«نشست دوحە راهی برای حمایت غرب از حاکمیت طالبان مهیا میکند»
سلما راوی میگوید: ما هرگز با این دید موافق نیستیم که سازمان ملل و سایر نهادها صادقانه و بدون ملحوظات سیاسی گزارشهایی از نقض حقوق بشر و حقوق زنان ارایه میدهند.
شهلا محمدی
مرکز خبر- علیرغم اعتراضات گستردە زنان افغانستان بە برگزاری نشست دوحە، در تاریخ ٣٠ ژوئن و ١ جولای نشست سوم دوحە بدون حضور زنان و با هدف چگونگی تعامل با طالبان برگزار خواهد شد.
طی روزهای گذشتە و در آستانە برگزاری این نشست، فعالین زن، فعالین حقوق بشر و مردم افغانستان بە شیوەهای مختلف مخالفت خود را با برگزاری این نشست اعلام کردند. این مسئلە را با سلما راوی از اعضای «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) مورد ارزیابی قرار دادیم.
چرایی برگزاری نشست دوحە در این مقطع زمانی و ارتباط آن با ایجاد کوریدور اقتصادی- راهبردی، نظم نوین جهانی چیست؟
امریکا و غرب که نیروی ماورای ارتجاعی و ضدبشری طالب را به قدرت نصب کردهاند، نیاز دارند تا آن را با شیوههای گوناگون بر سرپا نگهداشته مانع افتادن آنان به دامن چین و روسیه گردند. نشست دوحه هدفی جز این ندارد. تلاشی است تا راهی برای حمایت از حاکمیت قرونوسطایی طالبان مهیا گردیده و به این گروه تروریستی مشروعیت بخشیده شود تا بتواند بدون دردسر مثل رژیم ستمپیشه ایران مدت طویلی بر شانههای زخمی ملت ما حاکمیت نماید.
گرچه حکومت طالبان هنوز به رسمیت شناخته نشده است اما حیثیت بخشیدن به طالبان با امضای توافقنامه دوحه در سال ۲۰۲۰ آغاز گردید و تا امروز با دعوت مقامات آن به این و آن کنفرانس ادامه یافته است. جای تمسخر دارد که تعدادی از بدنامترین و خطرناکترین سران طالبی از نوع سراجالدین حقانی در لیست سیاه سازمان ملل متحد جا داشته و حتی برای دستگیری آنان افبیآی جوایز میلیون دالری اعلام کرده است اما آنان بیخار به دور دنیا سفر کرده و با مقامات و دپلماتهای کشورهای دیگر ملاقات انجام دهند. فقط یک نیروی مزدور استخباراتی غرب میتواند از این مزایا بهرهمند گشته و جزء چنین صحنههای موش و پشک بازی باشند.
چنانچه در گذشته نشستهای بن و توکیو و دور اول و دوم دوحه تغییری در سرنوشت تودههای نگونبخت ما نیاورد، این کنفرانس هم جز فراهم کردن امکانات بقای قانونی و با ثبات اینان، مطلقا پیامد مثبتی برای مردم ما نخواهد داشت. نهادها و دولتهای غربی به شمول ملل متحد زیر نام تعامل و راهکار و گفتوگو فقط لجام این حاکمیت جامعه ستیز و زن ستیز را بدست نگهداشته و با دیپلماسی و مماشات، زمینه را برای فجایع کشندهتر و یغمای وسیعتر سرزمین ما فراهم میسازند.
این خواست اصلی امپریالیزم امریکا و سیاست نظم نوین جهانی میباشد تا منافع منطقوی و استراتژیکاش را به قیمت قربانی ساختن تودههای ستمدیده ما حفظ نماید. به رغم سپردن کشور ما به طالبان، خیانت و مداخله امریکا را نمیتوان پایان یافته دانست.
چرایی طرح موضوعهایی کە در این نشست قرارە مورد بحث بشە( مواد مخدر، اقتصاد،مسائل بانکی ) در صورتی کە دغدغە مردم حاکمیت قانون، حقوق بشر و مسائل زنان است؟
قرار است در این نشست روی موضوعاتی چون تجارت، بانکداری و مبارزه با مواد مخدر بحث گردد. این آجندا خود میرساند که امریکا و غرب و ملل متحد، از دهشت و بربریت و قوانین عصر حجری طالبان ذرهای «نگران» نبوده بلکه هدف شان این است که با تقویت اداره طالبی زمینه سهل دسترسی غارتگرانه غرب به منابع سرشار طبیعی افغانستان، جلوگیری از نزدیکی عمیقتر طالبان با چین و روسیه و سایر اهداف شان زودتر برآورده گردد. رسیدن به این منافع استعماری نیازمند «تعامل» طالبان با جهان است که آن را با پوشش و نیرنگ زیبا عملی میسازند، چیزی که هیچ سودی به حال مردم تحت ستم و بخصوص زنان رنج دیده ما نخواهد داشت.
در سطح حرف اینان از «حقوق زن»، «صلح»، «حاکمیت قانون» و غیره ارزشها سخن میگویند اما این حیله و مکر است، عملا قدرتهای بزرگ نشان دادهاند که به ارزشهای ابتدایی انسانی کوچکترین بهایی قایل نبوده و وقتی منافع خود شان ایجاب نماید، میلیونها انسان را قربانی میسازند. امریکا و غرب که با همدستی اسرائیل فاشیست حمام خون در غزه راه انداخته و خلق مبارز فلسطین را نازیوار سلاخی میکنند، مگر میشود که بر مردم نگونبخت افغانستان ترحم نموده سیاست انسانی برای شان در پیش گیرند؟
آیا میتوان از جنایتپیشهترین و دهشتناکترین گروه بنیادگرای مذهبی توقع صلح داشت؟ قاتلانی که خون هزاران فرزند جوان و حتی نوزادان ما را در حملات انتحاری خود در نهادهای تحصیلی و زایشگاهها ریختهاند، آیا پشیزی به صلح ارزش قایلاند و آیا باید بجای کشانده شدن به میز محاکمه، با جهان ادغام گردند؟ حاکمیتی که خفیفترین صدای مخالف و حتی آوای موسیقی را با تفنگ پاسخ میدهد میتواند متعهد به حقوق بشر باشد؟ آیا درست است از حاکمیتی که زن را انسان نشمرده و صدا و حضور وی را حرام میشمارند، انتظار داشت تا پابند حقوق زنان باشند؟
مردم و بخصوص زنان افغان در سه سال گذشته در زندان و آتشکدهای به سر بردهاند که در آن نه تنها از حقوق انسانی و ابتدایی مثل دسترسی به شغل و تعلیم خبری نیست بلکه با فقر و گرانی و بیکاری بیسابقه و فراگیر دست و پنجه نرم میکنند؛ زنان معترض با زندان و شکنجه و تجاوز و مرگ محکوماند؛ هر روزه گواه قتلهای مرموز و هدفمند بیشتری هستیم؛ جوانان فقط بخاطر حمل پرچم و یا ابراز شادی در گردهمایی خانوادگی به گلوله بسته شدهاند؛ قاچاق و اعتیاد و فساد و رشوه در سرتاسر خاک ما بیداد میکند؛ و دهها رنج توانفرسا و روانفرسای دیگر ملت ما را ناامیدترین و ناشادترین ملت دنیا ساخته است.
عامل این شرایط خونین و تاریک طالبان و حامیان جهانی آناناند که با پرداخت میلیونها دالر مستقیم و یا زیرنام فریبنده کمکهای بشردوستانه و رسیدگی به بحران گرسنگی، عمر این خاینان را تداوم میبخشند.
به یاد داشته باشیم که در عین حال سیا زیر نام دولت فراگیر در صدد است تا لشکری از سایر دستپروردگان و مزدوران جهادی و غیرجهادی خویش را هم برای روز مبادا آماده داشته باشد تا در صورت تخلف طالبان و یا هم در صورت لزوم در کنار برادران طالبی شان، نصب شوند.
چرا سازمان ملل در سومین دورە دوحە از زنان دعوت بعمل نیاوردە وبرخلاف دورەهای قبل طالبان در این نشست حضور دارد؟
به نظر ما تمرکز به این که چرا در این نشست زنان جا داده نشدهاند در واقع پرداختن به شاخ و پنجه و یک بحث انحرافی است. در یک گردهمایی استعماری چه زنان شمولیت داشته باشند یا خیر، در نهایت سودی به حال رنجبران نخواهد داشت. در اکثر نشستهای جهانی در مورد قضیه افغانستان، ملل متحد و غرب چند زن، راه داده شدهاند تا به چشم جهان خاک بپاشند که گویا به زنان ارزش قایلاند. زنانی که در نشستهای گوناگون گذشته شرکت داشتهاند، از زنان ستمکش سرزمین ما نمایندگی نکرده، خواست ریشهای و اصلی زنان افغان را منعکس نمیسازند. فوزیه کوفی بعد از نشست با سران طالبی در مسکو در سال ۲۰۱۹ اعلام نمود که «طالبان تغییر کرده و برنامههای خوبی برای زنان افغان دارند»! و یا فاطمه گیلانی در «مجمع دیپلماسی آنتالیا» در مارچ ۲۰۲۲ از جهان خواست تا رژیم طالبان را به رسمیت بشناسند. چنان حرف و عملکردی همراستا با سیاستی است که از جانب غرب دیکته میگردد.
بناءً ما نسبت به شرکت زنان با چنین موضعی، نبود هیچ زنی در این نشستها را ترجیح میدهیم. هیچ زن شرافتمند و آگاه، آشتی بین مهرەهای امپریالیسم را راه نجات ندانسته و برعکس رهایی افغانستان از چنگال طالبان را متکی بر پیکار متحدانه، بیامان و آشتیناپذیر تمامی اقشار و ملیتهای افغانستان علیه امپریالیزم، فاشیزم مذهبی طالبی و جهادی و بنیادگرایی و ارتجاع خواهد دانست و بس. آنانی که خواهان رفرم و تغییرات ظاهری در چهارچوب رژیم طالبیاند، عملا قابل قبول به داعیه عدالتخواهی و آزادیخواهی نیست و در زمره دشمنان مردم ما به شمار خواهند رفت.
باوجود اینکە سازمان ملل بیشترین گزارشها دربارە نقض حقوق بشر و نقض حقوق زنان افغانستان از سوی طالبان را ارائە میدهد اما از برسمیت شناختن طالبان بە عنوان حکومت آپارتاید جنسیتی کە از سوی زنان درخواست شد امتناع میورزد؟
ما هرگز با این دید موافق نیستیم که سازمان ملل و سایر نهادها صادقانه و بدون ملحوظات سیاسی گزارشهایی از نقض حقوق بشر و حقوق زنان ارایه میدهند. متاسفانه در سه سال گذشته اکثر نهادهای بینالمللی و حتی مطبوعات از انعکاس عمق جنایات جاری در کشور ما سر باز زدهاند. تنها چادر و حجاب پوشیدن روزا اوتونبایوا، رئیس هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان «یوناما» سمبولی از سازش و تن دادن به خواستهها و افکار قرون وسطایی طالبی توسط نهادهای غربی است.
ملل متحد به هیچ وجه نه میتواند و نه هم میخواهد تا در صدد مخالفت جدی و محکوم نمودن طالبان برآید. برعکس، یوناما و ملل متحد بمثابه پلی بین امریکا یا به اصطلاح جامعه جهانی و حاکمان امارت اسلامی عمل کرده و به گونه غیررسمی و غیرعلنی به قدرت دستگاه طالب طبق خواست و سیاست امریکا مهر تایید میزنند. طی سه سال گذشته، بدون حمایت همهجانبه «یوناما»، طالبان به هیچ صورت قادر نبودند حاکمیت شان را مستحکم سازند. با تایید «آپارتاید جنسیتی»، ملل متحد نمیخواهد به چوچههای نازدانه امریکا مشکلات زایدی که مانع «تعامل» آنان با جهان گردد، ایجاد نماید. برعکس وظیفه ملل متحد اینست که گذشته و حال خونین طالبان را سفیدهمالی نماید.
پیام راوا برای جامعە زنان در قبال نقض حقوق وهویت آنها از سوی طالبان و سازمان ملل؟
«جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) همواره به خواهران دربند خویش ندا سر داده است که جهت گسستن غل و زنجیر بنیادگرایان دست پرورده امپریالیزم و هر نوع فاشیزم و ارتجاع ضدزن دیگر، سلاحی جز آگاهی، انسجام، و تشکلیابی و مبارزه نداریم. باید مدافعان و حامیان طالبان، افشا شده و از صفوف انقلابی دفع و طرد گردند، باید به نطفههای ضدامپریالیستی و ضدبنیادگرایی بمثابه یگانه راه نجات سر و سامان یابند، باید درفش پیکار زنان را برای ایجاد جامعهای آزاد، دموکرات و سکیولار، برافراشته نگهداشت. گسترش این خیزش و قیام با اتحاد و همسویی مبارزان زن و مرد بدون درنظرداشت تفاوتهای قومی و مذهبی و سمتی و لسانی، کلید پیروزی ما خواهد بود.
مسئلە دیگەای کە میخواهیم بە آن بپردازیم اتحاد زنان در این موقعیت و واکنشهایی است کە این روزها نشان میدهند، این اتحاد را چگونە ارزیابی میکنید ؟
متاسفانه رسانهها عمدتا عدهای از به اصطلاح مخالفین طالبان، وابسته به دستگاه فاسد کرزی-غنی را برجسته میسازند که سهم و استحقاقی از باداران شان در چهارچوب حاکمیت طالبی مطالبه دارند. این افراد به خواست اکثریت مردم ما که آزادی و دموکراسی و عدالت است، خیانت میورزند. اینان با سرمایههای به تاراج برده در آسایش و رفاه کامل در خارج به سر برده و هیچ چشمداشتی جز شهرت و مقام و حیثیت ندارند. تکنوکراتها و روشنفکران جهادی منتظر اند تا زودتر، بازهم به مثابه رهبرانی با قدرت مافیایی، بر سرنوشت سرزمین نگونبخت ما حاکم گردند. نارضایتی این دسته از افراد و دستگاه غربی را نباید با موضع مردم ما یکی گرفت که راه رهایی را نه مذاکرات و ادغام بلکه سرنگونی ریشهای تمامی غداران چهار دهه گذشته میدانند. یک جنبش واقعی عدالتخواهانه باید زدودن ماسک این گونه عناصر منفور ظاهرا «ضدطالب» را از یاد نبرد چون اینان همانند «اصلاحطلبان» رژیم ایران، حرکتهای آزادیخواهانه و خودجوش ستمکشان را به کجراه کشانیده به عمر حاکمیت دهشت طالبی میافزایند.
از نخستین روزهای نصب دوباره طالبان به قدرت، این زنان عام افغان بودند که بپاخاسته و بدون بیم و هراس از دادخوییهای طالبان به اعتراض شجاعانه پرداختند و با وجود شلاق و تحقیر امروز هم خاموش نمانده و از هر امکانی به تبارز مقاومت و براهاندازی اکسیونهایی مبادرت میورزند.
اتحاد زنان و مردان تودههای ستمدیده باید در پیکار ضدامپریالیستی و بنیادگرایی، و ضد معاملهگری و رفرمیزم، قوام یابد. از آن جایی در افغانستان به دلیل ضعف انقلابیون و حمایت بیدریغ امپریالیزم و پادوانش از فاشیستهای دینی، چنین جنبشی قوام نیافته است، ادامه این وظیفه بر شانههای ما و تمامی نیروهای استقلالطلب و انقلابی سنگینی میکند.