فوتسال برای آرزو امجدی بە معنای زندگیست
با اینکه ورزش امید دیگر زنان به زندگیاست اما حضور زنان در ورزش براحتی مردان نیست، اگر دولت،خانواده، همسر، خانوادهی همسر مانع او نشوند تازه باید از میان مسئولیتهای زندگی وقت کافی پیدا کنند و با تلاش بیشتری از مردان در عرصههای ورزشی حضور داشته باشند.
هیماراد
سنه_ آرزو یکی از زنان جسوری است که در سختترین شرایط هم ناامید نشدە و هم علیرغم فراز و نشیبهای بسیاری کە در زندگی تجربە کردە اما همیشه قوی بودە و برای رسیدن بە اهدافش تلاش کردە است. آرزو از خودش اینگونه سخن میگوید: آرزو امجدی هستم متولد آذر ماه ١٣۶٩در خانوادهای چهار نفره به دنیا آمدم.
آغاز حرفەای ورزش
او کە از سال سال ٧٩ ورزش آمادگی جسمانی و دو میدانی را آغاز کردە با دو تن از مربیان شناختە شدە پریسا کلاقوچی و ملکی تا سال ٨۶ ورزش را ادامە دادە و میگوید: رتبەهای اول استانی هر سال برای من بود هم دو میدانی هم آمادگی جسمانی. سال ٨٢ مقام سوم آمادگی جسمانی کشوری را کسب کردم از سال ٨۶ بە طور مبتدی وارد رشتهی فوتسال شدم و فوتبال رو برای اولین بار تحت نظر سرور ساعدی و بیان خانزادپور و زهرا شیخ احمدی در چمن ٢٢ گولان سنندج بازی کردم و حدود سه سال ادامه دادم.
آرزو از سال ٨٨ ازدواج کردە و بە اجبار خانوادەی همسر قید ورزش را زدە و از ورزش دور میشود و میگوید: به اجبار خانوادهی همسرم از ورزش دور شدم و به طور کل از فوتسال که آرزوی چندین سالم بود و عاشق پرسپولیس بودم دور شدم، بعد از یک سال و نیم از ازدواج باردار شدم و صاحب یک دختر شدم به اسم [ژیلهمۆ]، دخترم الان دە سالە است.
با این حال تلاش کرد از طریق مختلف همانند کوە نوردی فعالیت بدنی داشتە باشد و از سال ٩۴ تا ٩٨ هر ماه بە صورت حرفهای کوهنوردی انفرادی و گروهی میکردە و بیشتر کوەهای ایران را پیمودە است.
بازگشت دوبارە بە ورزش و شکست همەی موانع حتی سرطان
اختلاف با همسر و مهاجرت وی بە خارج از کشور فرصتی دوبارە بە آرزو داد تا بار دیگر بە ورزش مورد علاقەی خود روی بیاورد.
آروز میگوید: با اینکه حدود سیزده سال از رشتهی مورد علاقهم دور شده بودم باز برای شروع کردن دیر نبود. و دخترم رو هم به این رشته آوردم و با هم و همپای هم داریم شروع میکنیم. مدت یک سال است که دارم بدنسازی کار میکنم، رشتهی داژبان رو کار میکنم که تازه جهانی شده و سال ١۴٠٠ توانستیم مقام اول استانی تیمی رو کسب کنیم.
آرزو ضمن تشکر از مربیاش کە از هفدە سالگی با هم کار میکنند میگوید: خانم کریمیان هم مشوق من و هم مشوق زنان دیگری که مثل من با مشکل روبرو بودند و با سختی زیاد به رشتهی مورد علاقەی خود رسیدەاند، است.
او هم اکنون دورەی مربیگری میگذراند و میگوید: امیدوارم بتوانم در آینده مربی و مشوق خوبی برای اولا دختر خودم باشم و کمک اساسی به جامعهی ورزشی داشته باشم.
آرزو با اشارە کاهش محدودیتها برای زنان به نسبت گذشته و همچنین افزایش آگاهی ورزشی و اجتماعی زنان و حتی جامعه، از افزایش سالنهای روزشی و توجە زنان بە سلامتی جسمی و روحی خود سخن میگوید و آن را گامی مثبت ارزیابی میکند.
به آنها این اجازه رو داده و هرجا که میری چند سالن ورزشی وجود دارد بدنسازی یا سایر رشتهها که به راحتی میتوانند از آن استفاده کنند و الان زنها به سلامتی جسمی و روحی و تناسب اندام بیشتر توجه دارند.
حمایت خانوادە نیز از دیگر عوامل دلگرمی و موفقیت آرزو امجدی است و میگوید: با اینکه دور از هم زندگی میکنیم من سنندج و آنها تهران هستند اما از هر لحاظ (مادی و معنوی) حمایتم میکنند.
آرزو اما رویاها و آرزوهای بزرگی برای خود و دخترش دارد و میگوید:آرزو دارم دخترم در آینده به تمام چیزهایی که من نتوانستم برسم برسد و تو لیگ اروپا او را ببینم.
افزایش سن و دوری از ورزش انرژی آرزو را کاهش ندادە و میگوید: بعد از سالهای دوری از ورزش با انرژی بیشتری برگشتم و با اینکه ٣١ سال دارم اما احساس میکنم همان جوان ١٧،١٨ سالەی قبلی هستم.
علاوەبر همەی مشکلات خانوادگی و احساسی، آرزو حتی سرطان را نیز شکست داد و سرطان هم نتوانست مانع او در رسیدن بە اهدافش باشد.
«دچار سرطان تیروئید شدم و دکترهای دادند سرطان بد خیم دارم و گفتند باید عمل جراحی انجام دهید و خیلی نا امیدم کردند و باز به مدت پنج ماه از ورزش دور شدم، اما به تهران رفتم و مدت یک ماه تحت درمان بودم و خوشبختانه آنجا گفتند که خوش خیم است و نیازی به جراحی نیست و با امید بیشتری دارم ادامه میدم و مطمئنم که موفق میشوم هیچ موقع برای شروع دیر نیست».