پخشان، شعر آزادیست!

 

 

سارا آتشین

هر کسی کە نامەی زندانی سیاسی محکوم بە اعدام «پخشان عزیزی» را بخواند و قلبش منقبض نشود، باید از انسان بودن خود شک کند، این را نە تنها بە این دلیل کە برای این زن استوار، مویە سر دهیم و همچون پذیرفتگان سرنوشت‌های شوم زانوی بغل بە غم بگیریم، می‌گویم بلکە از آن سوی کە پخشان چنان زندە است و سرزندە نامەاش را نوشتە است کە انسان فکر می‌کند پخشان مهربان و فداکار با دستانش قلب‌هایمان را غبارزدایی می‌کند و بە انسان جان می‌دهد، این حس زندە بودن زنی است کە ماه‌ها زندان انفرادی و بدترین شکنجەهای حکومت اشغالگر ایران نتوانستە است کوچکترین خللی در این زن سرزندە ایجاد نماید، و این حس زندە بودن از خلال کلمات بە سوی ما سرازیر می‌شود، پخشان پیام‌آور مقاومت زندگیست، و در واقع او خود نمودی از ژن ژیان آزادی است!

خود واژەی «پخشان» در زبان کوردی بە معنای سبکی از شعر نثرگونە است، جالب اینجاست کە متن نامەی او نیز بدین گونە است؛ یک شعر نثرگونە! بیایید با هم بارها پخشان را بخوانیم، تا مقاومت را توأم با هنر خواندە و بە آنانی کە می‌گفتند: «هنر و شعر مردە است» ریشخند بزنیم. پخشان یک تنە هنر راستین را بە صحنەی زندگی بازگرداندە است، اگر سودای آزادی داریم، بیایید از پخشان یاد بگیریم، اکنون او در جایگاه آموزگار ما قرار دارد و این جایگاه را با بدن تحت شکنجە و ذهن زیبایش بە دست آوردە است، خوشا بە سعادت آنانی کە ارزش آموزگاران آزادی را بدانند، کە این آموزگاران خود را هموارە نوآموزان راه آزادی می‌خوانند.

پخشان دارد بە جای همەی ما می‌نویسد، همە زنانی کە تحت همەی عناوین کشتە شدند، همە مردمان تحت ستم، همەی جوانان سرکوب شدە، و در واقع بە جای همەی جامعە. این را با سبک نوشتاریش انجام می‌دهد، از یک سو دارد سرگذشت خودش را می‌نویسد، اما او از ضمیر شخص اول «من» استفادە نمی‌کند، بلکە دارد از یک «او» می‌نویسد. اینگونە نوشتن آن هم در موفعیت پخشان بسیار بە ندرت اتفاق می‌افتد، بسیاری نامەهایی از زندان نوشتە و منتشر کردەاند و علی رغم اینکە بسیاری از این نامەها نیز جایگاه ارزشمند و ویژەای دارند، اما کاری کە پخشان کردە است، فراتر از ارزش و ویژگی‌های درخشانش، نشان از یک مسئلەی شخصیتی دارد، پخشان از خودش همچون یک «فرد» گذر کردە است، یعنی دیگر چیز شخصی ندارد، پخشان دارد از همە سرکوب‌شدەها دفاع می‌کند؛ از «او». اویی کە بە صورت مداوم سرکوب شدە است. «او» یک زن کورد در خاورمیانەی خونین، یا یک بچەی فلسطینی در بمباران غزە، یا یک دختربچەی افغانستانی تحت ستم تجاوزکارانەی طالبان است، «او» یا شخص سومی کە پخشان در مورد آن نوشتە است همە سرکوب شدگان تاریخ بە دستان کاپیتالیسم و دولت-ملت است. پخشان دیگر تنها یک شخص نیست، بلکە یک روحیەی آزادی است کە در مقابل هر اقتداری می‌ایستد و سرافرازانە بە سوی پیروزی گام برمی‌دارد، پخشان دارد بە ما دموکراسی را یاد می‌دهد، اینکە چگونە در قعر سیاهچال حکومت اشغالگر ایران نیز می‌توان آزادی را قلم زد، فکر کرد و زیست!

پخشان یک مددکار اجتماعی، یک روزنامەنگار و یک روشنفکر راستین است، او را بە این دلیل کە بدون دستمزد و بدون هیچ چشمداشت بە جامعە خدمت کردە است، تروریست خطاب می‌کنند، یک روزنامەنگار است کە حقیقت را بیان می‌کند و هر جان آزادەای می‌داند کە بیان حقیقت چە دشمنی‌هایی کە برای انسان نمی‌تراشد، و یک روشنفکر نابغە است کە از یکی دو کلمە بازجو، شخصیت‌های پوشالی‌شان را برملا می‌کند، آنجا کە بازجو خیال زندگی در اروپا را بە خدمت‌رسانی‌های بی‌دریغ پخشان بە مردمان خاورمیانە، فارغ از هر نژاد و زبانی را ترجیح می‌دهد و همە نە شرقی، نە غربی گفتن‌های پوشالی یک حکومت نیز همراه با خیال بازجو بە باد می‌رود.

افکار و عقاید پخشان، وی را بە زنی زیبا مبدل کردە است، ما نباید تنها بە این دلیل کە پخشان زندانی است از او دفاع کنیم، بلکە باید از افکار و عقاید پخشان دفاع کنیم، باید بعد از آزادی پخشان نیز از او بیاموزیم. این چیزی است کە خود او از ما می‌طلبد و بە ما آموزش می‌دهد، بیایید قدر این کلاس درس تاریخی را داشتە باشیم، همین نامە را پخشان با هزار دردسر توانستە است بنویسد و بە ما اهدا کند، خوشا بە حال آنان کە ارزش چنین هدایایی را بدانند! او از زندگی آزادانە و در واقع از فلسفە حقیقی «ژن ژیان  آزادی» حرف می‌زند، بدون هیچ تحریفی! داریم بە دومین سالگرد انقلاب «ژن ژیان آزادی» می‌رسیم، باور کنید در این مدت اکثر رسانەها خواستند تا فلسفەی حقیقی این شعار ٣ کلمەای را تحریف کنند، اما اکنون این زن-الهە آموزگار ما در ایران است و خوانش درست از فلسفەی «ژن ژیان آزادی» دارد از کلمات و زبان او طنین‌انداز می‌شود.

پخشان در جایی از رهبر آپو می‌نویسد کە بیش از ٢۵سال است در زندان بە سر می‌برد، کسی کە فلسفەی "زن زندگی آزادی" را پی‌ریزی کردە است و تا بە امروز در زندان و شکنجەگاه امرالی بە سر می‌برد، ٢۵سال است کە مقاومت می‌کند و زنان بسیاری همچون پخشان از فلسفەی ایشان یاد گرفتەاند و آموزەهایش را بە کار می‌گیرند، همانگونە کە پخشان می‌گوید او در حوزەی مددکاری فلسفە و شیوەی رهبر آپو را اتخاذ کردە است و این کار را تنها برای خدمت‌رسانی بی‌دریغ و فداکارانە و مهربانانەاش برای مردمانی انجام دادە کە تحت شدیدترین حملات بودە و هستند، مردمانی کە همیشە انکار شدە و می‌شوند.

بە پخشان برچسب تجزیەطلبی زدن یا هرگونە برچسب و فروکاستن شخصیت بزرگمنشانەی او، نشان از عجز و ناتوانی در مقابل این زن نیرومند است، پخشان بە یک خاورمیانەی آزاد و دموکراتیک می‌اندیشد، خاورمیانەای کە از شر نیروهای کاپیتالیستی، دولت-ملت‌ها و مردسالاری رهایی یابد، این است دموکراسی راستینی کە پخشان از آن می‌گوید. کسی کە تا بدین گونە آزادانە می‌اندیشد کە همەی مرزها را فسخ نماید و انسان‌ها بتوانند آزادانە با هم زندگی کنند چە چیزی را تجزیە می‌کند؟ آیا این خود دولتمردان نیستند کە اقتدارشان با این افکار رهایی‌بخش پخشان، تجزیە می‌شود؟ بیایید بە همەی افکار پوسیدەی دولت‌مردان و دولت‌خواهان بگوییم کە تجزیە‌طلب شما هستید و پخشان و افکار او متحدکنندەای است کە هیچ تفاوتی را انکار نمی‌کند! پخشان بە بنیادگذاشتن دموکراسی رادیکال و مردمی می‌اندیشد، نە بە برپایی یک دولت!

نامەی پخشان برای همەی مبارزین واقعی «ژن ژیان آزادی» یعنی همەی زنان و جوانان یک مانیفست است، او شرایط زیستی-سیاسی همەی جوامع ایران را در این نامە بە صورت فشردە و شفاف توضیح دادە است، کە چگونە همەی زنان و جوانان و مردمان ایران و خاورمیانە تحت ستم هستند و روزانە با تجاوز و کشتار و خشونت و سرکوب روبەرو هستند، و همانند هر مانیفست راستینی تنها بە تحلیل شرایط موجود تن ندادە است، بلکە می‌خواهد کە در وضع موجود تغییرات انقلابی و دموکراتیک ایجاد نماید. همەگونە باید از پخشان دفاع کنیم، ابتدا باید کمپین‌های فعالی را در سراسر کوردستان، ایران و خاورمیانە و حتی جهان برای دفاع از پخشان بە راه بیاندازیم، باید همەی توانمان را بە کار بریم تا حکم ضدبشری «اعدام» پخشان و زنانی همانند شریفە محمدی و دیگر زندانیان سیاسی و حتی غیر سیاسی را لغو کنیم، و آزادی پخشان و همەی زندانیان سیاسی را میسر نماییم، جهت این کار نیز باید در خود نامەی پخشان، راه چارە را جست؛ آنجا کە در انتهای نامەاش نوشتە است:

«شریفه محمدی، من و دیگر زنانی که در صف اعداماند، اولین و آخرین زنانی نیستیم که به صرف جستجوی زندگی آزاد و باشرافت محکوم گشته‌ایم و می‌گردیم. اما تا جانی داده نشود، آزادی نیز محقق نمی‌گردد. بهای آزادی سنگین است. جرم‌مان پیوند دادن ژن، ژیان، ئازادی است.»

تداوم انقلاب «ژن ژیان آزادی» همان شعری است کە پخشان برایمان می‌سراید؛ خوشا بە حال آنان کە بە این شعر گوش سپارند و همراه شوند.