وضعیت صحت در ولایت بغلان؛ رنج مضاعف زنان
مادران در ولسوالیهای بغلان که از فقر، بیکاری و ظلم طالبان رنج میبرند، میگویند: دولتها به هر نامی که حاکم شدند فقط به فکر خود بودند، هیچ کسی به فکر تغییر وضعیت ما نیست. پس ما باید کاری کنیم که خود را از این وضعیت نجات بدهیم.
بهاران لهیب
بغلان- مردم افغانستان از زمان کودتاه ۷ ثور ۱۳۵۷ تا امروز با حاکمان خودکامه روبهرو هستند. این دولتها هیچگاه دست از سرکوب مردم نکشیدهاند، در بیست سال گذشته آمریکا و ناتو در خاک افغانستان مستقر شدهاند و تاکنون هیچ گونه اقدامات بنیادینی در راستای حقوق، سیاست، اقتصاد جامعه بویژه زنان انجام ندادهاند. بنابر گزارش جدید سیگار(اداره بازرس ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان)، طالبان از آنان دست بالای دارند و در کنار پرداخت ۴۰ میلیون هفتەوار به دولتشان، پولهای هنگفتی به قصد مالیه از شهروندان افغانستان اخذ نموده و برای خود زندگی مجلل میسازند.
ما در سفر که به ولایت بغلان داشتیم به دو ولسوالی نهرین و بروکه سری زدیم. مردم هر دو ولسوالی در فقر، بیکاری، خشم، ناامید از دولت طالبان به سر میبردند. مانند تمام نقاط افغانستان فقط ساختمان کلینیک موجود بود، اما از داکتر و امکانات طبی خبری نمود.
زنان بنا به ازدواجهای زیرسن قانونی از درد مفاصل، کمخونی، مشکلات نسایی رنج میبردند. هر مادر بیشتر از شش فرزند داشت. برای جلوگیری از این وضعیت هیچ اقدام صورت نگرفته بود، در کنار مریضیهای مداوام مادرن، فرزندان هم از سلامت جسمی چندان برخودار نبودند.
شاهپری واحد مادر ۱۶ سالهای را ملاقات کردیم که اولین فرزند پسرش را در آغوش داشت. مادر شاهپری برای ما گفت: «از فقر مجبور شدم وی را به همسری بدهم. اما فرزند که به دنیا آورده از صحت کامل برخورد نیست. چندین بار که به داکتر مراجعه کردیم، گفتند که بنا به دلیل ضعف مادر در جریان بارداری، فرزند ناقص به بار آورده است.»
آن طرفتر پسر بچهای سه ساله را دیدم که در کنار آسیب سیل از مشکل قلبی رنج میبرد. مادرش اشاره کرد: «به بسیار مشکلات موفق شدیم پسرم را شش ماه قبل در شفاخانهای(بیمارستان) مرکز ولایت عمل کنیم. امکانات بسیار ناچیز در شفاخانه بود، حالا هم با آمدن سیل با مشکل جلدی مواجه شده است شب و روز گریه میکند.»
هوس بیگم صالح مادری که بعد فرزند هشتمش عمل شده بود، جریان را چنین بیان داشت: «من در مرکز بغلان شهر پلخمری در شفاخانه دولتی عمل شدم، تمام تداوی خود را خودم انجام دادم، دواهایی که استفاده میکردم مجبور بودم خریداری نمایم.»
وی ادامه داد: «بعد عمل تمام بدنم درد دارد و هنوز هم جای زخم عمل بهبود نیافته است، در ولسوالی ما یک کلنیک است که بعد دو سه ساعت پیادهروی میتوانیم به آن جا برسیم. دو داکتر خوبی داریم که از فرزندان منطقه خود ماست. بعد اتمام درسشان در کابل به منطقه برگشتند و مردم را رایگان کمک میکنند. اما هیچ امکانات در دست ندارند.»
همه مادران را که ملاقات کردیم میگفتند: «در ولسوالی ما قبل آمدن سیل هم امکانات ناچیز داشت که آن را هم سیل با خود برد و دولتها به هر نامی که حاکم شدند فقط به فکر خود بودند. بعد سرازیر شدن سیل، ما همه با ترس و وحشت خواب میکنیم هیچ کسی به فکر تغییر وضعیت ما نیست همه را روزمندان با خود میبرند. پس ما باید کاری کنیم که خود را از این وضعیت نجات بدهیم.»