«مسئله ملی زمانی برای ما مهم خواهد بود که بتواند عدالت اجتماعی را به رسمیت بشناسد»
فریبا محمدی کنشگر و فعال سیاسی در مورد انقلاب ژن ژیان آزادی بە رهبری زنان میگوید احزاب باید بدانند کە مسئلەی ما تنها مسئلەی ملی نیست، مسئلەی مل زمانی برای مهم و مقدس خواهد بود کە بتواند عدالت اجتماعی و برابری را بە رسمیت بشناسد.
شهلا محمدی
مرکز خبر- انقلاب ژن ژیان آزادی کە در کوردستان آغاز شد و بە شهرهای ایران گسترش یافت نقطە عطفی بود در رابطە با آیندەی ایران و چشـم انداز براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی را بیشتر نمایان ساخت.
ملیتهای مختلف با شعار برابری و دموکراسی بە میدان آمدند اما همچنان نقش اسلام سیاسی نیز در برخی مناطق همانند بلوچستان مشهود بود و این احساس ترسی در بین مردم ایجاد کردە بود. همچنین با آغاز انقلاب ژن ژیان آزادی و تغییراتی کە پس از آن ایجاد شد بسیاری از احزاب سیاسی تلاش کردند این انقلاب را برای خود مصادرە کنند. احزابی کە نخست از شعار ژن ژیان آزادی وحشت پیدا کردە بودند با ایجاد تغییر در برخی شعارها تلاش کردند خواستهای غیر دموکراتیک خود را بر مردم تحمیل کنند و در رسانەهای خود آن را بە صورت گستردە بازتاب دهند.
فریبا محمدی کنشگر و فعال سیاسی شیوەی رهبری اعتراضات در کوردستان و بلوچستان، عدم حضور زنان در سطح رهبری برخی از احزاب کوردی و همچنین مصادرەی انقلاب از سوی احزاب و افراد ارتجاعی را مورد ارزیابی قرار میدهد.
در مورد اتفاقاتی که الان در ایران رخ میدهد و مسائلی که در کوردستان همراه با آن اتفاق میافتد. همچنین در کل اعتراضاتی که با قتل حکومتی ژینا امینی آغاز شد و اکنون به مرحلهای از انقلاب رسیده و میتوانیم بگوییم گروههای سیاسی بر گذار از این حکومت فعلی جمهوری اسلامی تمرکز دارند. نظر شما و ارزیابی شما در مورد این ۶ ماه از انقلابی که آغاز شده چیست؟
با عرض سلام خدمت شما و همکاران عزیزتان، همان طور که خودتان هم اشاره کردید نزدیک به ۶ ماه از انقلاب ژینا با شعار ژن ژیان آزادی میگذرد هرچند این انقلاب مثل همه انقلابهای دیگه یا این جنبش انقلابی فراز و نشیبهایی داشته و شاید بعضیها جوری ناامید شدەاند که این بار هم این انقلاب به جایی نرسید اما این انقلاب با وجود اینکه فراز و نشیب داشته و با وجود سرکوب وحشیانه جمهوری اسلامی ولی همه ما می دانیم که بسیار متفاوت بوده با بقیه خیزشها و اعتراضاتی که در طول ۴٣ سال یا ۴۴ سال گذشته جمهوری اسلامی و بخصوص دهههای اخیر بودە.
این خیزش خیزشی فراوان که خیلی از طیفها، ملتها و تنوعهای ملی، فرهنگی، جنسی و مخصوصا حضور چشمگیر زنان و با این شعار ژن آزادی به میدان آمد توانست خودش را متفاوت کند. توانست به مصاف همەی آن ستمها، اجحاف و تبعیضهایی برود که در جامعه ایران در چند دهه اخیر وجود داشتە است. کوردستان آغازگر این انقلاب بود و بلوچستان همراه بسیار مناسبی بود تا این لحظه، هر چند در بسیاری از شهرهای ایران در اوایل انقلاب و حضور چشمگیر مردم در اعتراضات بسیار بود ولی این ٢ بخش کوردستان و بلوچستان همچنان در میدان ماندند.
هرچند در کوردستان یه جورهای متفاوت بوده اما بلوچستان همچنان مخصوصا جمعه ها با شعار و خواستههای معین و با حضور هزاران نفر در میدان شهرها آماده میشوند.
به همین دلیل هر چند جمهوری اسلامی با اعدام، زندان و با وحشیگری و سرکوب تلاش میکند و تلاش کرده که این خیزش انقلابی را سرکوب کند، اما همچنان که میبینیم این خیزش تنها در چارچوب کوردستان و ایران باقی نمانده و خیلی زود توجه همەی جهان را به مسئله زنان مخصوصا و همەی اقشار مردم ایران جلب کرد و این شعار ژن ژیان ئازادی خیلی زود توانست به یک شعار جهانی تبدیل شود و اصلا در خاورمیانه میتوانیم بگوییم این انقلاب انقلاب دموکراتیک و آزادیخواه و برابری طلب است که نقش مؤثری نە تنها در ایران بلکه در خاورمیانه هم خواهد داشت چون که این منطقه منطقهای است که متاسفانه سالهاست گرفتار اسلام سیاسی، توحش، جنگ و بربریت بوده، سرکوب نبود دمکراسی فقر و بسیاری پدیدەهای دیگر که حاصل سیاستهای این رژیمها در منطقه بوده و مخصوصا شرایط زنان در خاورمیانه و در ایران اگر توجه کنیم شرایط نرمالی نبوده. زنان سالهاست که از حقوق اولیه خود محروم بوده و به همین دلیل این خیزش انقلابی و این انقلاب ژینا که حتما و همه امیدواریم که اگرچه فراز و نشیب داشته باشد اما به موفقیت میرسد و پایههای این رژیم را به لرزه درآوردە میتواند تاثیر عظیمی در این منطقه ایجاد کند و این تغییرات تغییراتی است بنیادی که به نفع جامعه بشری است در کل خواهد بود. به همین دلیل این روزها که سالیاد انقلاب سال ۵۷ هم بود در ایران، همه ما شاهدیم که هر چند رژیم همه تلاش خود را کرد اما نسبت به سالهای گذشته خیابانهای شهرهای ایران تنها جمعیت خیلی کمی از مزدوران و کسانی که هنوز هم از آخور جمهوری اسلامی میخورند حضور داشتند. مردم دیگر، از همەی قشرها و از همەی جناحهای رژیم عبور کردند. دیگر با شعارهایی که قبلا به هر بهانهای میخواستند مردم را فریب دهند و یا ظاهر جمهوری اسلامی را اصلاح کنند، نمیتوانند مردم را فریب دهند. امروز دیگر همه این ها خط بطلان بر آن کشیده شده و مردم یک صدا خواهان برکناری و برچیدن کل نظام جمهوری اسلامی هستند و این به نظر من شروعی است مخصوصا که شعار شعاری کاملا رادیکال است به مصاف سالها اسلام سیاسی و تبعیض علیه زنان رفته و این امیدی است برای خاورمیانه.
خوب شما اشاره کردید به بلوچستان و کوردستان همانطور که شاهد بودیم در طول ۶ ماه گذشته بلوچستان و کوردستان بیشترین سرکوب را بیشترین ارعاب را و بیشترین خونریزی ها و جنایت را شاهد بوده. دلیل این همه کشتار در کوردستان و شدت سرکوب در کوردستان بویژه بلوچستان و کوردستان چی بوده و چه تفاوتی بین کوردستان و بخشهای دیگر ایران وجود داشته که در این حد شدت سرکوب بیشتر بودە است؟
یک واقعیت این است که ما همواره چه در رژیم جمهوری اسلامی و چه در رژیم پهلوی شاهد بودیم که ملتهای داخل ایران را منکر شدند و انکار کردند حق و حقوق آنها، و ملت کورد یکی از ملتهایی بوده که همواره چه در گذشته و چه در این رژیم برای خواستههای ملی و دموکراتیک خود مبارزه کرده و کوردستان از همان اوایل یعنی بعد از انقلاب سال ۵۷ تنها جایی بود که مشخصا انقلاب ۵٧ و سر کار آمدن جمهوری اسلامی را به معنای پایان این انقلاب فرض نکرد و احساس کرد که این انقلاب هنوز ادامه دارد بخاطر اینکه انقلاب دستاوردهای انقلاب متاسفانه از طرف خمینی و اسلام سیاسی ربوده شد و همان اوایل نە بزرگی به جمهوری اسلامی گفتند و با سرکوب مردم کوردستان و فرمان خمینی فرمان جهاد علیه مردم کوردستان ما دیدیم که از همان اوایل چگونه وحشیانه مردم کوردستان و حقوق آنها را پایمال کردند. مردم کوردستان به هر حال مورد خشونت اعدام، زندان، شکنجه و شهرهاشان، توپ باران و هرحال مورد هجوم نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار گرفت. بخاطر همین وجود احزاب سیاسی در کوردستان و آن جنبش که سالها در کوردستان بوده و خواست ملی و خواست ملی خواست خاصی نبود که خواستی تنها خود ببینی و تنها خود را خواست بلکه خواسته ملی دموکراتیک و در همین حال همواره خواهان دموکراسی بوده خواهان برطرف کردن این مشکلات و این تبعیضها از راه دیالوگ و گفتوگو بوده که متاسفانه همیشه در جواب با سرکوب مواجە شدە است. بخاطر همین کوردستان با وجود احزاب در طول این ۴۴ سال ما شاهد آن بودیم که این جنبش همچنان زنده بوده و تنها جایی بوده که علیه جمهوری اسلامی از همان روز برخاسته و مبارزه کرده از راههای مختلف که از کوچ مریوان ما شاهدیم چه از مبارزات مدنی، اعتراض و اعتصاب در شهرها و روستاها و چه در نبرد پیشمرگان از همه لحاظ. به هر حال این مردم سعی کردند از حقوق خودشان دفاع کنند که متاسفانه چون تنها بودند تا این لحظه هم به خواسته هایشان نرسیدند. این تنها به این منظور نیست که بقیه نقاط ایران یا بقیه ملل ایران تحت ستم قرار نگرفتند نە بلکه ما شاهدیم که بلوچها یکی از آن ملتهایی بودند که واقعا در طول این ۴۴ سال هم از لحاظ دینی که مخصوصا مسئله دین، از لحاظ ملی و از لحاظ اقتصادی بلوچستان مورد تبعیض قرار گرفتند. عربها، ترکها، بلوچها، آذریها، لرها و همەی اقشار و ملتهای دیگر که در ایران بوده به هر حال هم از حقوق ملی از حق زبان مادری خواندن و نوشتن و از خیلی حقوق دیگر مورد ظلم قرار گرفتند. بە ویژە زنان بیش از همە تبعیض را تجربە کردەاند چون زن کرد، بلوچ، ترک عرب هم مسئله ملی و تبعیض ملی شاهد آن بوده و هم مثل زنان حتی ملت بالادست کە ملت فارس بوده هم یک درد مشترک داشتند که آنهم زن بودن است که در قانون اساسی به هرحال مورد تبعیض قرار گرفته. به هر حال اصل سوال شما یادم نره متاسفانه این نگرش جمهوری اسلامی و نوع نگرش امنیتی به این مناطق مثل کوردستان، بلوچستان و مناطق دیگر همیشه نوعی تبعیض و نوع نگرش را هم در کل جامعه بوجود آورده که به هر حال اینها حاشیه نشیناند اینها تجزیه طلباند و از این از این نوع واژهها استفاده کردهاند تا بتوانند مردم دیگر ملیتها را بر علیه آنها بشورانند. به هر حال این یک واقعیت است که حق تعیین سرنوشت که ملت کورد همواره دنبال آن بوده و خواستهاش بوده یک حق طبیعی و انسانی است و هیچ کس نمیتواند در زیر لوای تجزیهطلبی مانع این حق شود.
اما این حاصل سرکوب تنها این نبود. جمهوری اسلامی تلاش کرده که ایران را به عنوان تنها یک ملت نشان بدهد و توجهاش هم بیشتر رو امت اسلامی بوده و تمام تلاش رژیم جمهوری اسلامی سرکوب جنبشهای داخلی و ملتهای داخل ایران بوده ولی در همان حال تلاش کرده که اسلام سیاسی را در منطقه گسترش دهد، از جمله مثلا دفاع از سازمانها و یا تأسیس سازمانها و گروههای تروریستی در سطح منطقه که امروز خوشبختانه همەی کشورهای غربی و همەی جهان با این آشنا هستند که جمهوری اسلامی یکی از عاملین و آمرین حمایت و پشتیبانی از این گروهها و سازمانهای تروریستی است. به همین دلیل این تفاوت در کوردستان بلوچستان ظلمی که سالها آنها با تنشان با گوشت و پوست و استخوان درک کردهاند، شاید در مناطق دیگر شاید در مرکز ایران این ظلم آنچنان شدت نداشته است.
خب شما اشارە کردید به اسلام سیاسی که ایران تلاش کرده که به دیگر مناطق هم صادر کند انقلاب اسلامیشان را میخواستند به همه مناطق دیگر خاورمیانه و حتی آفریقا هم بفرستند ولی الان ما شاهد این هستیم که به نحوی زنان در حاشیه قرار گرفتن با وجود اینکه این انقلاب انقلابی زنانە بود و با شعار ژن ژیان آزادی شروع شد اما تلاش میشود زنان را به حاشیه برانند و تقریبا چنین برداشتی میشود که مثلا در بلوچستان همان اسلام سیاسی هستش بار دیگه داره اعتراضات را رهبری میکند و حتی در کوردستان هم ما شاهد این هستیم که الان دیگر کمتر زنان بخشی از این اعتراضات هستند و بیشتر افراد دینی و افرادی هستند که رهبری این اعتراضات را بر عهدە گرفتەاند و حتی جمهوری اسلامی هم تلاش میکند بیشتر این افراد را برجسته کند. نظر شما در این مورد چی است؟
یک تفاوت واقعی بین کوردستان و بلوچستان است که در بلوچستان مسئلەی دین بە یک مسئلەی مهم در طول این چند سال تبدیل شده، هرچند جمهوری اسلامی تلاش کرد اوایل هم در کوردستان و آن استانهایی را که تقسیم کرد مثلا استان کرمانشاه، ایلام که بیشترین مردم در آنجا تشیع هستند تلاش کرد که مسئلهی هویت ملی را کم رنگ کند و مسئله دین و تفاوت بین تشیع و تسنن را برجسته کند که خوشبختانه در کوردستان این خیلی زود شکست خورد. جنبش کوردستان خیلی زود توانست این تلاش جمهوری اسلامی را از بین ببرد و بر مسئلەی ملت کورد بە عنوان مسئلەی هویتی متمرکز شوند.
اما متاسفانه در بلوچستان شاید علت عدم وجود احزاب، بیشتر ماموستایانی که در آن مناطق بودند تلاش کردند که مسئله دین را برجستە کنند چون ما میبینیم که بجز مسلمانان و مخصوصا تشیع بقیه ادیان در ایران مورد تبعیض قرار میگیرند و این مسئله در بلوچستان بسیار حاد است.
ولی در بلوچستان فعالین دینی و ملاها خیلی دست بالایی داشتند و همواره این مسئله و تبعیض دینی در میان آنها برجستهتر شد و به یک جنبش در آنجا تبدیل شدە است. ما هنوز هم میبینیم که خیزشها در روزهای جمعه و در نماز جمعه و با فتوای یک ملا تداوم دارد. او یکی از شخصیتهایی است که بسیار تاثیرگذار است ولی با این وجود مسئله دین و تبعیض دینی در میان آنها مسئلەی خیلی مهم است و در کوردستان خوشبختانه گفتم اوایل حضور احزاب دینی و سیاستهای جمهوری اسلامی حتی جنگهایی هم در این رابطه به وجود آمد ولی این خوشبختانه مقطعی بود و خیلی زود این برطرف شد.
ما در کوردستان عمامه پراکنی نداشتیم و این مسئله نشان میدهد که به جز ملاها و آخوندها که در خدمت جمهوری اسلامی بودند بقیه ماموستاهای دیگر تلاش کردند که همیشه از مردم باشند و با مردم باشند و در این انقلاب هم ما شاهد بودیم که بسیاری از آخوندها به هر حال با آن بیانیه و با آن پشتیبانی که از مردم کردند نشان دادند که طرف مردمند ولی باز هم مخصوصا برای زنان جای نگرانی است. آیا در کوردستان و آینده ایران بار دیگر اسلام سیاسی میتواند مطرح شود کە من میگویم نە، بخاطر اینکه تجربه ۴۴ سال گذشته نشان داد که مردم در ایران به این نتیجه رسیدهاند که دین یک امر خصوصی است و باید به خانه برگردد. نباید مسئله قدرت باشد بخاطر همین در کوردستان این خیلی کم رنگ تر است چون جنبش کوردستان یک جنبش رادیکال است. شعار ژن ژیان آزادی کاملا ضد دین و ضد فرهنگهای عقب افتاده است. کاملا ضد سنت است، بخاطر همین ما در کوردستان به هیچ عنوان شاهد این نخواهیم بود. همانطور که دیدیم ملاها و ماموستایان ما طرف مردم بودند و از خواستههای ملی مردم دفاع کردند ما هیچ جا ندیدیم خیلی کم است که آنها بیایند تاکید کنند بر خواستههای دینی، بلکه از خواستههای ملی مرکز کوردستان دفاع کردند ولی در بلوچستان متفاوت است هرچند ما اگر شعار مردم بلوچستان را هم ببینیم شعارهای آنها هم رادیکال بود. نە شاه میخوایم نە رهبر مرگ بر ستمگر و خیلی شعارهای مثلا شعار آزادی برابری واقعا در بلوچستان خیلی شنیده شد و این نشان میدهد فقر اقتصادی که سالها جمهوری اسلامی بر این منطقه حاکم کرده تبعیض ملی، تبعیض اقتصادی، تبعیض دینی و همەی تبعیضهای جنسی و دیگر نە تنها این مردم را به واپسگرایی عقبگرایی نکشیده بلکه خواستههای کاملا رادیکال است، من همیشه گفتم ای کاش آن شعارهایی که در بلوچستان سر داده میشد در دهههای اخیر در مرکز ایران ما شاهدش بودیم. ما در مرکز ایران خیلی هنوز هم جلوی پنجره شعار میدهند اما اگر این جنبش ژینا نبود هنوز بیشتر شعارهای آنها از الله اکبر عبور نمیکرد.
یعنی پس این نشان میدهد با وجود تبعیض دینی که در بلوچستان است اما خواست رادیکال و منطقی این مردم از بین نرفته و با مردم کوردستان تقریبا در یک خط حرکت میکنند. با وجود تفاوتهایی که در این مناطق هستند و این نشان میدهد که این مراکز یا به قول خیلی از پان ایرانیستها، این حاشیهنشینها، امروز خواستههای دمکراتیک و انسانی و برابری برابری طلب دارند و نشان دادند که قلب تپنده این جنبشاند. یعنی بدون کوردستان بلوچستان انقلابی در کار نخواهد بود.
ولی ما به احزاب کوردی اگر برگردیم الان با وجود همه تلاشهایی که زنان در درون احزاب میکنند و مبارزاتی که زنان واقعا در درون احزاب میکنند مثلا کوملە یکی از تشکلهای سیاسی بوده که از قبل از سال ۵۷نیم زنان چریک را قبول کردند و در تشکیلات مخفی کومله زنان به صورت فعال شرکت داشتند و بعد از انقلاب ۵۷ هم باز زنان نقش فعالی داشتند در حزبهای دیگر همینطور من کوملە را به این دلیل اشاره کردم چون شما به عنوان یکی از اعضای این حزب فعال بودید اما الان ما کمتر شاهد حضور زنان در سطح رهبری هستیم. در سطح گفتوگوهایی که انجام میشود در روزهای گذشته ما شاهد چندین گفتوگو بودن بین احزاب سیاسی بودیم که کاملا مردانه بود و حضور زنان به هیچ وجه دیده نمیشد، این نقد بر احزاب کوردی هم وجود دارد. با وجود همه تلاشهایی که زنان کردند در طول ٧٠ سال گذشته که مینا قاضی به عنوان اولین زنی که یک تشکل زنان را تشکیل دادند اما الان زنان درون این احزاب واقعا به حاشیه رانده شدند این مسئله باعث شده که نگرانی زنان بیشتر شود. دورن احزاب سیاسی به ویژه بیشتر بر نقش مامستایان آیینی تأکید میکنند احزاب سیاسی هم خیلی پشتیبان اینا هستند و در عمل هم کمتر به نقش زنان توجه میکنند چون وقتی در سطح رهبری زنی وجود نداشته باشد وقتی در سطح گفتوگوهای بین احزاب برای گذار از جمهوری اسلامی زنی وجود نداشته باشد، مطمئنا خواستههای زنان بار دیگر به حاشیه رانده میشود. همانطور که ما در سال ۵۷ شاهد بودیم که زنان نقش پررنگی در انقلاب داشتند اما زنان اولین قشری بودند که سرکوب شدند.
به مسئله خیلی مهمی مخصوصا در انقلاب ژینا اشاره کردید متاسفانه با وجود اینکه این شعار و این خیزش انقلابی از کوردستان شروع شده و توجه همه جهان و برای خودش جلب کرده و این شعاری که خیلی بهش اشاره کردیم شعاری است که همه آن خواستههای آزادی و دمکراتیک و خواستههای برابری طلبانه از همه لحاظ مخصوصا برای زنان و دگر جنسها و دگر جنسیتها فریاد میزند و این شعار بالاخره درخور این جنبشە اما متاسفانه ما باز هم میبینیم که با وجود اینکه شما خیلی خوب اشاره کردید کوملە نقش بسیار مهمی داشته است در رادیکالیزە کردن جنبش مردم کوردستان در سال ۵۷ با حضور زنان و با این که این حضور زن به عنوان پیشمرگ که این آسان نبود به مصاف این فرهنگ و این سنت قدیمی برود و با همه این تلاشهایی که شد زنان بسیاری در کوردستان مبارزه کردند قربانی دادند و سالهاست در سنگر این جنبش هستند ولی ما در سطح رهبری شاهد حضور خیلی خیلی کم زنان هستیم مخصوصا در این انقلاب حضور مردان چه در سطح رهبری برای گفتوگو چه در میدیاها و تلویزیونها، برای مصاحبه به زنان خیلی کمرنگی و یا خیلی مواقع میتوان گفت اصلا وجود نداشتند و این نشان میدهد که متاسفانه با وجود اینکه جنبش از داخل جنبشی رادیکال حضور زنان همچنان حضوری فعال و اکتیو است ولی متاسفانه احزاب نتوانستەاند به اندازه کافی و خود را در مقابل این جنبش یا در در سطح جنبش تا آن سطح رادیکال آماده کند و اين تناقض متاسفانه وجود دارد. یعنی احزاب سیاسی ما در کوردستان باید این زنگ خطر را احساس کنند بشنوند که بدون حضور زنان و بدون حضور آنها در سطح رهبری و مشارکت دادن آنها برای تصمیمگیریهای مهم سیاسی در فردای کوردستان ایران متاسفانه نمیتواند موفق بشود. این در گذشته هم ثابت شده بخاطر همین من احساس میکنم این نقد نقد بسیار مهمی است که ما باید از همین امروز که خیلی هم دیر شده برایش تلاش کنیم چون در فردا شاید خیلی دیر باشد. نسلی که امروز در خیابان هاست هم دختران و پسران نسلی هستند که بدون هیچ شرم و تعارفی خواستههای خودشان را فریاد میزنند و حقوق برابری یکی از شعارهای اصلی آنها است. بخاطر همین احزاب نمیتوانند آنها را نادیدە بگیرند و هیچ توجیهی قابل قبول نیست. به همین دلیل بله این نقد با وجود اینکه من خودم حزبی هستم ولی این نقد به همه احزاب وارد است مخصوصا در این انقلاب، بارها من خودم یکی از منتقدین بودم که باید زنان حضور داشته باشند. شاید بگویند خب زنان خودشان زیاد فعال نیستند ولی هر مقدار که زنی که امروز آماده است باید در میدان باشد و نسبت به زن خود زنان هم باید بگویم که حضور ما امروز در هر جا در هر گوشهای از هرچی که از هر چیزی که در توانمان است میتوانیم استفاده کنیم بخاطر کمک و هم صدایی و همراهی با جنبش ژینا.
اگر اینجوری نباشد این انقلاب بدون حضور زن مخصوصا برای کوردستان بسیار گران خواهد بود. ما باید یاد بگیریم که بدون زنان و بدون شعار برابری نمیتوانیم کوردستان آزاد و برابر داشته باشیم. یعنی مسئلەی ما تنها مسئله ملی نیست. مسئله ملی زمانی برای ما مقدس خواهد بود و برای ما مهم خواهد بود که بتواند عدالت اجتماعی برابری انسانها در آن به رسمیت شناخته باشد در غیر این صورت میتواند آن هم به انواع اقسام تبعیضها آراسته شود که آن موقع که به نظر من خیلی دیر است و این جنبشی که در کوردستان مخصوصا سالهاست در جریان بوده سالهاست قربانی داده از زن و مرد زنان در هر سنگری چه به عنوان مادر چه به عنوان پیشمرگ، چه به عنوان همسر، چه به عنوان فعالان سیاسی مدنی ما شاهد زهرا محمدی هستیم که به خاطر تدریس زبان مادری آماده است زندان برود وقتی از زندان بیرون میآید میگوید من اصلا پشیمان نیستم من اظهار ندامت نکردهام، ما باید این شجاعتهایی که در کوردستان و ایران است از اینها یاد بگیریم و این احزاب نمیتوانند فقط بگویند ما در گذشته این بودیم امروز چی هستم امروز چی داریم، بخاطر همین بسیار مهم است مخصوصا برای کمک و احزاب چپ دموکراتیک امروز برای جنبش انقلابی ژینا چی دارن این بسیار مهم است.
خب در پایان من میخواستم به این اشاره کنم که با وجود اینکه ما یک مرحله از انقلاب دیگری را پشت سر گذاشتیم که اونم انقلاب ۵۷ بود و در انقلاب ۵۷ ما شاهد بودیم که گروههای رادیکال بسیاری وجود داشتند که سلطنت را به عنوان یک حکومت یا حاکمیت در ایران به کلی رد کرده و به همین دلیل بود ما به سال ۵٧ رسیدیم و انقلابی که وجود آمد حالا به هر دلیلی انقلاب به انحراف کشیده شد و توسط گروهی مصادره شد اما الان ما بار دیگر شاهد این هستیم که گروهها و افرادی وجود دارند که دارند تلاش میکنند که این انقلابی که الان در جریان هستش را بار دیگر مصادره کنند و بار دیگر بازگشت ایران باشد به سلطنت و پهلوی، آیا چنین چیزی اصلا ممکن هستش و در چنین شرایطی که رسانه در اختیار قدرت قرار دارد رسانهها همه دست به دست هم دادند. رسانههای فارسی زبان و کمتر رسانههای کوردی به مسئله توجه کردن و یا حداقل به حاشیه کشاندند و از طرفی ما اتحادی بین احزاب کوردی نمیبینیم که آینده روشنی را بتوانند برای ملت کورد نشان بدهند که خواستشان چی هست در این انقلاب، آیا میتوانید چه ارزیابی برای آینده این انقلاب داشته باشی، بار دیگر ما به قبل از ۵۷ باز خواهیم گشت و این رسانهها میتوانند که مصادره کنند انقلابی که وجود داره یا حداقل ما باید به عنوان افرادی که رادیکالتر از آنها هستیم و ما به عنوان افرادی که میخوایم این انقلاب به شیوهای باشد که دموکراتیک باشد باید چه واکنشی داشته باشیم؟
مسئله این است که ما نباید با خیال راحت چون که خواستهها و شعارهای مردم دموکراتیک بوده با این خیال راحتی احساس کنیم فردای ایران مال این تودههاست. این ترس است اما نە به این معنی هم که ما وحشت کنیم از فردای ایران ، اولا نبود آلترناتیو در ایران یکی از مسائل هم مسئلهساز و مشکلسازی است که در طول چند سال گذشته هم در داخل خود ایران و در جنبشهایی که اتفاق افتاده و هم در میان کشورهای غربی هم این مشکل بودە که بعد از جمهوری اسلامی که چه حزبی چه کسانی وجود خواهند داشت.
بخاطر این مسئله تا این زمان هم فرصتی داده به جمهوری اسلامی که به طول عمر خودش بیافزاید یعنی عدم الترناتیو مسئله مهمی است اما امروز این انقلاب نشان داد که بدون این آلترناتیو ما انقلاب خواهیم کرد، وقتی کە انقلاب در اوج بود ما هیچ وقت در هیچ جا شعاری برای سلطنت و شاه را ندیدیم کاملا در همه جاها دم از آزادی برابری نابودی جمهوری اسلامی و همه اینها با شعار ژن آزادی بود اما بعد از اینکه فروکش کرد این انقلاب تا حدی یا میتوانیم بگوییم ه استراحتی به خودش داده میبینیم که پان ایرانیستها اقشار کهنهپرست اسلامیها نمیدانم شاه پرستها، سلطنتطلبها به میدان آمدند و هر کسی برای خودش ایدەای دارد. شما خوب اشاره کردی پول و رسانه در خدمت اینهاست متاسفانه رسانههای فارسی که بیشترین مخاطب را دارند در ایران در خدمت این سیاست است و این میتواند تاثیرگذار باشه ولی خوشبختانه تا حالا ما این تأثیر را ندیدەایم. وقتی هم که وکالت درخواست وکالت داد آقای پهلوی ما دیدیم که یک درصد جامعه به این جواب نداد. این جای خوشحالی است، ولی همانطور که انقلاب ۵۷ مصادره شد ما باید نگران باشیم بخاطر همین همین امروز نقش احزاب دموکراتیک چپ و رادیکال مخصوصا در کوردستان مهم است و باید بتواند با احزاب و با ملتهای دیگر ایران در تماس باشند برای ایجاد یک اتحاد فراوان که متشکل از همه اقشار همه مردم ایران، ملتها و همه کسانی باشند که در طول این ۴۴ سال مورد تبعیض قرار گرفتهاند.