روز جهانی معلولین؛ یادآوری درد و رنجی که هیچگاه تسکین نمییابد
روز جهانی معلولین فرصتی است برای تأمل درباره وضعیتی که در آن، افراد دارای معلولیت بهجای حمایت، با بیعدالتی، نگاههای ترحمآمیز و نبود زیرساختهای حمایتی روبهرو هستند؛ شرایطی که در ایران بیشتر از هرچیز، بازتاب فقر، تبعیض و ناکارآمدی است.
سارا محمدی
جوانرو- پیروز. م زنی ٢٢ ساله ساکن روستای یاری شهر جوانرو دارای معلولیت ذهنی که با مردی ۶٠ ساله ازدواج کرده است و پسری ١٠ ساله دارد، تابلویی زنده از وضعیت معلولین در جامعهی ایران را نشان میدهد.
پیروز، زنی ٢٢ ساله که در خانوادهای فقیر رشد کرده و در ١٢ سالگی به عقد مردی ۵٠ ساله درآمده، حتی پس از تولد فرزندش توانایی نگهداری از او را نداشته است . سرپرستی فرزندش را خواهر همسرش، که ازدواج نکرده، بر عهده گرفته و او را بزرگ کرده است. این داستان تلخ، تصویری روشن از وضعیت بغرنج معلولین، بهویژه زنان معلول، در ایران ارائه میدهد.
سوم دسامبر، بهعنوان روز جهانی معلولین که از سال ۱۹۹۲ توسط مجمع عمومی سازمان ملل تعیین شده است، گرامی داشته میشود. هدف از این نامگذاری، ارتقای آگاهی عمومی درباره مسائل مرتبط با معلولیتها و تلاش برای ادغام افراد معلول در تمامی جنبههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زندگی است.
در سال ۱۹۹۹، شعار «امکان دسترسی برای همه در هزاره جدید» برای این روز انتخاب شد و بهعنوان نقشه راهی برای تغییرات ضروری در نظر گرفته شد. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت، حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت جهان، معادل بیش از یک میلیارد نفر، بهدلیل نقصهای جسمی، حسی یا ذهنی با محدودیتهایی در زندگی مواجه هستند و موانع اجتماعی و محیطی، زندگی آنها را دشوارتر میکند.
زنان معلول در جامعه، چندین برابر مردان با محرومیت و انزوا مواجه هستند، زیرا علاوه بر معلولیت، به دلیل جنسیت نیز طرد میشوند. این زنان بیشتر در معرض سوءاستفاده و خشونت قرار دارند. شرایط وخیم اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در ایران، زندگی زنان معلول را دشوارتر کرده است، به گونهای که آنان اغلب از مشارکت اجتماعی محروم بوده و در انزوا و سکوت به زندگی خود ادامه میدهند.
به مناسبت این روز به خانهی رومینا میروم، رومینا دختری که در جریان حادثهای قطع نخاع شد و چندین سال است خانهنشین شده است.
به خانه که میرسم، دختری جوان با ظاهری آراسته، مقابل تلویزیون نشسته و همراه با برادر کوچکش فوتبال تماشا میکند. او دویدن بازیکنان را نظاره میکند، آرزویی که برایش دستنیافتنی شده است. رومینا.م، دختری ۱۶ ساله، تا ۱۲ سالگی زندگی شاد و پرجنبوجوشی داشت. او به مدرسه میرفت و با دوستانش بازیهایی مثل لیلی و قایمباشک انجام میداد، اما پس از یک سانحه رانندگی، قطع نخاع شد و خانهنشینی اجباری را تجربه کرد. به گفته خودش، چند سالی است که دیگر آسمان، کوه و رودخانه را ندیده است.
رومینا، که پس از این حادثه امکان ادامه تحصیل را از دست داده، درباره مشکلات معلولان در جامعه میگوید: «بعد از قطع نخاع شدن، دردهای زیادی را تحمل کردم، اما بیشتر از آن، نگاههای ترحمآمیز مردم و حتی بستگان، آزارم میدهد. دیدگاه جامعه باید نسبت به ما تغییر کند. من هم دلم میخواست مثل دیگر دخترها راه بروم، به مدرسه بروم و روزی در دانشگاه درس بخوانم. مردم باید یک روز خود را جای ما بگذارند و ببینند آیا میتوانند چنین زندگی را تحمل کنند؟»
رومینا که حتی قادر به نشستن روی ویلچر نیست و تنها با کمربندهای مخصوص میتواند روی آن قرار گیرد، ادامه میدهد: «حتی زمانی که بیمار میشوم یا برای کارهای پزشکی مثل دندانپزشکی یا سونوگرافی مجبور به بیرون رفتن هستم، این کار را از سر اجبار انجام میدهم، چون از نگاههای مردم بیزارم. پدر و برادر بزرگترم هم برای جابهجایی من به شدت اذیت میشوند. بیشتر ساختمانهای پزشکان پله دارند و فاقد رمپ مناسب برای ویلچر هستند. آنها مجبور میشوند من را روی کول خود از پلهها بالا و پایین ببرند، و این برایم دردناک و تحقیرآمیز است.»
فرزانه محمودی، مادر رومینا، که به دلیل نگهداری از دخترش تمام وقت در خانه مانده است، از مشکلات اقتصادی، بیتوجهی نهادهای مسئول و کمکهای ناچیز دولت به افراد دارای معلولیت گلایه میکند. او میگوید: «بعد از تصادف دخترم با مشکلات مالی زیادی مواجه شدیم. بهزیستی ماهانه مبلغی ناچیز به حساب دخترم واریز میکند که حتی برای خرید یک بسته لوازم بهداشتی کافی نیست. برای تأمین وسایل بهداشتی و درمانی دخترم مجبوریم از هزینههای ضروری خانواده بزنیم، در حالی که دولت هیچ کمکی نمیکند.
سال گذشته همین حقوق اندک هم قطع شد. بعد از چندین بار مراجعه به ما گفتند که کسی گزارش داده وضعیت مالیمان خوب است و نیازی به این کمک نداریم! پس از پیگیریهای مداوم، حقوق دوباره برقرار شد.»
این مادر که تمام زندگیاش را وقف نگهداری و حمایت از دخترش کرده است، میگوید: «نگاههای ترحمآمیز مردم بیشترین آسیب را به دخترم زده است. این نگاهها به زنان معلول بیشتر از مردان است، زیرا مردانی که معلولیت دارند، با اعتماد به نفس بیشتری در جامعه حضور مییابند. اما در جامعه ما، زنان معلول با اجحافهای بسیاری مواجه هستند. خانوادههایی که دختران معلول دارند، خود را در جامعه سرافکنده نشان میدهند و حتی زمانی که درباره فرزندشان صحبت میکنند، با لحنی ترحمآمیز از او یاد میکنند. این نگاه باید تغییر کند، نه تنها به معلولان به طور کلی، بلکه به زنان معلول به طور خاص.»
مشکلات معلولین در ایران
معلولین در ایران با مشکلات متعددی روبهرو هستند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- مشکلات درون و برونشهری: یکی از عمدهترین مشکلات معلولین، مسئله حملونقل و جابهجایی در داخل و خارج از شهر است. نبود امکانات مناسب بهداشتی بینجادهای، نبود تسهیلات در مراکز خرید و نداشتن امکانات حملونقل درونشهری مناسب، بهویژه پیادهروهای باریک و استفاده از مصالح نامناسب برای ساخت آنها، مشکلاتی است که معلولین در ایران هر روزه با آن مواجه هستند.
۲- مشکلات کاری: در ایران قانونی تحت عنوان «قانون ۳ درصد» وجود دارد که طبق آن، در دستگاههای دولتی باید حداقل ۳ درصد از نیروهای استخدامی از معلولین باشند. با این حال، این قانون بهطور مؤثر اجرایی نمیشود و معلولین با مشکلات فراوانی برای یافتن شغل مناسب روبهرو هستند.
۳- برخورد افراد جامعه: به دلیل عدم فرهنگسازی مناسب، بسیاری از معلولین سعی میکنند کمتر در جامعه حضور پیدا کنند تا از مواجهه با نگاههای تحقیرآمیز یا ترحمآمیز دیگران دوری کنند. این پنهانکاری به دلیل ترس از طرد شدن است و مانع از مشارکت فعالانه آنها در جامعه میشود.
۴- زندگی شخصی: معلولین در زندگی شخصی خود اغلب خود را افرادی سرشکسته و ناتوان میدانند که نمیتوانند با دیگر افراد جامعه مقابله کنند. این نگرش باید تغییر کند. تغییر در این دیدگاه میتواند با کمک خانواده، دوستان و اطرافیان صورت گیرد. توجه به استعدادها و توانمندیهای معلولین، میتواند به آنها کمک کند تا احساس کمبود نکنند و بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران، زندگی را از نو آغاز کنند.
۵- مشکلات مالی: مشکلات اقتصادی معلولین به دلیل نبود شغل مناسب و گاه هزینههای سنگین بازتوانی است. بسیاری از معلولین از نظر مالی در شرایط سختی قرار دارند و این وضعیت زندگی آنها را بیش از پیش دشوار میکند.
۶- مشکلات تحصیلی: مشکلات تحصیلی معلولین شامل نبود امکانات مناسب در مدارس و دانشگاهها، نگاههای جامعه و عدم فرهنگسازی است. بسیاری از معلولین به دلیل موانع فیزیکی و اجتماعی قادر به ادامه تحصیل در محیطهای آموزشی استاندارد نیستند.
۷- مشکلات ورزشی و رفاهی: نبود امکانات ورزشی مناسب برای معلولین، عدم دسترسی به ورزشگاهها و سالنهای ورزشی ویژه، و هزینههای بالای ورزش برای معلولین، مانع از شرکت آنها در فعالیتهای ورزشی میشود. این مشکلات باعث میشود بسیاری از معلولین از بهرهمندی از حقوق ورزشی خود محروم شوند.
۸- مشکلات ازدواج: کمتر کسی حاضر است با فرد معلول ازدواج کند. این امر به دلیل پیشداوریها و ترس از مشکلات احتمالی است. ازدواج دو فرد معلول نیز گاهی به مشکلات اضافی میانجامد که در برخی موارد، آسیبهای آن از مزایای ازدواج پیشی میگیرد. این چالشها نیاز به تغییر نگرش و اصلاح دیدگاههای اجتماعی دارند.
باشد که به مناسبت این روز، با ارزیابیها و اقداماتی که در این راستا از سوی جامعه انسانی و نهادهای دولتی صورت میگیرد، گامی باشد جهت بهبود شرایط روحی و مادی افراد معلول و همچنین خانوادههای آنان. زیرا نگرشها و دیدگاههای موجود، نگرانیها و مسائل مربوط به آنان را دوچندان میکند.