زنان و فعالان مدنی افغانستان از طالبان چه می‌گویند

با حضور دوباره‌ی طالبان در افغانستان وضعیت جامعه و بویژه زنان رو به تحول و دگرگونی رفته و در این مدت با انفجارهای متمادی و ترور زنان روشنفکر، روزنامه‌نگار و محصل افغانی سعی بر ایجاد ترس و رعب در میان زنان داشته تا باری دیگر زنان را به کنج خانه‌هایشان بخزانند و این موضوع زنان افغانستان را با نگرانی‌های زیادی روبرو ساخته است. آیا با برگشت افغانستان باری دیگر وضعیت زنان به گذشته برخواهد گشت؟ چه آینده‌ایی در انتظار زنان افغانستان می‌باشد؟ و سوالات بیشمار دیگری که شاید هنوز خود فعالان و زنان جوابی برای آن نیافته‌اند. در این رابطه زنان و فعالان مدنی افغانستان و ایران سعی بر تحلیل و بررسی مسائل داخلی و وضع موجود داشته و با مشارکت در نشست کلاب هاوسی به ارزیابی و دادن راهکارهایی در این باره پرداخته‌اند.

 

مرکز خبر - جمعی از فعالان مدنی افغانستان و ایران، در یک نشست کلاب هاوسی تحت عنوان «طالبان و جنبش‌های مدنی ایران و افغانستان» برای درک بهتر تحولات جاری افغانستان بویژه مسائل زنان و چالش‌های جدی‌شان با طالبان گرد هم آمدند.

در ابتدا سعادت موسوی شاعر و فعال اجتماعی از شهر بدخشان افغانستان گفت که رفتار طالبان با زنان و روزنامه‌نگاران تغییری نکرده و آنها به هیچ وجه به دموکراسی و حقوق بشر اهمیتی نمی‌دهند. او برای اثبات ادعای خود به اعلامیه‌های طالبان در مناطق تحت کنترل خود، اشاره کرد. اعلامیه‌هایی که می‌گوید زنان باید با حجاب چادری (برقع) و به همراه یک مرد محرم در خیابان‌ها رفت و آمد داشته باشند.

موسوی همچنین گفت: «عده‌ای هم هستند که می‌گویند طالبان برای کسب قدرت ناچار است با نظام بین‌الملل کنار بیاید، بنابراین خیلی به زنان و روزنامه‌نگاران در مقایسه با ۲۰ سال پیش که بر سر قدرت بود، فشار وارد نخواهد کرد. اما این احتمال بسیار اندک است و به نظر نمی‌رسد چنین رفتاری از خود بروز دهند. سادات موسوی عملکر دولت افغانستان و نهادهای مدنی در ۲۰ سال گذشته در خصوص زنان را هم نقد کرد و بر این باور بود که بیشتر جنبه‌ی تبلیغاتی داشته و بخش مهمی از زنان جامعه افغانستان کمترین تأثیر را از تحولات ظاهری گرفته و فراموش شده بودند.

در ادامه حمیرا ثاقب سردبیر خبرگزاری زنان افغانستان به رفتار طالبان در مناطق تحت کنترل آنها اشاره کرد و گفت: آن‌ها همچنان همان طالب گذشته هستند. به خانه‌های مردم می‌روند و نام زنان بیوه را می‌پرسند و می‌نویسند، این که هر خانواده اگر بیش از یک دختر داشته باشد باید یکی را به نکاح طالب در بیاورد. ضمن اینکه بسیاری از مردم از ترس و وحشت برخورد طالبان با زنان و دخترانشان، دست به مهاجرات زده‌اند و یا این که ازدواج دختران خود را در سنین پائین راهی برای فرار از فشار طالبان بر خود و خانواده‌هایشان می‌دانند.

حمیرا ثاقب پیشنهاد داد که با توجه به این که زنان و حقوق آنها برای طالبان یک برگ برنده است، در پروسه‌ی صلح آنها را مجاب کنند تا اجازه ندهند زنان به حاشیه رانده شوند. برای این منظور زنان و افرادی که به حقوق زنان و ارزش‌های آنها باورمند هستند، در این پروسه حضور معناداری داشته باشند. در غیر این صورت صلح و توافقنامه‌ی صلح، یک بیانیه‌ی تقسیم قدرت بین مردان سیاسی است.

لیما انواری یکی دیگر از زنان فعال در افغانستان بود که طی سخنانی به زمینه‌ی جامعه‌ی سنتی افغانستان در پذیرش طالبان اشاره کرد: «در پژوهشی که در آن با برخی از رهبران طالبان صحبت داشتیم از آنها درباره‌ی دلیل رفتارشان با زنان افغانستان پرسیدیم که جواب داده‌اند که معمولاً در گفتگو با مردم محل و بر اساس خواست آنها چنین اقداماتی را انجام می‌دهند.» انواری در اثبات صحبت‌های خود همچنین گفت: «طالبان هم که رفتند خیلی از خانواده‌ها به دخترانشان اجازه‌ی تحصیل نمی‌دادند.»

لیما در بخش دیگری از سخنان خود توضیح داد: «البته اطلاع دقیقی از نحوه‌ی رفتار طالبان با مردم در دست نیست. از اهالی جنوب و قندهار که پرس و جو می‌کنیم، آن‌ها ازدواج اجباری و تجاوز به زنان را رد می‌کنند و گفته‌اند که طالبان فقط با آنها که با دولت همکاری داشته‌اند برخورد می‌کند. اما وقتی همین سؤال را از مردم شمال در بغلان، تخار و بدخشان می‌پرسیم جواب‌های متناقض می‌گیریم. برخورد با زنان، نکاح اجباری دختران خانواده با طالبان و جلوگیری از تحصیل دختران از جمله برخوردهای آنها با زنان است. انواری با توجه به عدم شفافیت در نحوه‌ی برخورد با زنان و مردم معتقد است که روی هم رفته طالبان همان طالبان گذشته است و تغییر نکرده است.

در ادامه‌ی این جلسه کلاب هاوسی، امیلیا اسپارک که در زمان دولت نجیب استاد دانشگاه کابل بود ضمن انتقاد به بی‌اطلاعی زنان و جوانان امروز افغانستان نسبت به جنبش زنان افغانستان، گفت: «این جنبش سابقه‌ی زیادی دارد و نباید آن را به همین ۲۰ سال اخیر محدود کرد. به گفته‌ی او از سال ۱۹۶۴ زنان افغانستان مبارزات خود را شروع کردند و چهار زن نیز نماینده‌ی پارلمان بودند.»

او که عضو سازمان دموکراتیک زنان افغانستان نیز بوده، معتقد است: «جامعه‌ی غرب و جوانان امروز افغانستان از آن تحولات یاد نمی‌کنند و طوری رفتار می‌کنند که انگار آنها از سال ۲۰۰۱ به این سو زنان افغانستان را نجات داده‌اند.»

او اضافه کرد: «اگر چه تحولاتی در این مدت در افغانستان و در مورد زنان اتفاق افتاده، اما تحولاتی بود که ناتو و غرب و آمریکا با تزریق پول انجام دادند و متناسب با خواست اجتماعی نبود. دولت و ان.جی.اوها (سازمان‌های مردم نهاد) پول‌های زیادی را در مورد مسائل مختلف زنان افغانستان هزینه کردند. اما افغانستان تنها کابل، هرات، قندهار و مزار شریف نیست. زنان در دیگر نقاط افغانستان فراموش شدند و در این ۲۰ سال توجهی به آنها نشد. صلحی هم برای ما نیاوردند و همین که رفتند دوباره جنگ شروع شد.

به عقیده‌ی او بین ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم در افغانستان دست کم درباره‌ی مسائل زنان نگاه طالبانی دارند. نشانه‌ی آن را هم وجود و گسترش روز افزون مدارس دینی در مقایسه با ایجاد امکاناتی که برای تحصیل زنان و دختران ایجاد شده، می‌داند.

ماریا رهین یکی دیگر از زنان فعال افغانستان و استاد دانشگاه بر این باور است که طالبان با تمام نیروهای پیشرو و مترقی درون جامعه که می‌توانند تغییرات اساسی بوجود بیاورند، مخالف است. یکی از این نیروها و جنبش‌ها هم زنان هستند. بنابراین پیشینه‌ی مبارزات سیاسی زنان افغانستان نباید فراموش شود و جبهه‌ی جدید زنان در افغانستان باید بوجود بیاید و گسترده‌تر شود.

به گفته‌ی او تفکر طالبان یک تفکر منحصر بفرد است و فاقد رشد فرهنگی است. از این رو به ارزش انسانی زن هم اعتقادی ندارد. با همه این مسائل باید توجه داشت که طالبان تغیر نکرده و بدتر هم شده است. آن‌ها یک گروه تروریستی هستند.

در ادامه‌ی جلسه‌ی صدیق الله توحیدی، رییس کمیته‌ی صیانت از خبرنگاران افغانستان توضیح داد که مردم افغانستان از کشورهای همسایه به خصوص جمهوری اسلامی ایران ناراحت هستند: «جمهوری اسلامی ایران نباید طالبان را به رسمیت بشناسند. ما زیاران چشم یاری داشتیم. طالبان تغییر نکرده است و اگر تغییر کند دیگر طالبان نیستند. توقع مردم افغانستان از ایران این نبود که همچون پاکستان از طالبان حمایت کند. در این مدت بسیاری از رسانه‌های افغانستان نسبت به سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در‌باره‌ی طالبان انتقادهای شدید کرده‌اند.

گزارش‌های نگران کننده‌ای از مناطقی که به دست طالبان افتاده داریم که نشان می‌دهد بر مردم فقیر این مناطق چه فشارهایی وارد می‌کنند. آن‌ها را مجبور می‌کنند برایشان غذا درست کنند، ازدواج اجباری افراد طالبان با زنان و دختران مردم بسیار گزارش شده است. آن‌ها زنان را همچون یک غنیمت جنگی می‌دانند و می‌توانند بدون حکم شرعی آنها را ببرند و هر رفتاری بخواهند با آنها داشته باشند. به عقیده‌ی توحیدی جنبش سراسری زنان در افغانستان نداریم و فعالان زن فقط به مناطق مرکزی اکتفا کرده و زنان مناطق دور دست فراموش شده بودند.

شیما کریمی، فعال زنان دیگر سخنران این جلسه بود. او ضمن اشاره به این موضوع که برخی افکار طالبان در میان مردم افغانستان طرفدار دارد، گفت: «مثلا مرد تاکسیران می‌گفت طالبان بیاید تا این زنان جمع شوند و در خانه بنشینند. یا برخی از همکاران ما با شوخی و خنده در‌باره‌ی بازگشت طالبان صحبت می‌کنند و به ما می‌گویند که طالبان بیایند شما چه کار می‌کنید! می‌نشینید گوشه‌ی خانه و آشپزی می‌کنید. متاسفانه برخی از زنان هم با افکار طالبان همراه هستند. همان زنانی که ما نتوانستیم در این سال‌ها فکر آنها را تغییر دهیم.»

عطیه مهربان در پاسخ به این سؤال که چقدر اخبار مبنی بر مسلح شدن زنان افغانستان در برابر طالبان واقعیت دارد، گفت: «تصاویری که از زنان با اسلحه در رسانه‌ها دیدید یک مسئله‌ی تبلیغاتی و سمبلیک است و عملاً در هیچ سنگری زنی برای جنگ با طالبان حضور ندارد. شجاعت زنان ایرانی که با وجود زندان و دیگر مشکلات از مبارزه دست نکشیدند برای ما قابل تقدیر است اما مبارزه‌ی ما زنان افغانستانی با مبارزات زنان ایرانی تفاوت‌های اساسی دارد. ما در سنگرهایی مبارزه می‌کنیم که زنان ایرانی هیچوقت تجربه نکرده‌اند. ما در افغانستان برای رفتن دختران به مدرسه و دانشگاه دادخواهی می‌کنیم و ایرانی‌ها به عنوان مثال برای رفع حجاب اجباری مبارزه می‌کنند. ما فقط با طالب طرف نیستیم، باید خانواده‌ها و پدران را قانع کنیم تا اجازه بدهند دخترانشان به مکتب (مدرسه) بروند. سنگرهای ما با سنگرهای زنان ایرانی خیلی متفاوت است. ما باید از خانه‌ها شروع کنیم، با پدران و شوهران خود بجنگیم. زنان ایرانی کمتر مجبور به چنین کاری هستند. ما برای حقوق ابتدایی مبارزه می‌کنیم و زنان ایران در سطحی دیگر.»

ناجیه حنیفی فعال حقوق زنان نیز گفت: «من یکی از هزاران زنی هستم که در دوره‌ی حکومت طالبان فعالیت‌های مخفیانه انجام می‌دادیم. امروزه هم توجه رسانه‌های غربی نسبت به مسائل افغانستان کم شده و هم مردم دنیا از اخبار غم‌آلود افغانستان خسته شده‌اند. درست بر خلاف سال ۲۰۰۱ به بعد که حمایت‌های جهانی از افغانستان و زنانش وجود داشت.»

فوزیه افشاری، یکی دیگر از فعالان حقوق زنان افغانستان که در کانادا اقامت دارد، گفت: «من از جنبش زنان ایران هیچ اطلاعی ندارم تا در‌باره‌ی آن اظهار نظر کنم. خود ما نیز در افغانستان حرکت مستقل زنان را نداشتیم و نداریم. از نظر من مهمترین دلیلش زنان پروژه بگیری هستند که با گرفتن پول و پروژه‌های مختلف از غرب بزرگترین جفا را در حق زنان افغانستان روا داشتند. مثلاً مرگ فرخنده می‌توانست سرچشمه‌ی یک جنبش در افغانستان شود اما همان روزها زنان افغان خارج‌نشین به این فکر می‌کردند که آیا می‌توانند از آمریکا و کشورهای دیگر در این خصوص پول و پروژه بگیرند و می‌شنیدم که می‌گفتند غربی‌ها برای کار روی موضوع فرخنده چقدر به آن‌ها می‌دهد؟ همین رفتارهای زنان حس بی‌اعتمادی را در جامعه‌ی افغانستان نسبت به مسائل زنان افزایش داده است.»

سنگا صدیقی از زنان فعال افغانستان مقیم هلند نیز در صحبت‌های کوتاهی گفت: «زنان در ۲۰ سال گذشته حضور اجتماعی و سیاسی و فرهنگی زیادی داشته‌اند. اما در حال حاضر سؤال این است که این دستاوردها چطور باید حفظ شود. بحث و دیالوگ بین زنان ایران و افغانستان و انجام کارهای مشترک اهمیت زیادی دارد و ما را برای رسیدن به منافع مشترک متحد می‌کند.»

بتول حیدری عضو هیئت علمی دانشگاه ربانی کابل هم با بیان این که موجودیت طالبان با جنگ تعریف می‌شود، افزود: «در بیست سال گذشته زنان افغانستان به درستی دیده نشده‌اند و تنها جنبه‌ی تبلیغاتی آنها توسط غربی‌ها تبلیغ شده است.»

خانم صوراسرافیل دیگر فعال حقوق زنان نیز در ادامه گفت:« به نظر من طالبان تغییر کرده است اما نه اینطور که بهتر شده باشند بلکه بدتر شده‌اند. قبلاً یک گروه تروریستی بود. اما اکنون ماهیت آن بدتر شده است. در شهرهایی که هم اکنون تصرف کرده‌اند نکاح زنان را اعمال می‌کنند و یا به خانه‌های مردم می‌روند و آنها را مجبور به حمایت مالی می‌کنند و برایشان غذا درست کنند. این در حالی است که این مردم خودشان هم به شدت فقیر هستند.»

منبع:‌ سایت کانون زنان ایران