نقش سازمان ملل متحد در افغانستان
زنان افغانستان می دانند که سازمان ملل حامی مردم افغانستان بویژه زنان نیست و تنها برای جلوه نمایی از جایگاه خویش وضعیت موجود در افغانستان را با تهیه آمار، ارقام و گزارش اطلاع رسانی می کند.
بهاران لهیب
افغانستان- از ۱۹ نوامبر ۱۹۴۹، افغانستان که هنوز در دوره شاهی بود، به گفته خودشان «بنا به فرهنگ متنوع و منحصر به فردش» عضویت سازمان ملل متحد را کسب کرد. سازمان ملل متحد شامل ۲۴ نهاد در بخشهای مختلف است که ۲۰ نهاد آن در افغانستان فعالیت دارند.
همانطور که از نامش پیداست، سازمان ملل متحد بهدنبال ایجاد اتحاد میان ملل جهان است و اهدافی را که برای افغانستان تعیین کرده، که شامل مواردی مانند «از بین بردن فقر، گرسنگی، بهبود سلامت و بهداشت، آموزش باکیفیت، برابری جنسیتی، آب پاک و بهداشت، انرژی پاک و دسترسیپذیر، کار مناسب و رشد اقتصادی، صنعت، نوآوری و زیرساخت، کاهش نابرابری، شهرها و جوامع پایدار، تولید و مصرف مسئولانه، اقدام برای مقابله با تغییرات اقلیمی، حفاظت از زندگی زیر آب و روی زمین، صلح، عدالت و نهادهای توانمند، و مشارکت برای دستیابی به اهداف» میشود.
با این حال، از زمان کودتای ۱۹۷۸ و اشغال افغانستان توسط روسها، سازمان ملل بیشتر تامینکننده سیاستهای کشورهای درگیر، بهویژه امریکا، بوده است. علیرغم عنوانها و مأموریتهای متعدد، این سازمان در عمل نقشی در اتحاد ملل جهان ایفا نکرده و بیشتر تابع سیاستهای ابرقدرت جهان امریکا، در افغانستان بوده و در بسیاری از جنایاتی که تحت رهبری امریکا رخ داده، سکوت اختیار کرده است.
پس از شکست و خروج روسها از افغانستان در سال ۱۹۸۹، دولت دستنشانده روسها به رهبری دکتر نجیب یتیم ماند. تحت حاکمیت او، فقر و بیکاری فراگیر بود و قحطی در سراسر کشور حاکم شد. بسیاری از مردم در صفهای نانواییها، فروشگاههای مواد خوراکی و تانکهای سوخت در گرما و سرمای شدید جان باختند، به دلیل قطع کمکهای روسیه و ممانعت ایران و پاکستان از ورود مواد به داخل افغانستان، اوضاع وخیمتر شد. احزاب جهادی هفتگانه در پاکستان و هشتگانه در ایران که توسط عربستان سعودی و آمریکا حمایت میشدند، تلاش کردند وارد افغانستان شوند. بدون حمایت مالی و تسلیحاتی پاکستان، ایران، عربستان و آمریکا، این گروهها قادر به تصرف قدرت نبودند.
در این میان، سازمان ملل متحد به رهبری بن سوان (نماینده ویژه در امور افغانستان) ظاهراً تلاش کرد قدرت را بدون جنگ و خونریزی به مجاهدین (احزاب جهادی تاسیسشده در پاکستان و ایران) منتقل کند و دولتی با ثبات ایجاد نماید. با این حال، پس از به قدرت رسیدن مجاهدین در سال ۱۹۹۱، نه تنها صلح و ثبات برقرار نشد، بلکه بیش از ۶۵ هزار نفر در کابل کشته شدند، به زنان و دختران تجاوز شد، اموال عمومی به تاراج رفت و خانههای مردم ویران شدند. احزاب جهادی به جای برقراری صلح، برای تصاحب قدرت به جان هم افتادند و مردم را از دم تیغ گذراندند.
در دوران جنگ مقاومت علیه روسها، مردم افغانستان به پاکستان و ایران مهاجرت کردند و کمپهایی ایجاد شد. کمکها به پناهندگان بیشتر در اختیار گروههای جهادی و یا دولتهای این دو کشور قرار میگرفت که بیشتر تحت نظارت سازمان ملل بود، با این حال، جنایات رخداده علیه مردم در داخل افغانستان و آزادیخواهان در پاکستان هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت.
با تسلط طالبان در سال ۱۹۹۶، نقش سازمان ملل متحد محدود در حدی چند قرص نان خشک شد، در حالی که مردم افغانستان از کشتارهای جهادی و به تیغ کشیدن طالبان رنج میبردند. با وجود قتل عام طالبان درولایت مزار و بامیان، محروم کردن زنان از کار و تحصیل، تبدیل استادیوم کابل به محل اعدام و قطع اعضای بدن و قتل زرمینه در برابر چشمان مردم، سازمان ملل همچنان سکوت پیشه کرد.
پس از حمله آمریکا و ناتو به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و تشکیل دولت دستنشانده، طالبان همچنان حمایت میشدند و روزبهروز قدرتمندتر شدند و در این جریان نقش سازمان ملل بیشتر به نظارت و تماشا محدود شد. با گذشت زمان، مردم خواهان عدالت و پاسخگویی برای جنایات سه دهه گذشته شدند و بحث عدالت انتقالی مطرح شد. با این حال، سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل روند را بهگونهای پیش بردند که به گفته فعالان مدنی «عدالت انتقالی از یک پروسه به یک پروژه تبدیل شد.»
پس از سال ۲۰۱۴، با تبلیغ برای خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان، بحث عدالت انتقالی جای خود را به مذاکرات صلح داد با وجود اعتراضهای مردمی نسبت به افزایش ناامنی، حملات انتحاری، قتلهای زنجیرهای، فساد، و تقویت طالبان، سازمان ملل تلاش کرد طالبان و گلبدین حکمتیار را از فهرست سیاه شورای امنیت ملل متحد خارج کند و در سال ۲۰۱۷ موفق به این کار شد.
از سال ۲۰۱۴ به بعد، سازمان ملل نقش مهمی در مذاکرات صلح داشت و در نهایت در اگست ۲۰۲۱، نتیجه مذاکرات منجر به تسلیم افغانستان به طالبان شد. پس از آن، زنان معترض، فعالان مدنی، فعالان آموزشی، خبرنگاران و نیروهای نظامی سابق با زندان، شکنجه، قتل و تجاوز جنسی مواجه شدند. اما سازمان ملل بهجای اقدام عملی، صرفاً به ابراز تاسف بسنده کرد.
در سومین نشست دوحه در ۳۰ جون۲۰۲۴، رزا اوتنبابوا، رئیس هیئت معاونیت سازمان ملل در امور افغانستان (یوناما)، اظهار داشت: «از تلاشهای طالبان بهخوبی گزارش نمیشود.» این در حالی است که مقامات سازمان ملل متحد پیشتر نیز اعلام کرده بودند طالبان باید به رسمیت شناخته شوند. با وجود تلاشهای سازمان ملل برای سفیدنمایی طالبان، زنان آگاه افغانستان مخالفت خود را با نشست دوحه و مواضع مقامات سازمان ملل ابراز کردند و به افشای نقش فریبکارانه این سازمان پرداختند.
اکنون نیز زنان افغانستان با استقلال به اندیشه، اراده و توانایی خود علیه حکومت طالبان و نیروهای پشتیبانی شان به مبارزه و مقاومت می پردازند. زیرا می دانند که سازمان ملل حامی مردم افغانستان بویژه زنان نیست و تنها برای جلوه نمایی از جایگاه خویش وضعیت موجود در افغانستان را با تهیه آمار، ارقام و گزارش اطلاع رسانی می کند و این وضعیت را محکوم می کند. بدون هیچ گونه گام عملی جهت توقف سرکوب و تعرض های طالبان علیه مردم افغانستان بویژه زنان. این نیز تنها در اجرای سیاستی عوام فریبابانه است و بس... .