نیوهڕوویەکی هەینی در مهاباد
تئاتر «چیروکی نیوهڕوویەکی هەینی» با نگاهی انتقادی به مسائل و مشکلات زنان در جامعه میپردازد و آنها را به چالش میکشد.
سانا محمدی
مهاباد- این تئاتر از تاریخ ۲۴ آبان تا ۳ آذرماه در مهاباد به روی صحنه رفت و با استقبال گستردهی مردم مواجه شد.
زنان در تئاترهایی با موضوعات اجتماعی و فرهنگی که در شهرهای مختلف برگزار میشوند، نقش محوری دارند. آنان اغلب در نقشهایی ظاهر میشوند که هدفشان به چالش کشیدن ناهنجاریهای اجتماعی و عرفی و مبارزه با فرهنگ مردسالاری است. این آثار به موضوعاتی چون مردسالاری، کودکهمسری، ختنهی زنان، آسیبهای طلاق و غیره میپردازند و در فرهنگسازی و تغییر دیدگاههای نادرست، نقشی اساسی ایفا میکنند.
خلاصهی داستان
تئاتر «چیروکی نیوهڕوویەکی هەینی» داستان عروسی دختر کوچک خانوادهای پرجمعیت را روایت میکند که این خانواده به دلیل مشکلات اقتصادی دچار اختلافات شدید شدهاند. با اوج گرفتن این اختلافات، زخمهای کهنه سر باز میکنند و درگیری میان اعضای خانواده شدت میگیرد. در این میان، پدر خانواده بیمار و بیهوش روی تخت افتاده و خطر بههمخوردن مراسم عروسی هر لحظه وجود دارد.
بازیگران و عوامل
هدیه رسولپور، مسعود شریفی، پیام حسامی، میدیا حیرانی، شیرین دلپسند، مراد شریفی، بهار خزر سواره، حسین کریمی و فاطمه میومند در این نمایش ایفای نقش کردهاند. نویسندهی این اثر محمد مساوات و مترجم آن مسعود تههازاده است. تهیهکنندهی تئاتر نیز سامان ئیرمی بوده است.
تحلیل داستان
این تئاتر، جامعهی مردسالار را در قالب یک خانواده به تصویر میکشد. پدر خانواده ناتوان شده و جنگ قدرت میان پسرانش درگرفته است. در این میان، شخصیت «شیرزاد» در ظاهر از خانواده محافظت میکند، اما اعمالش بیشتر بر اساس منافع شخصی است و همچنان در چارچوب ساختار مردسالار عمل میکند.
دختران خانواده در این نمایش، نمادی از زنان در جامعهی سنتی هستند که باید از دستورات مردان خانواده تبعیت کنند. «نرمین» تلاش میکند رضایت همهی اعضای خانواده را جلب کند و مسئولیت مراقبت از پدر، بچهها و خواهرش را به دوش میکشد. این شخصیت، نماد نقش سنتی زنان در جامعه است که بار مسئولیتهای خانواده بر دوش آنان قرار دارد، در حالی که مردان از چنین وظایفی معاف هستند.
«گلاله» در ابتدا مقاومت میکند، اما بهمرور خسته شده و تسلیم میشود، زیرا ارادهی قوی ندارد. از سوی دیگر، «پروین» بهعنوان زنی مستقل ظاهر میشود، اما از سوی جامعه و خانواده آسیبهای زیادی میبیند.
پیام اثر
این تئاتر با تفکری انتقادی به مشکلات و چالشهای زنان در خانوادهی مردسالار میپردازد. زنان در این نمایش، تحت فشار مردان خانواده، همچون پدر یا برادر، ناچار به ایفای نقشهای سنتی هستند. برخی از این زنان، از جایگاه خود بهعنوان مراقبتگر ناراضی بوده و تلاش میکنند این کلیشههای سنتی را به چالش بکشند.
نمایش، پدری ناتوان و بیمار را نشان میدهد که برادران خانواده بیش از هر چیز به منافع شخصی خود فکر میکنند. در جامعهی سنتی، زنان بیشترین آسیب را متحمل میشوند، چرا که مردان به دلیل عرفهای اشتباه، کنترل ارث و میراث را در دست گرفته و زنان را از لحاظ اقتصادی در موقعیتی ضعیف نگه میدارند که این موضوع، ریشه در فرهنگ زنستیز دارد.
تئاترهایی از این دست، با پرداختن به مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حقوقی، ذهنیت و عرفهای نادرست را به چالش میکشند و مخاطبان را به بازنگری در باورهای خود دعوت میکنند.