حامده رنجوس: حامیان غزه، رنج و ظلم زنان علوی را نادیده گرفتند

حامده رنجوس، پژوهشگر و نویسنده، گفت: «جنبش‌های زنان که از زنان غزه حمایت می‌کنند، می‌توانستند ظلم علیه زنان علوی سوریه را هم مطرح کنند، اما این موضوع در دستورکارشان نیست و دیگر نمی‌توانند آزادانه اولویت‌های خود را تعیین کنند.»

بنفش استِرک

هاتای- او یک مربی، معلم گروه فلسفه و زنی عرب علوی اهل آنتاکیا است که در مبارزه برای حقوق سندیکایی فعال بوده است. زنی که خشونت‌های خاورمیانه را پیش‌تر در لیبی از نزدیک تجربه کرده و تلاش می‌کند حقیقت را همان‌گونه که هست منتقل کند. او کتاب‌هایی نوشته و تحقیقات انجام داده و پس از تکمیل کتاب خود درباره ظلم داعش، کابوس‌هایی را تجربه کرده و به نویسنده‌ای بی‌باک تبدیل شده است. در حالی که درباره حقوق معلمان و حق آموزش می‌نوشت و واقعاً قصد نویسنده شدن نداشت، روند تحولات خاورمیانه او را ناچار به نویسنده شدن کرد.

 

آنچه دیده‌ام، مرا نویسنده کرد

با این جملات، او روند ورودش به نویسندگی را توضیح می‌دهد: «آنچه شاهدش بودم، مرا مجبور به نوشتن کرد. چون واقعیت‌ها آن‌قدر دستکاری می‌شد و تاریخ تازه‌ای بر پایه دروغ‌ها نوشته می‌شد که نمی‌توانستم بی‌تفاوت بمانم.»

با پژوهشگر و نویسنده، حامده رنجوس، درباره مسیر نویسندگی‌اش، اعمال وحشیگری داعش در خاورمیانه و مقاومت تاریخی زنان در برابر آن گفت‌وگو کردیم. حامده رنجوس، زاده سامانداغ در هاتای و نویسنده کتاب‌های «زنان در چنگال جهاد»، «بهار خونین در لیبی»، «بربریت استراتژیک» و «داعش از همه‌جا»، و برنده جایزه آزادی اندیشه و بیان انجمن ناشران ترکیه در ۲۰۱۸، در این گفت‌وگو درباره تجربه نویسندگی و وضعیت خاورمیانه توضیح داد.

 

هاتای به مرکز محاصره علیه سوریه تبدیل شد

حامده با اشاره به اینکه شهر زادگاهش هاتای به اولین پایگاه جهادی‌ها در محاصره علیه سوریه تبدیل شد، وضعیت آن زمان هاتای را این‌گونه خلاصه کرد: «ارتش آزاد سوریه» که می‌گفتند تقلبی است، تشکیل شد یا دقیق‌تر وقتی تشکیل آن اعلام شد، این اعلام از هاتای انجام گرفت و دفتر آن به‌عنوان آدرس در هاتای معرفی شد. بنابراین هاتای به مرکز محاصره علیه سوریه تبدیل شد. نخستین اردوگاه‌های پناهندگان هم همان‌جا برپا شدند. من به‌عنوان یک هاتای‌ای، در همان روزهای نخست شاهد مبارزه‌ای بودم که شخصاً در آن شرکت کردم. هدف ما این بود: نمی‌گذاریم شهرمان به شهر جهادی‌ها تبدیل شود. برای اینکه هاتای به شهر جهادی‌ها بدل نشود، من از اولین کسانی بودم که به پا خاستند. در طول خط مرزی هاتای، یعنی در تماس نزدیک با سوریه، هیچ ارتباطی وجود نداشت و طرف ترکیه آن منطقه را مین‌گذاری کرده بود.»

 

نمی‌دانستیم که همان سرنوشت را داریم

حامده با اشاره به اینکه طرف ترکیه همیشه هاتای را از سوریه جدا و منزوی کرده بود، گفت: «موضوع پاک‌سازی مین‌ها پیش آمد. آن زمان ما هاتای‌ای‌ها واقعاً نگران شدیم: چه اتفاقی افتاده که ناگهان مین‌های مرزی پاک می‌شوند؟ چه قرار است با سوریه شود؟ هم‌زمان شایعاتی بود که اسرائیل در این پروژه برنامه‌ها و رؤیاهای بزرگی دارد و شنیده بودیم که اسرائیل قرار است مین‌ها را پاک کند. پس از این شنیده‌ها، واکنش‌های شدیدی شکل گرفت و گفته شد مناقصه به اسرائیل داده نشده است. البته ما دقیقاً نمی‌دانیم. اما شایعه‌ای هست که می‌گوید اسرائیل به هاتای و به‌ویژه ساحل سامانداغ نظر دارد. این نگرانی وجود داشت. اما ما می‌دانستیم که هاتای ما واقعاً با برادران و خویشاوندان خود در ساحل سوریه، که رگ‌های خونی مشترک داریم، به همان سرنوشت کشیده شده‌اند.»

 

دمشق روی سینی طلایی به یک رهبر تروریست تقدیم شد

حامده در توضیح چگونگی تسلیم شدن سوریه به دست گروهک جهادی هیئت تحریر الشام، گفت: «کاری را که در سوریه طی ۱۲–۱۳ سال نتوانستند به‌دست آورند، ناگهان به دست آوردند. اما آنچه به‌دست آمد، با جنگ و پیروزی به‌دست نیامده بود. دمشق را روی سینی طلایی به یک رهبر تروریست هدیه کردند. آن دمشقِ تقدیم‌شده روی سینی، به‌معنای نابودی سوریه بود. هم‌زمان ترکیه که از زلزله سوءاستفاده کرد، همان کاری را که در منطقه‌اش نسبت به علوی‌ها انجام می‌شد، علیه علوی‌های هاتای هم شروع کرد. می‌دانیم گروه‌های جهادی موسوم به «امنیت عمومی» بر املاک علوی‌ها چنگ انداختند؛ می‌دانیم آنها را از خانه‌هایشان بیرون راندند و در خانه‌هایشان جا گرفتند؛ و می‌دانیم به زمین‌های دارای سندشان را نیز تصرف کردند.»

 

گاز طبیعی در شرق مدیترانه، عرصه‌ای است که همه چشم طمع به آن دوخته‌اند

حامده با اشاره به اینکه همان چیزی که امروز حزب عدالت و توسعه بر زمین‌های دارای سند اعمال می‌کند، قبلاً هم انجام شده است، در یک تحلیل تأمل‌برانگیز درباره جنگ بر سر منابع گفت: «در هاتای، به‌ویژه در سامانداغ، سیاست بی‌مالک کردن مردم عرب علوی هم در آن سوی مرز و هم در این سوی مرز یکسان است بنابراین، واقعاً در مرکز جنگ قرار دارد. دو منطقه که به شرق مدیترانه نگاه دارند، ساحل سوریه و هاتای ترکیه و گاز طبیعی شرق مدیترانه، عرصه‌ای است که همه چشم طمع به آن دوخته‌اند. ما این را می‌دانیم و نگرانی ما نیز دقیقاً همین است. پرسش اصلی این است که دلایل واقعی تقسیم‌بندی خاورمیانه چیست؟ در این جنگ بر سر سهم، چه سخنانی مطرح می‌شود و ارزش معرفتی این سخنان چیست؟.»

 

راهبردهایشان هم واپس‌گراست، هم بربرمنشانه و هم وحشیانه

حامده در توضیح کتاب «بربریت استراتژیک» گفت: «این یک تحلیل بسیار مهم و نام یک کتاب مشترک ماست. این کتاب به‌صورت جمعی و با نویسندگان متعدد آماده شد و با عنوان «بربریت استراتژیک» منتشر شد. در آن، اتحادهای استراتژیک بربرها و امپریالیست‌ها را بررسی کردیم. اما به نظر من، با تمرکز بر جنگ سوریه که تحت محاصره امپریالیستی بود، می‌توانم به‌راحتی بگویم که امپریالیست‌ها برای دستیابی به اهداف خاص پروژه گسترش‌یافته خاورمیانه بزرگ، از وحشیانه‌ترین روش‌ها استفاده کردند. یعنی راهبردهایشان هم واپس‌گراست، هم بربرمنشانه و هم واقعاً وحشیانه. ما از منطقه‌ای صحبت می‌کنیم که در آن القاعده به‌عنوان «جنگجوی آزاد» معرفی می‌شد. در چنین جنگی، گروهی خونین و واپس‌گرا مانند داعش پدید آمد که به‌عنوان خطرناک‌ترین سازمان جهان شناخته شد.»

 

بازساخت سلفی‌گری، زن‌ستیزی‌ای راهبردی است

حامده با اشاره به اینکه این نیروها برای رسیدن به اهداف خود چنین گروهی را به وجود آوردند، گفت: «راست‌گرایی راهبردی، بربریت راهبردی و تمامی ابزارهایی که برای رسیدن به اهدافشان استفاده می‌کنند، بسیار وحشیانه است. آنها گروهی واپس‌گرا را جلو انداخته‌اند که تشنه خون مردم و به‌ویژه آزادی و بدن زنان تعرض می‌کند. بازسازی ذهنیت اموی یک واپس‌گرایی راهبردی است. بازسازی سلفی‌گری، زن‌ستیزی‌ای راهبردی است و دشمنی راهبردی با مردم و آزادی‌هاست.»

 

زنان را به بردگان جنسی جهادی‌ها تبدیل کردند

حامده با یادآوری اینکه در طول جنگ سوریه زنان ابتدا تحت محاصره شدید واپس‌گرایانه قرار گرفتند، گفت این وضعیت با فتواها اجرا شد و زنان در چنگال جهادی‌ها گرفتار شدند. او تأکید کرد که رنج زنان بسیار زیاد بود و افزود: «فاجعه‌های واقعی بسیار بزرگ بودند. کافی هم نبود؛ زنان را دسته‌دسته به سوریه منتقل می‌کردند تا نیازهای جنسی جهادی‌ها را برآورده کنند. یعنی محاصره‌ای شدید و واپس‌گرایانه وجود داشت، خشونت جنسی بسیار گسترده بود و این خشونت‌ها با فتواهای ساختگی اسلام‌گرایان سیاسی به نام دین توجیه و گسترش می‌یافت.»

 

در تمام جنگ‌ها، زنان نخستین هدف‌اند

حامده با تأکید بر ویژگی بارز زنان منطقه میان‌رودان گفت: «آن‌ها خوب می‌دانند که در همه جنگ‌ها، بدن زنان هدف قرار می‌گیرد. زنان خیلی سریع و جدی به مقاومت پرداختند تا بدن‌ها و زمین‌های خود را دفاع کنند.» حامده سپس به روش واضحی اشاره کرد که اسلام سیاسی معمولاً می‌کوشد بر زنان تحکم برقرار کند و این دیدگاه را با مثالی بیان کرد: «در زبان عربی ضرب‌المثلی هست، احتمالاً در همه زبان‌های این منطقه مشترک است، ولی چون زبان مادری‌ام عربی است از آن مثال می‌زنم، «أرض» و «عرض». دو کلمه با همان حروف ولی تلفظ متفاوت: زمین و ناموس/بدن. برای تسخیر سرزمین‌هایی که در هر جنگی هدف قرار می‌گیرند، چه اشغال توسط اسلام‌گرایان رادیکال باشد چه اشغال صلیبیون، ابتدا زنان همان‌جا هدف گرفته می‌شوند. چون وقتی بدن زنان تسخیر شود، زمین هم تسخیر شده است.»

 

بهترین پاسخ به اسلام واپس‌گرا، مقاومت زن زیباست

حامده می‌گوید در جنگ‌ها ابتدا بدن زنان هدف گرفته می‌شود چون با تسخیر بدن، زمین هم تسخیر می‌شود. در سوریه زنان خیلی سریع کمیته‌های مقاومت و گشت‌های محله‌ای تشکیل دادند؛ در ساحل، زنان علوی سنگربندی کرده و از خاک‌شان دفاع کردند، برخی شهید شدند. او تأکید می‌کند که این مبارزه برای «زیباییِ زندگی» و دفاع از خاک بود و بهترین پاسخ به اسلام واپس‌گرا، مقاومت زنانه است.

 

برای دفاع از خاک، تن و شرافتم برخیزید

حامده رنجوس هنگام نگارش کتاب «زنان در چنگال جهاد» تاریخ مقاومت‌های زنانه در این منطقه را بررسی کرده و از حادثه‌ای تاریخی که او را بسیار تحت تأثیر قرار داد روایت می‌کند: «یکی از تأثیرگذارترین و ماندگارترین رویدادها، قیام زنان در برابر محاصره‌ی جهادی‌ها و موج کوتاه‌کردن مو بود. روشنفکران، حقوقدانان، اساتید و زنان در میدان اموی گرد آمدند و برای خطاب به افکار عمومی جهانی تحصن کردند: «ما با دیکتاتور داخلی‌مان کنار می‌آییم، این مشکلِ خودِ ماست، اما در برابر محاصره‌ی اسلام‌گرایانِ رادیکال نیاز به همراهی دارید؛ لطفاً کنارِ ما بایستید.» در پایان تحصن، روسری‌ها را پهن کردند، موهایشان را کوتاه کردند،‌ آنها را در پاکت گذاشتند و میان خانه‌ها پخش کردند. کوتاه‌کردن مو در اینجا معنای یک شورشِ نا‌بازگشت‌پذیر داشت؛ پیامی به مردان: «من موی خود و شرافتم را گذاشتم؛ بلند کردنش به عهده‌ی شماست.» این دعوتی است برای برخاستن به‌خاطر دفاع از خاک، بدن و حیثیتم. این سنتی است در این سرزمین. به این فراخوان زنان لبنانی پاسخ دادند؛ آنها هم مو کوتاه کردند و موها را در پاکت‌ها بسته و بین خانه‌ها توزیع کردند.»

 

فراخوان زنان به سوزاندن کشتی‌ها

پس از این فراخوان، کمیته‌های مقاومت زنانه و مردانه شکل گرفتند، حامده گفت: «همان کمیته‌های محله‌ای که پیش‌تر گفتم. سپس کمیته‌های مقاومت مردمی ملی شکل گرفت که به یگان‌های دفاع ملی تبدیل شدند. بعد در منطقه‌ی عفرین، (ی‌پ‌گ) مسلح شد و تشکیل گردید، و سپس یگان مدافع زنان(ی‌پ‌ژ) نیز تاسیس شد. بنابراین این فراخوان در حقیقت دعوتی است از زنان به کل جامعه و به‌ویژه مردان برای مقاومت، حتی فراخوانی به سوزاندن کشتی‌ها. وقتی زنی موهایش را کوتاه کرده و آن را روی زمین می‌گذارد، دیگر بازگشتی در کار نیست.»

 

نمونه‌ی «دستمال‌های سفید»

حامده اشاره کرد که زنان نیز جرقه‌ی مبارزه برای رهایی سوریه از اشغال فرانسه را زدند و با ذکر نمونه‌ی ۷۰ زن شامی ادامه داد: «سایر نام‌های افسانه‌ای «دستمال‌های سفید» هستند. در دورانی که دستگیرها و بازداشت‌ها در جریان بود و تمام روشنفکران، خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای در زندان بودند، ۷۰ زن شامی گرد هم آمدند و به‌صورت مخفی در خانه‌ها سازماندهی کردند و به میدان اموی در دمشق رفتند. در میدان اموی کنسولگری فرانسه و سایر کنسولگری‌ها قرار داشت. آنها به‌صورت بی‌صدا وارد میدان شدند و ناگهان دستمال‌های سفید را که روی سینه داشتند بالا بردند و به سمت کنسولگری فرانسه حرکت کردند و شعار آزادی و استقلال سر دادند. دقیقاً یک سال بعد، فرانسه مجبور شد سوریه را ترک کند. ایشتار زن افسانه‌ای و الهه است. زن جنگجوی افسانه‌ای زنوبیا. از ایشتار تا زنوبیا، من نامم سوریه است. سوریه نامی زنانه است. هویت زنانه‌ی سوریه از ایشتار تا زنوبیا تثبیت شده است.»

 

تأثیرات جنبش ژن، ژیان، آزادی

حامده تأکید کرد که مقاومت زنان «دستمال‌های سفید»، «روسری‌های سفید» و «مادران صلح» همگی یکسان است: «می‌توانم بگویم همه از همان مقاومت افسانه‌ای زنان الهام گرفته‌اند.» او سپس به تأثیر شعار «زن، زندگی، آزادی» پرداخت و گفت: «به نظر من مقاومت زنان این منطقه در این دوره با زندگی، بدن، آزادی و زن پیوند خورده و تنوع یافته است. بدن، خاک، آزادی = زن، زندگی، آزادی؛ این شعارسازی شد و مقاومت زنان در این منطقه واقعاً خود را اثبات کرد. افسانه‌ی این مقاومت حتی تا قاره‌ی آفریقا نیز گسترش یافته است. می‌توانم با اطمینان بگویم که در برخی دوره‌ها جنبش زنان در ترکیه و جهان بسیار تأثیرگذار بود، اما متأسفانه در این روند تأثیر آن کاهش یافته است.»

 

آمریکا ظلم هیئت تحریر الشام علیه زنان علوی در سوریه را نادیده می‌گیرد

حامده با اشاره به اینکه همان فجایعی که بر زنان سوریه وارد شده، در ۲۰۱۴ توسط داعش بر زنان ایزدی انجام شد، بی‌تفاوتی افکار عمومی جهان را نقد کرد: «در ۲۰۱۴، وقتی داعش به‌عنوان خطرناک‌ترین گروهک جهان معرفی شد، واکنش جهانی علیه آن شکل گرفت و جنبش‌های زنان هم در حمایت از زنان ایزدی موضع‌گیری قوی داشتند. اما متأسفانه این آغاز توسط آمریکا رقم خورد و امروز آمریکا ظلم هیئت تحریر الشام علیه زنان علوی سوریه را نادیده می‌گیرد. امروز بیشتر از آنچه داعش بر زنان ایزدی کرد، بر زنان علوی ساحل سوریه اعمال می‌کند: ربوده می‌شوند، مورد تجاوز قرار می‌گیرند، به بردگان جنسی تبدیل می‌شوند و خرید و فروششان به‌صورت آشکار و آنلاین انجام می‌شود. همه چیز روشن است اما هیچ‌کس مسئول واقعی را معرفی نمی‌کند و کسی نمی‌گوید این ظلم وجود دارد و زنان تحت آن قرار دارند؛ بنابراین این روند به‌راحتی ادامه پیدا می‌کند و در این میان، سازمان‌های زنان نیز سکوت کردند.»

 

زنانی که برای غزه به خیابان آمدند، در برابر ظلم علیه زنان علوی سکوت کردند

حامده با اشاره به اینکه هم‌زمان با نسل‌کشی علوی‌ها در سوریه و تجاوزات جنسی وحشیانه اسلام‌گرایان علیه زنان علوی، ناگهان در جهان فراخوانی برای حمایت از زنان غزه داده شد، گفت: «برای زنان غزه، سازمان‌های زنان هم به خیابان آمدند. اما دو موضوع را نمی‌شد با هم تلفیق کرد: حرکت‌های زنان که برای غزه به خیابان آمده بودند، می‌توانستند ظلم علیه زنان علوی ساحل سوریه را هم مطرح و فریاد بزنند، اما این موضوع همچنان در دستورکارشان نبود. غزه که به پایان رسیده بود و دو سال میدان به اسلام‌گرایان واگذار شده بود؛ غزه زیر حمله و نسل‌کشی بود و مردم آن کشته می‌شدند، اما میدان به حماس واگذار شده بود. اکنون که غزه تمام شده و تقریباً پاک‌سازی شده، دوباره برای غزه به خیابان آمده‌اند. این وضعیت غیرقابل درک است. متأسفانه، اکنون دیگر این سازمان‌ها نمی‌توانند آزادانه اولویت‌های خود را تعیین کنند.»

 

بهای افشای یک وحشی‌گری

حامده رنجوس که تجربه‌های میدانی و مشاهدات خبرنگاران را با تمام سنگینی‌شان درک کرده بود، کتاب خود درباره داعش را نوشت. تا پایان نگارش کتاب، او همه ویدئوها، تصاویر، اسناد و روایت‌های ارسالی درباره وحشی‌گری داعش را با دل سوخته و دردناک مشاهده کرد، همه جزئیات را پیگیری و تحقیق کرد و با این روش نوشت. پس از انتشار کتاب، او کابوس‌های وحشت داعش را تجربه کرد و گفت: «کابوس‌های وحشی‌گری داعش بعد از انتشار کتابم شروع شد، بسیار دشوار است. ثبت و تصویرسازی یک وحشی‌گری و تبدیل آن به کتاب قطعاً بار سنگینی است. اگرچه شدت این خشونت را نمی‌توان با آنچه بر مردم سوریه گذشته مقایسه کرد، اما من با همدلی و نگارش کتاب، این خشونت را تا حد زیادی احساس کردم و جانم را سوزاند.»

 

نخستین کتاب درباره لیبی

حامده رنجوس همچنین کتاب خود درباره لیبی را نوشت و گفت: «یک فرآیند دستکاری ذهنی کامل را مشاهده کردم.» او افزود: «به‌سادگی، ۵۰ رسانه و ۵۰ خبرنگار در هتل ریکسوس لیبی مستقر بودند؛ در یک اتاق، با تمام امکانات و هزینه‌های اقامت فراهم، خبرهایی که به آن‌ها داده یا دیکته می‌شد را طوری ارائه می‌دادند که گویی از خیابان‌های لیبی گزارش می‌کنند، من شاهد این بودم. بنابراین واقعیت کاملاً متفاوت بود. آن‌ها سعی داشتند واقعیتی مطابق میل خود بسازند و به افکار عمومی ارائه دهند. در برابر این، من یادداشت‌های خود را برداشتم و نخستین کتابم درباره لیبی از همین طریق شکل گرفت.»

حامده تأکید کرد که هنگام نگارش کتاب «زنان در چنگال جهاد» و ثبت خشونت علیه زنان، مجبور بود همدلی کند و همین رویکرد را برای مردمی که تحت وحشی‌گری داعش قرار گرفته بودند نیز به‌کار گرفت و مکانیسم‌های دفاعی خود را به همان شکل شکل داد.

 

هرگز ظلم ستمگران پایدار نیست

حامده بر این باور است که تا زمانی که انسان هست، مبارزه هست و انقلابیون هست، همیشه امید نیز وجود دارد و می‌گوید: «فارغ از هر تخریبی، من معتقدم همان‌طور که در ماتریالیسم دیالکتیکی مارکس آمده، هر تز، یک آنتی‌تز دارد و هیچ‌گاه تز نمی‌تواند به‌طور دائمی بر جای خود باقی بماند؛ آنتی‌تز غالب می‌شود، تحول می‌یابد و به مرحله یا سنتز جدیدی می‌رسد. یعنی دوباره خورشید طلوع می‌کند و دوباره امید متولد می‌شود. بر اساس دیالکتیک طبیعت، ظلم ستمگران هرگز پایدار نیست. هر تز یک آنتی‌تز دارد و حتماً به سنتزی می‌رسد، یعنی تحول خواهد یافت. کسانی که ظلم می‌کنند یک روز نابود خواهند شد و کسانی که برای آزادی برخاسته‌اند، قطعاً پیروز خواهند شد. این امید از یک دلیل متافیزیکی یا معنوی نشأت نمی‌گیرد، بلکه الهام گرفته از ماتریالیسم دیالکتیکی است و همیشه با من است. با همین امید می‌گویم که صلح در خاورمیانه امکان‌پذیر است.»

 

با هیئت تحریر الشام صلح امکان‌پذیر نیست

حامده با اشاره به اینکه سوریه در نتیجه‌ی یک خیانت به القاعده‌گراها سپرده شده است، در پایان سخنانش گفت: «این خیانتی است که ما آن را می‌دانیم؛ بنابراین پایدار نیست. هرگز و هرگز آن تروریستِ القاعده‌ای جولانی توانایی تشکیل یک دولت را ندارد؛ می‌دانیم که ندارد. او فقط زبانِ ماشین‌های بمب‌گذاری‌شده را می‌فهمد؛ از ساختنِ یک رژیم هیچ سر درنمی‌آورد. مأموریتی کوتاه‌مدت به او محول شده است؛ ریسمان‌ها در دست دیگران است. این را می‌دانیم كه پایدار نیست. من معتقدم مردمان این سرزمین، با زن و مردشان، که در برابر این محاصره‌ی واپس‌گرا مقاومت کرده‌اند، قطعاً بر این‌ها غلبه خواهند کرد، با هیئت تحريرالشام صلح ممکن نیست. با مبارزه‌ی مشترک مردم، قطعاً شاهد گام‌هایی برای ساختنِ سوریه‌ای آزاد و دموکراتیک خواهیم بود.»