنان دست یافت.

انگلس می‌گوید برافتادن حق مادری و تشخیص توارث از طریق زن (مادر) شکست جهانی_ تاریخی جنس مونث بود، اولین اثر حکومت مطلقه مرد که تاکنون پابرجا مانده است در خانوادەی پدرسالاری خود را نشان داد.  نظریه تاریخی ستم جنسی را حاصل نهادهای ساخته شده به دست انسان معرفی می‌نماید که این نهادهای ناشی از تقسیم جامعه به طبقات و شکل گیری نظام پدر سالاری است.

خشونت علیه زنان معمولا هیچ هزینه‌ای ندارد و یا اگر داشته باشد آنقدر کم است که موجب بازدارندگی از این عمل نمی‌شود. ساختار مردسالاری که به راحتی زنان را در موقعیت هموساکر قرار می‌دهد موقعیتی که قانون بر آنها اعمال می‌شود اما از آنها حمایت نمی‌کند. آنها در موقعیتی هستند که بدلیل نقض تابوها بدون هیچ هزینه‌ای می‌توانند کشته شوند. بنابراین پرسشی بوجود می‌آید که چه ساختار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی به مردان این اجازه را می‌دهد که به خشونت علیه زنان اقدام کنند.

رومینای گیلانی،غزل اهوازی و قربانیان اسیدپاشی و ... این‌ها تنها نمونه‌هایی از خشونت علیه زن‌ها هستند که بعلت شدت آن در اذهان باقی مانده است.

اما خشونت فیزیکی تنها خشونت علیه زنان نیست خشونت فرهنگی و نمادین نیز وجود دارند که نتیجەی همه آنها چیزی جز مطیع کردن زنان نیست. اطاعتی که برتری مردان پیش فرض آن است و زنان در چارچوب مروارید و ریحانه یا هر صفت قابل ستایش دیگری وصف می‌کند و این توصیف برای این است که زن فرودستی و جنس دوم بودگی را بپذیرد.

ایدئولوژی مردسالار هنگامی که زن را استیضاح می‌کند علی رغم لفظ‌هایش در ستایش زن، به تقلیل نقش اون در مادری و زایندگی و دستگاه تناسلی تاکید می‌کند. پس زن به مثابه جنس دوم خوانده می‌شود تا خود را برای جنس اول پاک و منزه نگه دارد تا جنس اول هروقت تمایل داشت بذرش را در کشتگاه او بپاشد و وقتی زن نافرمانی و تمرد کند باعث برهم زدن نظم و خدشه‌دار شدن وجدان عمومی می‌کند که جنس اول حق دارد او را مجازات کند و این مجازات در حفاظت از کشتگاه مرد و پاک سازی زن است.

در این نگرش و چارچوب ایدئولوژی آن نه تنها کنترل بدن زن و خشونت علیه او حق مردان، بلکه حتی درون خانواده هم توسط پدر یا برادر اعمال می‌شود. زیرا زن ناموس است و مردی کە از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند بی غیرت است، در نتیجه باید گفت این ایدوئولوژی هرجا لازم است مردان را هم تنبیه می‌کند تا ارزش‌های خود را بازتولید کند و حتی در این تحریک زنان بعنوان مادر نقش اساسی جهت اعمال خشونت علیه خواهر یا عروس ایفا می‌کنند.

زنان نیز در این ایدئولوژی برای کنترل مردان از ۲ تاکتیک استفاده می‌کنند :سکسوالیته و افزایش هزینه. ضرب المثل  زنی که خرج نداره ارج نداره یکی از تاکتیک‌های زنان برای کنترل گری است و جنسیت نیز راه دیگر برای کنترل.

وقتی گفته می‌شود «بی حجابی موجب شوهر دزدی می‌شود» این پیام به زنانی داده می‌شود که جنس دوم بودن را پذیرفته‌اند، آنها می‌دانند نابرابری‌های اعمال شده بر آنان، باعث رنجش و درد آنهاست اما در نبود جنس اول راه کارهای آنها نیز ناکارآمد می‌شود و اینگونه زنان علیه زنان تحریک می‌شوند و خودشان به بازتولید این نابرابری کمک می‌کنند.