خشونت اتاق زایمان در بخش بیمارستان زنان؛ فرسودگی شغلی، فشار کاری و حقوق کم

مادرانگی برای برخی زنان در ایران همراه با تحقیر، خشونت توسط کادر پزشکی و نبود امکانات سیستماتیک همراه است، زیباترین حسی که در ایران برای زنان به یک کابوس تبدیل شده است.

لارا گوهری

مهاباد - زایمان به عنوان اوج و پایان دوره‌ی بارداری نقش بسیار مهم و حیاتی را در سلامت جسم، روان مادر و نوزاد دارد و به همین خاطر فضا و شرایطی که مادر در آن زایمان می‌کند حائز اهمیت است‌.

در گذشته زنان در فضای سنتی‌تری اقدام به زایمان می‌کردند و دانسته‌های پیشینیان در طول زایمان می‌توانست مادران را به لحاظ روانی آماده‌تر کند، هرچند به دلیل پایین بودن سطح بهداشت‌، مرگ و میر مادر و فرزند در گذشته بسیار بیشتر از امروز بوده است اما با این حال مادران امروزی در صورت محرومیت اجتماعی و اقتصادی در ایران ممکن است اندک اطلاعات پیشینیان خود را هم نداشته باشند. متاسفانه به دلیل سایه‌افکندن نظام سرمایه‌داری بر بخش بهداشت و درمان در چند سال اخیر شاهد گسترش بیمارستان و زایشگاه‌های خصوصی بوده‌ایم و در کنار آن نبود امکانات دولتی کافی و ضروری برای زنان در مراحل بارداری، زایمان و همراهی آنان در این دوره، مادران را با انبوهی از مشکلات راهی این مرحله می‌کند.

فضای مناسب زایشگاه و رفتار مناسب کادر پزشکی امروزه به عنوان یکی از عوامل موثر بر زایمان برشمرده می‌شود که متاسفانه در ایران چندان مناسب نیست و در بیمارستان‌های عمومی و دولتی این اصل مهم به‌قدر کافی رعایت نمی‌شود. بخش مراقبتهای پزشکی زنان در ایران فاقد امکانات پزشکی مجهز است به همین دلیل زنان زیادی سالانه جان خودرا از دست می دهند و هرچه شهر کوچکتر باشد این محرومیت پزشکی بیشتر خواهد شد. فضای پزشکی روژهلات نیز از این امر مستثنی نیست و کوردستان و بلوچستان از محروم ترین نواحی به لحاظ‌ پزشکی و بهداشتی است. به تازگی‌ بی‌توجهی و خطای پزشکی موجب جانباختن دو زن در حین زایمان در مهاباد وسردشت شده است.

زنان زیادی که در بیمارستانهای دولتی زایمان می‌کنند از بدرفتاری و خشونت عین  زایمان گلایه می‌کنند که کادر پزشکی با آنها رفتاری غیرانسانی دارند در همین زمینه به صورت میدانی خبرگزاری ما با چند زن که تجربه زایمان داشته‌اند گفت‌وگو داشته است خشونت علیه زنان در اتاق زایمان یک نوع خشونت پنهان است و زنان زیادی مور این خشونت قرار می‌گیرند.

 سحر.ق درباره کادر پزشکی بخش زایمان می‌گوید: وقتی گفتندیک زن براثر خطای پزشکی فوت کرده است همه‌ی بیماران حاضر در بخش ترسیدیم که ماهم بمیریم وفشار همه بالا رفت، این زن فشارش بالا بود ودر راهرو قدم می‌زد که یک لحظه افتاد و فوت کرد او باید زود عمل می‌شد ولی بی توجهی دکتر باعث شد که بمیرد.

گلناز.ع روایت می‌کند: برای زایمان فرزند سومم به بیمارستان رفتم ودکتر مرادی پزشک مسئول پخش بود من خیلی درد داشتم وفریاد می زدم، گفت مگه از کجا اومدی که  این همه ناله برای من می‌کنی؟ من را بالحنی بد، بدون اصالت حساب می کرد، نمی دونم زایمان چه ربطی به اصالت دارد؟ بعد چند دانشجوی کارآموز آمدند و درحالی که غرق خون بودم آنها را آموزش می داد، من گفتم این کار آموزها به خوبی بلد نیستند که چطور فشار بگیرند چرا با زندگی من بازی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید؟ دکتر عصبی شد و با لحنی بد وخیلی خشن من را معاینه کرد، به حدی تند این کار را انجام داد که یک لحظه بچه‌ام تکان خورد و احساس کردم بچه سقط می شود.

روبار.ک خاطرات خوبی از زایمان در بیمارستان دولتی بوکان ندارد و می‌گوید: اولین حاملگی خود را تجربه می‌کردم و بسیار ترسیده بودم، به هرحال وقت زایمان ترس و استرس به سراغ آدم می‌آید. وقتی دردم شروع شده بود به پرستارها التماس می‌کردم که مرا به اتاق زایمان ببرند یا یک ماما من را معاینه‌ کند اما آن‌ها حتی به من توجه نمی‌کردند و آخرش هم یک ماما آمد و گفت چه خبرته انگار فقط تو داری زایمان می‌کنی، این همه زن اینجا هستند چرا کسی مثل تو سروصدا در نیاورده است. دردم بسیار شدید بود و اصلا زایمانم نرمال نبود و مادرم آن‌ها را تهدید به شکایت کرد و بعد دکتر آمد و بعد از معاینه گفت باید جراحی شوم. فرزند دومم را در یک بیمارستان خصوصی به دنیا آوردم و آنجا به قدری آرامش داشتم که زایمانم راحتتر بود. زایمان می‌تواند قشنگ ترین و زیباترین تجربه هر مادری باشد اما در بیمارستان‌های عمومی و مخصوصا در بخش زنان و زایمان این تجربه تلخ می‌شود.

نارین.پ یکی از زنان دیگری است که در پخش زنان بیمارستان عمومی مهاباد برای به دنیا آمدن فرزندش بستری بوده است او می‌گوید: چهار شب آنجا بستری بودم، آب گرم را بسته بودند ودر طول این چند روز همه با آب سرد حمام می‌کردیم. از بیمارستان شکایت کردم و بعد شیر آب گرم را برروی ما باز کردند. همسرم آمد و گفت بیمار را به اورمیه منتقل می‌کنم ولی اجازه انتقال ندادند و گفتند باید اینجا زایمان کند، بعد چهار روز بچەام به دنیا آمد. من که در زایمان اولم شیر نداشتم، مجبور بودم از داروخانه برای او شیر تهیه کنم و در بخش زایمان گفتند اگر به او شیر ندهی سه میلیون جریمه می‌شوید، آن شب برای من کابوس بود و به اجبار باید هرکاری می‌کردم تا شیرم بیایید و بچم از گرسنگی نمیرد، دزدکی تو یک نایلون فریزر همسرم برای من شیر آورد تا بچه گرسنه نماند، بعد مرخصی هم یک نام کوردی برای فرزند دخترم انتخاب کردم و ثبت احوال بعد بیست روز هنوز رای مثبت به انتخاب این نام نداده است.

اوین.م درباره‌ی زایمان خود می‌گوید: پنج صبح کیسه‌ی آبم پاره شد و وقتی به بیمارستان رفتم و پس از چند ساعت زایمانم شروع شد هرکاری کردم نمی‌توانستم طبق کلاس‌های بارداری و تمریناتم درد و بدنم را کنترل‌ کنم. یکی از ماماها گفت تو کلاس بارداری رفتی اینقدر کودنی اگر کلاس نمی‌رفتی چطور بودی؟ اواسط زایمانم ترسیده بودم و فقط جیغ می‌کشیدم، احساس می‌کردم خودم یا بچه‌ام می‌میریم، یکی از ماماها به جای آرام کردنم چند بار محکم به پشتم و شانه‌ام ضربه زد و مرا کتک زد و گفت صدایت را ببر اینگونه که بچه نمی‌زایند این هوار کشیدن را تمام کن. بعد از زایمان روی بدنم زخم‌های زیادی بود و زایمان سختم را با بی احترامی و تحقیر تجربه کردم.

 

تجربیات زایمان از دیدگاه پزشکان و پرستاران

رضوان محمدی یکی از ماماهای بخش زنان و زایمان در این باره می‌گوید: در این بخش که باید حساسیت بیشتری برای وجود تعداد کافی پرستار و پزشک وجود داشته باشد، تعداد ماما و پرستار بسیار کم است و در هر شیفت یک پرستار به اندازه‌ی سه پرستار کار می‌کند. در مورد جراحان و متخصصان زنان هم کمبود وجود دارد‌. الان اکثرا برای سزارین دکتر متخصص در اتاق زایمان حضور دارد و در مواقع اضطراری در حین‌ زایمان طبیعی اکثرا در شیفت ظهر و شب کمبود پزشک داریم و باید اورژانسی بیایند و همیشه آنکال باشند. تعداد بالای مراجعان بالا است و قبول دارم برخی همکارانم رفتار مناسبی ندارند اما فرسودگی شغلی از لحاظ روانی، فشار کاری زیاد و حقوق کم در بیمارستان‌های دولتی زمینه‌ساز این رفتارها است. قبول دارم که برخی رفتارها واقعا غیرقابل قبول است ولی همه اینطور نیستند. بیشتر اوقات حرف‌های دردناکی می‌شنویم مانند چرا دوباره بچه دار شدی؟خودت بچه‌ای چرا بچه‌دار شدی؟ سر‌پیری بچه می‌خواستی چکار؟