از ذهنیت مردسالار تا ممنوعیت ورزشهای (زنانه یا مردانه!)
پریسا.م در مورد چالشهای پیشروی زنان رزمیکار میگوید: تا دلت بخواهد سنگاندازی در مسیرمان وجود دارد از پوشش اجباری در مسابقات گرفته تا ممنوعیت حضور مربی مرد برای تمرین بچهها.
شبنم توکلی
تهران- مسابقات ورزشهای رزمی در سطح کشوری یا جهانی هر سال شاهد حضور جمعیت زیادی از زنان است زنانی که با شجاعت و اراده قوی پا به میدان مسابقه گذاشته و برای کسب جایگاه نخستین مبارزه میکنند زنانی که نه در مقام تماشاگر یا تشویق کننده بلکه در مقام حریف مبارزه روی تشک مسابقه، تنومند میایستند و چشم یک ملت به دنبال پیروزی آنهاست که نقش زیادی در درخشیدن نام کشورشان در سطح جهان دارد.
طی سالهای گذشته در ایران با وجود تبعیضها و کلیشههای جنسیتی با محدودیتهای ورزشی برای زنان روبهرو بودیم، از جمله ممنوع بودن ورزشهای رزمی مویتای و کیک بوکسینگ که آن را مغایر با فرهنگ اسلامی-ایرانی میدانستند و همینطور برگزاری مسابقات بدنسازی زنان که متعاقب با آن زنان ورزشکار زیادی مجبور به مهاجرت و ترک کشور شدند ممانعت از حضور مربی مرد در باشگاههای زنان و لزوم داشتن پوشش در مسابقات از دیگر محدودیتها و موانع پیشروی ورزشکاران زن است از طرفی دیگر با وجود نگاه تبعیضآمیزی که به ورزشکاران زن وجود دارد در ورزشهای رزمی نیز تفکرات نادرستی در خصوص زنان وجود دارد که این به دلیلی جز عدم آگاهی آنان ندارد.
از جمله این تفکرات روحیه خشن و تهاجمی زنان رزمیکار ،به خطر افتادن سلامت زنان رزمیکار، دور شدن زنان از ویژگیهای زنانه و بهخطر افتادن روابط آنها و... میباشد که هیچ دلیل و مدرک علمی و موثقی دال بر صحیح بودن آن وجود ندارد، در ادامه به مصاحبه با یکی از تکواندوکاران زن میپردازیم که از کودکی به ورزش رزمی پرداخته و اکنون در مقام مربی مشغول به فعالیت در یکی از باشگاههای ورزشی سطح تهران است.
پریسا.م ٣۴ سالە کە از سن ٨ سالگی تکواندو را آغاز کرده، میگوید: خیلی کوچک بودم که با پدرم تمرین میکردیم او خودش مربی تکواندو بود و همین زمینهساز شد تا من به ورزشهای رزمی روی آورم. همه در نخستین برخورد، اولین سؤالی که از من میپرسند این است که چرا ورزش رزمی را انتخاب کردی؟ جوابش تنها یک چیز است، من رویای خودم را دنبال کردم و هیچ چیز دیگری در این وسط برای من مهم نبود چون من تصمیم خودم را گرفته بودم. این برای خیلیها قابل هضم نیست. شاید به ظاهر جامعه پیشرفت کرده و مردم به اصطلاح روشنفکر شدند ولی در واقعیت همچنان کوتهنظرانه به همه چیز نگاه میکنند. من بارها برایم پیش آمده که از طرف اطرافیان مورد تمسخر قرار بگیرم. نمیدانم چه کسی گفته رزمیکار بودن و مرد بودن به هم گره خورده است. من یک زن هستم که ورزش رزمی را با علاقه بیشتر و حتی شاید حرفهای تر و جدیتر از یک مرد دنبال میکنم وعلیرغم تمام مشکلات و محدودیتهایی که در این رشته با آن موجە میشوم قویتر از یک مرد تلاش میکنم.
وی میگوید: بعضی وقتها دخترهایی را میبینم کە برای دنبال کردن این ورزش دو دل هستند، وقتی دلیلش را میپرسم، میگویند که دلمان نمیخواهد بدنمان مثل بدن مردها زمخت شود یا سر و صورتمان در اثر برخورد آسیب ببیند و غیرە. این برای من ناراحت کننده است چون میدانم چنین تفکری از کجا نشأت گرفته و پیشزمینه چنین نگرانیهایی چیست...
پریسا میگوید: وقتی کسی میخواهد ورزش یا شغلی را بهطور جدی دنبال کند از همان اول به تمام عواقب و دشواریها و سختیهای کار هم فکر میکند و تمام جوانب را در نظر میگیرد و این عشق به آن کار است که مسیر را برایت هموار میسازد. من همیشه به شاگردهایم میگویم شما حتی اگر بخواهی کلاس شنا هم بروی ممکن است در طول آموزش چند بار زیر آب بیفتی، نمیشود گفت بخاطر اینکه ممکن است یک روز زیر آب پایم پیچ برود یا نفسم بالا نیاید کلاس شنا نمیروم این حرفها بهانه است. ما از قضاوتها میترسیم از اینکه در طول مسابقه صورتمان آسیب ببیند یا دستمان بشکند. البتە این برای یک مرد دغدغه نیست چون بیشتر از زیبایی صورتش یا هر چیز دیگری هدفش مهم است ولی متأسفانه زنان ما تحت تأثیر تفکر حاکم در همان نخستین قدم نگران از دست دادن امتیازات ویژه زنانهاش است چیزی که جامعه مردسالار از او میخواهد.
پریسا در ادامه میگوید: من همیشه به دخترهایم میگویم ما اینجا تنها خودمان را داریم بدون اینکه از طرف ارگانی حمایت شده یا مورد تشویق قرار بگیریم. تا دلت بخواهد سنگاندازی در مسیرمان وجود دارد از پوشش اجباری در مسابقات گرفته تا ممنوعیت حضور مربی مرد برای تمرین بچهها. در حالیکه میبینی در سراسر دنیا مرد و زن کنار یکدیگر آزادانه تمرین میکنند تواناییهای خود را خارج از مرزهای جنسیت میآزمایند و این طبیعی است که در مقابل ما پیشرفت بیشتری داشته باشند وقتی دامنه حریفهایت گستردهتر باشد تعداد مسابقات و میزان تمرینها هم بیشتر و فشردهتر است، ولی اینجا حتی با هزینه خودت هم حق نداری مردی را داخل باشگاه راه بدهی.
پریسا میگوید: من بارها به مهاجرت فکر کردم ولی وقتی به این دخترها نگاه میکنم دل رفتن را ندارم وقتی میبینم یک عده خیلی جدی تلاش میکنند نمیتوانم رهایشان کنم، گرچه هر سال خبر مهاجرت زنان ورزشکار بسیاری را میشنوم که سرمایه ما بودند و یکی یکی رفتند که برای یک کشور دیگر بجنگند و افتخار آنها شوند و این خیلی ناراحتم میکند، با این وجود من و سایر همکارانم هم اگر برویم دیگر کسی نمیماند که قوت قلب این دختران باشد.
پریسا میگوید: من اینجا به سهم خود و بیشتر از توان خودم سعی میکنم مشوق دختران باشم دختران با استعدادی که حیف است چشم به روی تواناییهای خود ببندند بنابراین من از دیگر دوستانم نیز میخواهم آنها هم به سهم خود تلاش کنند و نگذارند دخترها از ترس قضاوتهای نادرست اجتماع یا از ترس محدودیتها عقب بکشند و امید دارم با تلاشهای پی در پی ما در آینده نه چندان دور، اصلاحاتی در حوزه ورزشهای زنان اعم از رزمی و غیر رزمی را شاهد باشیم.