روزنامه‌نگار ایتالیایی: مقاومت خلق‌های روژاوا از قدرت سلاح‌ها فراتر است

آلسیا مانزی، روزنامه‌نگار ایتالیایی که شاهد عینی حملات دولت ترکیه بە شمال و شرق سوریە بوده است، در فراخوانی خواستار حمایت از انقلاب زنان شد. آلسیا اظهار داشت: «پیشرفت‌هایی که در این منطقه حاصل شده، نویدبخش آینده‌ای امیدوارکننده است.»

 

بریوان ایناتچی  

حسکه - حملات دولت ترکیه و مزدوران آن علیه منطقه شمال و شرق سوریه همچنان ادامه دارد. همزمان با تداوم بسیج عمومی در منطقه، روزنامه‌نگاران و فعالان خارجی برای رصد واقعیت‌های میدانی، به سوی کانون انقلاب زنان در شمال و شرق سوریه می‌آیند.

آلسیا مانزی، روزنامه‌نگار ایتالیایی که به همراه گروهی از خبرنگاران برای مشاهده و بررسی اوضاع منطقه از اردوگاه‌های آوارگانی که در پی حمله دولت ترکیه و مزدورانش آواره شده‌اند بازدید کرده است، در گفت‌وگو با خبرنگار ما به تشریح وضعیت موجود پرداخت.

آلسیا مانزی با اشاره به حملات دولت ترکیه و مقاومت خلق‌ها در منطقه تصریح کرد: «به اعتقاد من، قدرت مقاومت خلق فراتر از توان سلاح‌هاست؛ نیرویی به مراتب قدرتمندتر که بی‌تردید با بمباران‌ها نابودشدنی نیست. ورود سوریه به مرحله‌ای جدید، بر وضعیت شمال و شرق این کشور تأثیر گذاشته است. ضروری است که حملات ترکیه محکوم شود و تهاجم علیه زیرساخت‌ها و خلق‌ها متوقف گردد.»

 

با توجه به حضور شما در شمال و شرق سوریه، لطفاً خودتان را معرفی کنید و مشاهداتتان را از منطقه بیان کنید.

«من آلسیا مانزی، روزنامه‌نگار مستقل ایتالیایی هستم که عمدتاً در حوزه‌های مهاجرت، حقوق بشر و خاورمیانه، به‌ویژه کوردستان فعالیت می‌کنم.

طی بازدید نزدیک به بیست روزه‌ام از مناطق شمال و شرق سوریه، با وضعیتی بحرانی روبرو شدم. حملات مستمر ترکیه، روند آزادی و انقلاب را با تهدید جدی مواجه کرده و به زندگی مردم، محیط زیست و تمامی جنبه‌های حیاتی منطقه آسیب می‌رساند. دولت ترکیه به هیچ عنوان اجازه زندگی مسالمت‌آمیز به ساکنان این منطقه نمی‌دهد. باید توجه داشت که این منطقه تنها محل سکونت خلق کورد نیست؛ اداره خودمدیریتی طی سال‌های گذشته، وظیفه حفاظت از تمامی جوامع متنوع منطقه را بر عهده داشته است.»

 

جامعه بین‌المللی در برابر حملات سکوت کرده است

وضعیت منطقه به دلیل سکوت جامعه جهانی به شدت بحرانی شده است. جامعه بین‌المللی چشم خود را بر نقض گسترده حقوق بشر بسته است و مردم منطقه مدت‌هاست هر روز با حملات مواجه می‌شوند. این وضعیت نتیجه عملکرد «ماشین اطلاع‌رسانی نادرست» است که از سوی ترکیه هدایت می‌شود. در بررسی‌های خود، به مقالات و ویدیوهایی برخورد کردم که واقعیت را وارونه جلوه می‌دهند و مردم این منطقه را تروریست معرفی می‌کنند. گویی هر کس از آزادی، دموکراسی، انقلاب و آزادی زنان سخن بگوید، تروریست قلمداد می‌شود.

شرایط در اردوگاه‌های آوارگان که ابتدا از عفرین و اکنون از تل رفعت و شهبا پذیرای هزاران آواره هستند، به راستی اسفناک است. بازگویی داستان‌هایی که در این اردوگاه‌ها شنیده‌ام، برایم دشوار است. بی‌تردید، زندگی در اردوگاه خواست مردم نیست. این حق طبیعی هر انسانی است که در خانه و سرزمین خود زندگی کند.

 

دولت ترکیه سیاست نابودسازی را در پیش گرفته است

ساکنان پیشین عفرین و سریکانی از حقوق اولیه خود محروم شده‌اند. دولت ترکیه که هدایت ارتش ملی سوریه را بر عهده دارد، با توسل به هر شیوه‌ای در تلاش برای اشغال این مناطق است و متأسفانه در برخی نواحی به این هدف دست یافته است. این دولت با پیگیری سیاستی استعماری، راهبرد نابودسازی را دنبال می‌کند. کشتار گسترده و پاکسازی نژادی که در جریان است، مصداق بارز نسل‌کشی به شمار می‌رود. روایت‌های تکان‌دهنده‌ای که در اردوگاه‌ها و پناهگاه‌ها شنیده‌ام، عمق این فاجعه انسانی را نشان می‌دهد. هزاران نفر به ناگزیر مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده‌اند.

گاه در حین شنیدن روایت‌هایشان احساس شرمساری می‌کنم؛ چرا که ما به عنوان اروپاییان همواره داعیه‌دار حقوق بشر و حقوق زنان هستیم، در حالی که اروپا چشمان خود را بر این وضعیت اسفبار بسته است. در جریان بازدید از اردوگاه‌ها، آنچه بیش از همه مرا متأثر کرد، درخواستی بود که بارها شنیدم: «لطفاً در اروپا صدای ما باشید.»

این عبارت قلبم را به درد آورد، زیرا نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاران بسیار اندکی به این منطقه آمده‌اند. تصورم این بود که خبرنگاران زیادی از اینجا بازدید کرده‌اند. معمولاً در بحران‌های آوارگی جمعی، توجه رسانه‌ها بسیار زیاد است، اما اینجا چنین نبود. با روایت‌های تکان‌دهنده‌ای روبرو شدم؛ کودکانی که در پناهگاه‌ها زندگی می‌کنند و نوزادان تازه متولد شده‌ای که در اتاق‌های کوچک، گاه با ۱۹ تا ۲۰ نفر دیگر، روزگار می‌گذرانند.

 

چگونه می‌توان در برابر این فاجعه انسانی بی‌تفاوت ماند؟

مدام از خود می‌پرسم چگونه می‌توان در برابر این حجم از رنج انسانی بی‌تفاوت بود. علی‌رغم شرایط بحرانی در اردوگاه‌ها و خستگی مفرط، روحیه مردم همچنان بالاست. رسانه‌های غربی معمولاً پناهندگان و آوارگان را افرادی مأیوس و درمانده تصویر می‌کنند، اما من همواره تأکید می‌کنم که این افراد ناامید نیستند. این اروپاست که با روایت‌های خود، تصویری ناامیدکننده از آنها ارائه می‌دهد و از این وضعیت سوءاستفاده می‌کند.

به عنوان یک شهروند اروپایی، شاهدم که چگونه اروپا این افراد را به سمت ناامیدی سوق می‌دهد. برای نمونه، آنها را مجبور به تن دادن به سفرهای طولانی و مرگباری می‌کند که اغلب به قیمت جانشان تمام می‌شود. به این ترتیب، کسانی که در جستجوی پناهگاهی امن در کشورهای ما هستند، در این مسیر جان می‌بازند. وضعیت اردوگاه دانکرک هنوز در خاطرم زنده است.

 

در میان همه سختی‌ها، نیرو و امید عظیمی مشاهده کردم

در اردوگاهی در شمال فرانسه، هزاران نفر، که اکثریت آنها از کوردستان هستند، در انتظار عبور از کانال مانش و رسیدن به انگلستان روزگار می‌گذرانند. بسیاری از این افراد در آب‌های خطرناک کانال جان خود را از دست می‌دهند. این نهادهای غربی و جامعه جهانی هستند که این انسان‌ها را به سوی ناامیدی سوق می‌دهند. آنان وقتی خود را میان امواج خروشان می‌بینند، احساس می‌کنند هیچ راه نجاتی برایشان باقی نمانده است. با این حال، من در اینجا نشانی از ناامیدی ندیدم؛ برعکس، با نیرویی عظیم مواجه شدم، سرشار از امید، هرچند خسته از رنج‌های بی‌پایان.

خستگی‌ای که تنها به جرم کورد بودن بر دوششان سنگینی می‌کند. این میزان فرار و سرکوب از منظر انسانی غیرقابل توجیه است. سخنان پیرمردی در اردوگاهی در دیرک هنوز در گوشم طنین‌انداز است که می‌گفت: «تنها گناه من کورد بودنم است، اما مگر این گناه است؟» معتقدم با توجه به رویدادهای جاری، باید توجه ویژه‌ای به این مسئله معطوف کنیم.

 

روح انسانیت و همبستگی اجتماعی در میان مردم این منطقه موج می‌زند

شمار زیادی از انسان‌ها در این منطقه از حقوق اولیه خود محروم شده‌اند؛ برخی از آوارگان در عفرین و سریکانی گرفتار آمده‌اند. علاوه بر این، سرنوشت ۳۰۰۰ نفر که در جریان جابجایی از تل رفعت و شهبا به سمت طبقه آواره شده‌اند، همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. نقض حقوق بشر در این منطقه ابعادی گسترده به خود گرفته است. آنچه در روژاوا بیش از هر چیز توجهم را به خود جلب کرد، روح انسانیت حاکم بر این منطقه بود.

حس انسانیت و همبستگی اجتماعی در میان مردم این منطقه چنان پررنگ است که ما در اروپا مدت‌هاست آن را از دست داده‌ایم و علی‌رغم تلاش‌های متعدد، قادر به بازسازی آن نیستیم. در خصوص وضعیت انسانی ناشی از حملات ترکیه، روایت‌های متعددی از سوی ساکنان اردوگاه‌ها و پناهگاه‌ها نقل شده است.

 

از میان روایت‌های متعدد آوارگان، کدام داستان بیشترین تأثیر را بر شما گذاشت؟

یکی از تکان‌دهنده‌ترین روایت‌هایی که شنیدم، داستان محمد، نوجوان ۱۷ ساله‌ای است که در پی حملات شیمیایی ترکیه در سال ۲۰۱۹ به سریکانی، روحیه خود را از دست داده است. در جریان سفرم به روژاوا همچنین این فرصت را یافتم تا با زنان بسیاری که در این جنبش انقلابی مشارکت دارند، به‌ویژه اعضای انجمن‌ها و نهادهای حامی زنان، گفت‌وگو کنم.

 

هر طوفانی با یک قطره آغاز می‌شود

تلاش‌های عظیم و نقدهای جدی آنها نسبت به سیستم موجود، توجهم را جلب کرد. این افراد همواره در اندیشه خلق دنیایی متفاوت هستند و من به اهمیت تعهد راسخ آنها پی بردم. در این میان، همواره سخن لورنزو اورستی، مبارز ایتالیایی را به یاد می‌آورم. او که در نبرد روژاوا جان باخت، می‌گفت: «هر طوفانی با یک قطره آغاز می‌شود؛ بکوشید تا آن قطره باشید.»

 

امید بزرگی به من می‌دهد

به همین دلیل همواره بر این باورم که گام‌های ما و شما، هر چند کوچک، حائز اهمیت است. گرچه شاید نتایج آن به طور مستقیم قابل مشاهده نباشد. وقتی به جامعه اروپایی که از آن می‌آیم می‌اندیشم، می‌بینم که ما به دریافت نتایج فوری عادت کرده‌ایم، اما واقعیت این است که تحولات بنیادین نیازمند زمان است. درست مانند آنچه در روژاوا شاهد آن هستیم؛ به‌ویژه در زمینه حفاظت و خودمدیریتی زنان. این دستاوردها بی‌تردید محصول فرآیندی طولانی است. باید پذیرفت که هر تحولی زمان خاص خود را می‌طلبد.

 

دنیایی دیگر نیز ممکن است

وجود این امید بزرگ، به‌ویژه در شرایطی که گاه نمی‌توانیم تأثیرات فوری را در جامعه خود مشاهده کنیم، برای من بسیار ارزشمند است. حتی در لحظاتی که همه چیز ناممکن به نظر می‌رسد. اما وقتی به گام‌های بزرگی می‌اندیشم که در اینجا برداشته شده است، بویژه توسط زنانی که ابتدا در برابر تهدیدهای داعش ایستادند و اکنون در مقابل تهدیدهای ترکیه مقاومت می‌کنند، به این باور می‌رسم که تحقق آرمان‌های والای انسانی در این جهان واقعاً امکان‌پذیر است.

 

در این روزهایی که از منطقه بازدید کردید، در سد تشرین نیز حمله‌ای شدید علیه خلق‌ها وجود دارد. همچنین مقاومتی بی‌نظیر با پیشگامی زنان علیه این حملات وجود دارد. این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

حملات ترکیه، تعرضی آشکار به آزادی خلق‌ها و نقض صریح حقوق بشر است. این حملات همچنین نقض آشکار حق خودمدیریتی خلق‌هاست. آنها اجازه نمی‌دهند جامعه در شمال و شرق سوریه در آرامش زندگی کند و به روال عادی خود ادامه دهد. متأسفانه حملات به سد تشرین همچنان ادامه دارد. تاکنون در این حملات دستکم ۶۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند و به همین تعداد نیز مجروح شده‌اند. اکنون سد تشرین به تهدیدی جدی برای خلق‌های شمال و شرق سوریه تبدیل شده است.

فروریختن احتمالی سد می‌تواند به فاجعه‌ای انسانی و زیست‌محیطی منجر شود و موج جدیدی از آوارگی را رقم بزند. در حالی که اروپا و کشورهای غربی با ساختن دیوارها، پناهجویان در جستجوی صلح و زندگی بهتر را رد می‌کنند، چگونه می‌توان از وجود صلح سخن گفت؟ در شرایطی که جنگ ادامه دارد، نمی‌توان از مردم انتظار داشت در کشورهای خود بمانند.

آنچه در شمال و شرق سوریه جریان دارد، با وجود بی‌توجهی رسانه‌ها، جنگی تمام عیار است. چگونه می‌توان از مردمی که حتی از حق تحصیل محروم شده‌اند و هر لحظه در معرض بمباران قرار دارند، انتظار ادامه زندگی داشت؟ این شرایط کاملاً غیرانسانی است و هیچ انسانی نمی‌تواند در چنین وضعیتی به زندگی ادامه دهد.

 

حملات باید به طور جدی محکوم شوند

حملات ترکیه مدتی است بی‌وقفه ادامه دارد. ورود سوریه به مرحله‌ای جدید، تأثیر مستقیمی بر وضعیت شمال و شرق این کشور گذاشته است. ضروری است که حملات ترکیه محکوم و تهاجم علیه زیرساخت‌ها و خلق‌ها متوقف شود. طرح اردوغان یک پروژه گسترش استعماری و پاکسازی نژادی است. اردوغان و دیگر نمایندگان احزاب فاشیست، آشکارا و بدون هیچ پرده‌پوشی، از طریق رسانه‌های خود خواستار اشغال شمال و شرق سوریه هستند. این مسئله بسیار جدی است، زیرا هر خلقی حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند.

 

در حملات دولت ترکیه به ویژه روزنامه‌نگاران، کارکنان رسانه و خبرنگاران هدف قرار گرفته‌اند. به عنوان یک روزنامه‌نگار این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا می‌توانید پیامی به همه زنان بدهید که مسئولیت آنها در این زمینه چیست؟

در دوره اخیر شاهد حملات گسترده به سد تشرین و غیرنظامیان بودیم، از جمله حمله به تجمع مسالمت‌آمیز مردم. همچنین نمی‌توانم کشته شدن دو روزنامه‌نگار در ماه گذشته و جان باختن چندین عضو کنفرانس ستار و فعالان عرصه تئاتر را از یاد ببرم.

این وضعیت به شدت نگران‌کننده است و آشکارا تلاشی از سوی ترکیه برای خاموش کردن صدای خلق، جامعه مدنی و افکار عمومی جهان به شمار می‌رود. آنها با بمباران‌های خود می‌کوشند همه، بویژه خلق کورد و خلق‌هایی را که اکنون در سد تشرین حضور دارند، مرعوب کنند. حضور خلق در آنجا برای حفاظت از انقلاب روژاواست و سد نیز نمادی از این مقاومت به شمار می‌رود.

ترکیه با این حملات تلاش می‌کند مردم را فرسوده و ناامید کند و با نمایش قدرت تسلیحاتی خود و مزدورانش، سلطه خود را تحمیل کند. اما به اعتقاد من، نیروی مقاومت خلق از قدرت سلاح‌ها فراتر است؛ نیرویی که با بمباران قابل نابودی نیست.

روژاوا و مناطق شمال و شرق سوریه از آغاز انقلاب تاکنون این درس را به ما آموخته‌اند. مردم این منطقه پیش از این نیز با حملات سنگین روبرو شده و ناگزیر به نبرد با داعش بوده‌اند. آنها در آن نبرد پیروز شدند و من باور دارم این بار نیز با مقاومت خود به پیش خواهند رفت.

 

صدای کسانی باشید که اکنون مقاومت می‌کنند

پیام من به زنان و تمام خوانندگان این مصاحبه این است که صدای رسای این مردم باشند، بازتاب‌دهنده دردهایی که در این دوران متحمل می‌شوند. من بویژه از وضعیت آوارگان سخن می‌گویم. باید صدای کسانی باشیم که امروز در خط مقدم مقاومت ایستاده‌اند و ضروری است در کشورهای خود درباره این وضعیت گفتگو کنیم.

بویژه به زنان یادآور می‌شوم که تحولات روژاوا، از شکست داعش گرفته تا پروژه‌های پیشرو زنان این منطقه، نمادی از پیروزی در برابر نظام مردسالاری است. مردسالاری تنها معضل خاورمیانه یا شمال و شرق سوریه نیست، بلکه مشکل کل سوریه و در واقع مسئله همه ماست. در کشورهای ما نیز هر چند روز یکبار شاهد قتل زنان هستیم. ما شاهد خشونت و رنج زنان در پیرامون خود هستیم؛ باید مبارزه زنان کورد چراغ راه ما در مسیر مبارزات زنان شود.