نمایشگاه یک روزه در روستای دگاگا بە بهانە مراسم هزار دف

نمایشگاە بە دلیل ورود مسافران از فروش خوبی برخوردار بود و گردشگران در کنار اینکە بە دیدن مراسم هزار دف می‌پرداختند از نمایشگاە نیز دیدن می‌کردند و از این طریق با قسمتی از صنایع دستی و تولیدات زنان شهرها و روستاها آشنا می‌شدند.

سنە - پنجشنبه ١۶ فروردین  در روستای دگاگا از توابع بخش سروآباد نمایشگاهی یک روزه به بهانه  مراسم هزار دف دایر شد در این نمایشگاه غرفه های زنانی از شهرهای سنه، پاوه، جوانرود و خود روستای دگاگا به چشم می خورد که این غرفه ها شامل لباس کوردی و زیورآلات کوردی، کلاش، گل های طبیعی، چندغرفه کلانه‌پزی، رب انار و محصولات هورامان و محصولات دیگری که بیشتر تولید دست زنان بود.

نمایشگاە بە دلیل ورود مسافران از فروش خوبی برخوردار بود و گردشگران در کنار اینکە بە دیدن مراسم هزار دف می‌پرداختند از نمایشگاە نیز دیدن می‌کردند و از این طریق با قسمتی از صنایع دستی و تولیدات زنان شهرها و روستاهای روژهلات آشنا می‌شدند و دیدن خودکفایی این زنان که نمایانگر ذکاوت و دلیری آنها است گردشگران را به وجد می‌آورد، طبیعت وجودی این زنان نه تنها با مصرف گرایی همخوانی ندارد که شیوه زندگی آنها دهن کجی به دنیای سرمایه‌داری است، این زنان خود به دنیای دیگری معتقد و متعلق‌اند که در آن رنج لذت بخش است و پستی و بلندی‌های زندگی ارزشمند است با آن بزرگ می‌شوند و دست و پنجه نرم می‌کنند و از روبرویی با مشقت‌های زندگی باکی ندارند.

غرفه لباس‌های کار شده و جامانه و هوری را یکی از زنان پاوه‌ای ساکن سنه اداره می‌کرد. ساناز سلیمان زاده سرپرست خانوار به ما می‌گوید: در تمام مراسمات شرکت می‌کنم و هر شهر و روستایی که نمایشگاه‌های اینچنین باشد می‌روم هم لذت می‌برم و هم منبع درآمدی است و معتقدم زن باید کار کند و مستقل باشد. به مدت بیست سال است که مشغول به کار صنایع دستی هستم و ملیله دوزی و پولک دوزی بر روی پارچه‌های لباس و انواع و اقسام سخمه و سلطه و دستمال سر را انجام می‌دهم و لباس عروس و لباس کوردی درست می‌کنم و خوشبختانه در کارم پیشرفت کرده‌ام و دوست دارم زنان دیگر نیز تنها به کار خانه مشغول نباشند و فعالیت‌های دیگری در جامعه داشته باشند تا منبع درآمد و پشتوانه‌ای داشته باشند و لذت استقلال را بچشند من خودم سرپرست خانواده هستم و دو دختر و یک پسر دارم و نه تنها خودم که آنها را نیز آموزش داده‌ام که هم کمک حالم باشند هم کارم را ادامه دهند و همیشه همراهم هستند. اکنون پسرم همراهم آمده و دخترانم در سنه مغازه را اداره می‌کنند و معتقدم زن باید پیشقدم و پیشرو باشد و این را عیب و عار نمی‌دانم که به شهرها و روستا می‌روم و برعکس به آن افتخار می‌کنم و امیدوارم تمام زنان سرزمینم آزاده و سربلند باشند.

در دو غرفه از غرفه‌های دیگر زنان دگاگایی مشغول کلانه پختن هستند و می‌گویند بهارها به پختن کلانه می‌پردازیم یکی از آنها به اسم نسرین محمدی به دلیل داشتن مشتری و وقت نداشتن خیلی کوتاه می گوید: پنج سال است که به پختن کلانه مشغولم و بهارها در روزهای عید که مسافران می‌آیند کلانه و نان می‌پزم و از این کار راضیم زیرا دستم در جیب خودم است.

این خود کفایی زنان نشان می‌دهد تنها با مدارک دانشگاهی و شرایط ویژه نیست که زنان می‌توانند وارد بازار کار شوند بلکه اگر انگیزه و اراده داشته باشند می‌توانند در محیط‌های بسته و محدود نیز به کار و فعالیت بپردازند تنها باید نیاز جامعه‌ای که در آن هستند را بشناسند و بسته به تقاضا، اقدام کنند و آموزش لازم را  ببینند و کمک بگیرند اگرچه هیچ شغلی بدون سختی ایجاد نمی‌شود اما باید قدم‌های اول را برداشت و از ناملایمات نترسید و این برای زنان سرپرستی که بدون پشتوانه و سرمایه شروع می‌کنند سخت‌تر است اما کم نیستند زنانی که از خاکستر برخاسته‌اند و جان دوباره گرفته‌اند و در بسیاری مواقع جان بخشیده‌اند زیرا زنان موفق و جسور الگویی هستند برای زنان خود باخته، در نهایت رسالت هر انسانی گام نهادن در مسیر درست است و زنان با نگاهی بە زندگی انسان‌های موفق و ایده گرفتن از آنها در نهایت در انتخاب مسیر درست هوشمندانه عمل کنند.