تداوم بازداشت لیلا پاشایی و باران ساعدی و اعمال فشار جهت اخذ اعترافات اجباری

لیلا پاشایی و باران ساعدی، دو تن از فعالین حقوق زنان بازداشت شده در ارتباط با مراسم ۸ مارس، به قرنطینه‌ی زندان مرکزی سنه منتقل شده و تحت فشار جهت اعترافات اجباری قرار گرفته‌اند.

مرکز خبر- روز یک‌شنبه ۳ فروردین‌ماه، خانواده‌های لیلا پاشایی و باران ساعدی، دو تن از فعالین مدنی و فعال حقوق زنان  بازداشت‌شده در ارتباط با مراسم ۸ مارس، روز جهانی زن و از بازداشت‌شدگان خیزش انقلابی «ژن ژیان ئازادی»، در حساب کاربری خود از انتقال آنها به قرنطینه‌ی زندان مرکزی سنه و تحت فشار قرار گرفتن آن‌ها جهت اخذ اعترافات اجباری خبر دادند.

براساس گفته‌های سردار پاشایی و حامد فرازی، برادر و همسر لیلا پاشایی، امکان هرگونه تماس از لیلا پاشایی و باران ساعدی گرفته شده است و این دو فعال جهت اخذ اعتراف اجباری تحت فشار قرار گرفتەاند.

بر اساس گزارشات منتشر شده از سوی خانواده‌های این دو فعال، علیرغم گذشت ۱۳ روز از زمان بازداشت دو فعال حوزه حقوق زنان، لیلا پاشایی، ۴۵ ساله اهل سقز و ساکن سنه و باران ساعدی، ۴۵ ساله و ساکن سنه، از اساسی‌ترین حقوق خود شامل حق دسترسی به وکیل محروم بوده و از هفته گذشته نیز از هرگونه تماس با خانواده محروم شده‌اند و جهت اخذ اعترافات اجباری تحت فشار قرار گرفتهاند تا در مقابل دوربین علیه خود اعتراف کنند و در سلول قرنطینه‌ی کانون اصلاح و تربیت (بند زنان زندان مرکزی سنه) نگهداری می‌شوند.

سردار پاشایی، برادر لیلا پاشایی در حساب کاربری خود در ایکس نوشت: لیلا همچنان در زندان اطلاعات سنه تحت فشار و بازجویی است. به جرم حرف زدن و تجمع کردن. آخر هر آنکه در این سرزمین از حقوق انسانی‌اش بگوید از نگاه حکومت زیاد حرف می‌زند و باید خفه شود. اما ما خفه نمی‌شویم. ما حتی پس از زندان رفتن و شکنجه شدن و یا ترک وطن کردن ساکت نمی‌شویم. خیابان‌ها و شهرهایمان به سکوت کردن و تن دادن عادت ندارند. ما آنقدر حرف می‌زنیم تا سردرد بگیرید و گورتان را برای همیشه از خیابان‌ها و شهرهایمان گم کنید.

حامد فرازی، همسر لیلا پاشایی نیز نوشت: چند روز از عید گذشته، نزدیک غروب آفتاب است؛ ظاهرا مهمانان هم کم کم حوصله‌شان سر رفته و در فکر آنند که اگر خبری نیست بروند. از خانه بیرون می‌زنم؛ هنوز سوز سردی از زمستان مانده، درختان با بی‌اعتمادی می‌خواهند جوانه بزنند. دختران جوان شال‌های رنگی‌شان را به گردنشان آویخته‌اند. در اطراف عمارت خسرو آباد، ماشین‌هایی چند با پلاک‌هایی از استان‌های دیگر در حال پارک یا تردداند؛ با مسافرانی از طبقات متوسط و ضعیف که احساس نمی‌کنم پول زیادی در حسابشان باشد. خانم محترمی، که اصلا قیافه‌اش به گدا نمی‌خورد، را از دور می‌بینم که با احتیاط اطرافش را می‌پاید و به آشغال‌دان کنار کوچه نزدیک و به داخل آن خم می‌شود. و خانم‌های مرتبی در راه خانه یا بازار، که گه‌گاه از کنارم رد می‌شوند؛ ولی احساس من این است که چیزی در بساطشان نیست بلکه تنها با سیلی گونه‌های خود را سرخ کرده‌اند. و در خیابان، حلیم پزی و غذا خوری‌ها را می‌بینم که بی‌رمق در انتظار افطار و سردادن اذانن. چه روزی، چه نوروزی؟

اینجا سنه است. اینجا هر تجمعی ممنوع است، اینجا روزانه با مردم برخورد قضایی و امنیتی می‌شود، به خاطر پرپایی مراسم نوروز، به خاطر مراسم روز لباس کوردی، ٨ٓ مارس و به بهانه تجمع‌های دیگر!

اکنون دو هفته است که همسرم، لطیفه (لیلا) پاشایی، بە همراە دوستش باران، تحت بازداشت نیروهای اداره اطلاعات سنه است. آنهم فقط به خاطر شرکت در مراسم ٨ مارس، روز جهانی زن. که گمان نمی‌کنم اکنون در هیچ کجای دیگر دنیا زنان را به این خاطر بازداشت و زندانی کنند. در این مدت لیلا تماما در تک سلولی و یا قرنطینه بوده، تنها یکبار توانسته‌ایم با او ملاقات حضوری داشته باشیم؛ وهفته اخیر را از او بی‌خبر و نگرانیم؛ اگرچه در چند روز گذشته تلاش‌ها و نشانه‌های امیدبخشی بوده که آزاد گردند اما این تلاش‌ها و پیگیری‌ها هم فعلا به خاطر تعطیلی و ناکارامدی سیستم اداری، همه به در بسته خورده‌اند، تا تعطیلی‌ها تمام شود و دستگاه‌ها باز شوند و ببینیم چه خواهد شد؟

این دو فعال مدنی روز دوشنبه ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ به همراه سهیلا مطاعی و سوما محمدرضایی دو تن دیگر از فعالین حقوق زنان در شهرهای سنه و دهگلان در رابطه با فعالیت و حضورشان در جریان مراسم ویژه روز جهانی زنان در سنه توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات این شهر منتقل شده بودند.

سهیلا مطاعی در نهایت روز دوشنبه ٢٧ اسفندماه ١۴٠٣ و سوما محمدرضایی روز چهارشنبه ٢٩ اسفندماه با تودیع وثیقه و بصورت موقت تا پایان مراحل دادرسی خود از زندان مرکزی سنه آزاد شدند.