روز جهانی بدون خشونت در جهانی پر از خشونت

روز جهانی خشونت در حالی فرا می رسد که روزانه شاهد اخبار زیادی از انواع خشونت در سراسر جهان هستیم. خشونت‌هایی که زنان و کودکان بیشترین آسیب دیدگان آن هستند.

مرکز خبر- آرامش جهانی و جهانی بدون خشونت، همواره از خواسته‌های مردم و آزادی خواهان و فعالان حقوق بشری بوده است. اما علی رغم تلاش‌های مکرر و شعارهای گسترده مدعیان صلح جهانی، خشونت در جهان همواره تداوم داشته و حتی در حال افزایش است.

در تاریخ ١۵ ژوئن سال ٢٠٠٧، مجمع عمومی سازمان ملل ٢ اکتبر، سالروز تولد مهاتما گاندی، رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها که استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد، را با عنوان روز جهانی بدون خشونت نام گذاری کرد.

این سازمان، در قطعنامه‌ای از تمام اعضا خواسته است تا ضمن گرامیداشت این روز، پیام عدم خشونت را از طریق آگاهی عمومی و سیستم آموزشی منتشر کنند. این قطعنامه ارتباط جهانی اصل عدم خشونت و آرزوی تأمین فرهنگ صلح، تحمل، تفاهم و عدم خشونت را تأیید می‌کند.

با این حال، در سراسر جهان همواره خشونت‌هایی علیه آنچه در جهان است صورت می‌گیرد؛ از کشتن بی رویه و غیراخلاقی حیوانات گرفته تا خشونت علیه محیط زیست و نابودی آن. اما آنچه در بحث خشونت قابل تامل است اینکه مردم در سراسر جهان به طور کلی و زنان و کودکان بسیاری به طور خاص، همواره تحت تاثیر انواع خشونت قرار گرفته‌اند. کودک‌آزاری، تجاوز، آزار کلامی و فیزیکی زنان، سیاست‌های نادرست دولتمردان و حاکمان و جنگ‌های بی‌نتیجه‌ای که در بسیاری از موارد حتی علت آن مشخص نیست و سال‌هاست ادامه دارد.

جهانی عاری از خشونت، همواره خواست و رویای مردم و از جمله آزادی خواهان و فعالان حقوق بشری بوده است اما علی‌رغم تلاش‌های مکرر و شعارهای گسترده مدعیان صلح جهانی، خشونت در جهان همواره تداوم داشته و حتی در حال افزایش است. گرچه برخی از خشونت‌های صورت گرفته در سراسر جهان آشکار شده و توسط رسانه‌ها منتشر می‌شوند اما چه بسیاری که صدایشان هرگز شنیده نمی‌شود.

فرار رسیدن چنین روزی در حالی است که روزانه اخبار بیشماری از انواع خشونت خانگی، کلامی، روانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... منتشر می‌شود.

انواع خشونت در تمام جهان و در میان تمامی انسان‌ها امکان بروز دارد. کودکان و زنان بیشتر در معرض خشونت قرار می‌گیرند. در حکومت هایی که با قوانین مردسالاری مدیریت می شود، زنان بیشتر تحت خشونت قرار می گیرند. در چنین جوامعی، خشونت علیه زنان و حتی قتل زنان توسط مردان به بهانه های مختلف از جمله با بهانه آنچه «ناموس» عنوان می‌شود، نه تنها مجازات نمی‌شود بلکه به نوعی تحت حمایت نیز قرار می‌گیرد. دولت‌های ایران و افغانستان تحت تسلط طالبان از آن جمله‌اند که همواره زنان را تحت خشونت قرار می‌دهند. طالبان، پس از تسلط بر افغانستان، زنان را هدف قرار داده و با اعمال محدودیت‌های گسترده علیه زنان، آنها را از حضور در جامعه حذف کرده است.

زنان که نیمی از جمعیت هر جامعه را تشکیل می دهند، بیشترین آمار تحت خشونت را شامل می شوند. به این معنی که، در بسیاری از جوامع زنان چه از سوی دولت‌های حاکم و چه در داخل خانه، همواره تحت خشونت بسیاری قرار می‌گیرند. ازدواج اجباری، کودک همسری، محدود کردن زنان در خانه و جلوگیری از حضور آنها در جامعه و... از مواردخشونت علیه زنان محسوب می‌شوند.

در جوامع مردسالار، زنان به عنوان «ناموس» همواره تحت کنترل مردان بوده و حتی حق انتخاب ندارند. در چنین جوامعی، مردم به طور کلی با یک ذهنیت و با یک بینش رشد یافته اند و آن اینکه، زن به خودی خود حق انتخاب و تصمیم گیری ندارد حتی در خصوص امور شخصی خود. از این روست که زن برای انجام هر کاری به رضایت و اجازه مرد به عنوان سرپرست نیاز دارد و این نرمترین نوع خشونت علیه زنان است.

خشونت خانگی علیه زنان، رایج ترین نوع خشونت است و بسیاری از زنان جهان را تحت تاثیر قرار داده است. در جوامع تحت حاکمیت قوانین مرد سالار، زنان با بهانه ناموس، توسط مردان به قتل می‌رسند. جنایتی که نه تنها مجازات سنگین و درخور توجهی برای آن در نظر گرفته نشده است، بلکه به نوعی در جامعه نیز مورد تشویق قرار می‌گیرد.

بر اساس گزارشات منتشر شده، آلمان به‌عنوان یک کشور اروپایی مدعی مدافع حقوق زنان، شاهد افزایش موارد خشونت خانگی به‌ویژه علیه زنان بوده است. براساس آمارها، بیش از ۳۴ درصد از آسیب دیدگان خشونت خانگی تحت تاثیر خشونت درون خانواده‌ای قرار داشته‌اند. خشونت خانگی در این کشور از سال ٢٠٢٢ تا کنون، همواره افزایش داشته است؛ به طوری که در سال ٢٠٢٣ نسبت به سال قبل ۶.٧ درصد افزایش و در چند ماهه نخست سال جاری میلادی نسبت به سال قبل ٧ درصد افزایش داشته است.

ایران نیز طی چند سال اخیر همواره به عنوان یکی از خشمگین ترین کشورهای جهان معرفی شده و خشونت خانگی بیشترین نوع خشونت در این کشور بوده است؛ به طوری که رئیس اورژانس اجتماعی با بیان اینکه زنان و کودکان بیشترین آسیب دیدگان خشونت خانگی بوده اند، از افزایش ٢٠ درصدی این نوع خشونت خبر داده است.

تجاوز جنسی یک جنایت جدی است که زندگی میلیون‌ها نفر به ویژه زنان را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است. تخمین زده می‌شود که تقریبا ۳۵ درصد از زنان در سراسر جهان در زندگی خود آزار جنسی را تجربه کردهاند.

خشونت جنسی و یا تجاوز جنسی همسر علیه زن، پنهان‌ترین لایه خشونت علیه زنان است. در این نوع خشونت، امیال جنسی مرد از سوی همسر به هر شکل و شیوه به عنوان یک تکلیف بر زن واجب شده است.

این نوع خشونت حاصل دیدگاهی است که زن را مکلف به تمکین جنسی مرد می‌داند و طبق آن مورد تجاوز قرارگرفتن زن از جانب همسر، مورد توجه قرار نمی‌گیرد. بر اساس این تفکرات، مرد می‌تواند هر زمان و به هر شیوه که اراده کند از جسم زن لذت ببرد و زن هم بنا بر وظیفه نباید هیچگونه شکایتی داشته باشد. چراکه حتی اگر شکایتی داشته باشند، صرفا به دلیل وجود دو کلمه «ازدواج و همسر»، نمی‌تواند اقدامی انجام دهد و حتی در کشورهایی مثل ایران که تحت ذهنیت مردسالار اداره می‌شوند، سازمانی وجود ندارد که از این زنان حمایت کند.

خشونت در محل کار نیز، نوعی دیگر از انواع خشونت است که زنان بیشترین آمار تحت تاثیر قرار گرفتن در معرض این نوع خشونت را داشته‌اند. تجربیات زنان در ۳۲ درصد موارد شامل آزار جنسی بود و زنان مهاجری که خارج از کشور زادگاهشان کار می‌کنند، موارد بیشتری از خشونت را گزارش کرده اند؛ به طوری که ۳۰ درصد از زنان، سوء استفاده در محل کار را تجربه کرده‌اند که بر اساس گزارشات از میانگین جهانی ۲۰ درصد بیشتر است.

خشونت علیه زنان به طور کلی بیشترین نوع خشونت در جهان است، با این حال، خشونت علیه کودکان نیز همواره در جهان صورت می‌گیرد. این خشونت شامل انواع خشونت علیه افراد زیر ۱۸ سال است که توسط والدین یا مراقبان کودک، همسالان و یا غریبه‌ها ایجاد می‌شود.

کودک همسری، کودکان کار، بدرفتاری، تهدید کودکان بی دفاع، خشونت جنسی و... از انواع خشونت علیه کودکان است که تجربه هر نوع از خشونت در دوران کودکی بر سلامت کودکان در بزرگسالی تاثیر بسزایی دارد.

اتحادیه اروپا با بیش از ۱۵۰ هزار  (۵۹ درصد) گزارش از سو استفاده جنسی از کودکان در  سال ۲۰۲۲، بیشترین آمار را به خود اختصاص داد.

زنان و کودکان، به عنوان آسیب پذیرترین افراد در جهان، بیشتر تحت خشونت قرار می‌گیرند اما در جهان خشونت‌های دیگری نیز علیه افراد، گروه، ملت و... وجود دارد.

شهروندان عقیدتی در برخی کشورها از جمله ایران، همواره تحت خشونت دولت قرار می‌گیرند. این در حالی است که دولت حاکم، مدعی است از آزادی عقیدتی در این کشور حمایت می‌کند. با این وجود، شهروندان عقیدتی را بدون هیچ دلیل مشخص و قانونی تحت بازداشت قرار می‌دهد.

از طرفی، دولت حاکم در ایران نیز خلق‌های ایران را به طور سیستماتیک تحت خشونت قرار می‌دهد. از آن جمله بازداشت گسترده فعالان کورد و صدور احکام سنگین، غیرقانونی و غیر اخلاقی علیه آنهاست. همچنین عدم توجه به شهرهای بلوچستان و کشتار گسترده خلق بلوچ به بهانه های واهی نیز از جمله مواردی است که دولت ایران علیه خلق های ساکن در ایران انجام می دهد.

ملت‌های مختلف، در کشورهای مختلف نیز نوعی دیگر از خشونت را تجربه می‌کنند. دولت‌های ترکیه و ایران، از جمله مواردی هستند که خلق‌های ساکن در این کشورها را به طور سیستماتیک تحت خشونت قرار می‌دهند. دولت ترکیه هر روز بخش‌هایی از خاک کوردستان را بمباران می‌کند و منجر به کشته شدن بسیاری از غیرنظامیان کورد از جمله زنان و کودکان می‌شود.

جنگ و درگیری در بسیاری از کشورها وجود دارد و زنان و کودکان بیشترین آسیب را از این جنگ ها می برند. در جریان حملات اخیر اسرائیل به نوار غزه، صدها نفر از غیرنظامیان جان باخته اند، هزاران نفر مجروح شده و هزاران نیز آواره شده اند.

همزمان در برخی کشورهای دیگر نیز جنگ هایی صورت گرفته و به روال هر جنگ، زنان و کودکان بیشترین و شاید تنهاترین آسیب دیدگان حاصل از این خشونت هستند. تداوم جنگ بین ارتش سودان و نیروهای پشتیبانی سریع در سودان که از اواسط آوریل ٢٠٢٣ آغاز شده است، منجر به کشته شدن هزاران نفر و آواره شدن بیش از ١٠ میلیون نفر شده است و به یکی از بدترین بحران‌های بشردوستانه در تاریخ معاصر تبدیل شده است.

با تمامی این موارد، سازمان هایی بین المللی، نهادهای مدعی حقوق بشری و ... تنها نظاره گر بوده و صرف با محکوم کردن از دور، یا درخواست های ظاهری جهت آتش بس، خود را حامی صلح جهانی نشان می دهند.