نامه لیلا حسینزاده از زندان: « ساختار دموکراتیک مبتنی بر دموکراسی غیر مرکز گرا تنها راه نجات ایران است»
لیلا حسینزاده، فعال دانشجویی و فعال کارگری و زندانی سیاسی محبوس در زندان عادلآباد شیراز در نامهای حمایت خود را از اعتراضات سراسری در ایران اعلام کرده و از حکومت جمهوری اسلامی خواست کشتار مردم را متوقف کند.
مرکز خبر- لیلا حسینزاده، فعال دانشجویی و کارگری، دانشجوی کارشناسی ارشد انسانشناسی دانشگاه تهران و زندانی سیاسی محبوس در زندان عادلآباد شیراز در نامهای حمایت خود را از اعتراضات سراسری در ایران نشان داده و گفت امروز بیش از همیشه وقت آن رسیده که فریاد بزنیم استبداد، مردمحوری، مرکزگرایی، یکدستسازی، دیگری ستیزی، سیاست غارت و استثمار کافی است. ما نیازمند تغییر ریشهای ساختار حکومت ایران هستیم و این امر تنها با ساختاری دموکراتیک مبتنی بر دموکراسی مستقیم و غیر مرکزگرا محقق خواهد شد.
متن کامل نامهی لیلا حسینزاده به شرح زیر است:
به نام زن، زندگی و آزادی
با قلبی بیقرار خون مردم سرزمینم و امیدوار به شجاعت و ایستادگی بیبدیلشان در خیابان، از پشت دیوارهای زندان اعلام همدلی با معترضین میکنم. دیوارها دستان ما را جدا میکند اما قلبمان را هرگز.
به عنوان قطرهای کوچک از دریای مردم جان به ستوه آمده و به عنوان معترضی که در یک دههی گذشته با چشمان یک پژوهشگر نیزبه قیامها واعتراضات مردم ایران نگریستهام، در همدلی و همراهی با قیام مردم، ذکر چند نکته را اساسی میدانم. با این تأکید که بیشک قیام جاری تا همین لحظه به لحاظ وسعت جغرافیایی، تکثر اقشار مشارکت کننده، بروز گستردهی چهرهی آزاد زنانه، بهکارگیری گستردهتر حق دفاع مشروع، همراهی سایبری و تکنولوژیک با معترضان، حمایت بینالمللی و همراهی چهرهها، گسستی قاطعتر از دیماه ۹۶، آبان ۹۸ماه و قیام تشنگان در تاریخ معاصر ایران ایجاد کرده است. امید که این نکات به کاری آید.
اول: در شرایطی که حتی سلبریتیها تلاش میکنند در کنار مردم بایستند، باز همچون پنج سال گذشته شاهدیم که فعالان سیاسی-مدنی به ویژه در مرکز اکثراً از سیل خروشان مردم جا ماندهاند. بزرگترین خلأ در حال حاضر این است که در سطحی اجتماعی-مدنی در داخل ایران، نیرو یا جبههی مترقی گستردهای برای به عهده گرفتن مسئولیت در پیوند با و همپای اعتراضات تودهای تکوین نیافته است. مردم در میان خون و مقاومت به هوای کدام آلترناتیو وانهاده شدهاند؟ یا فعالان حوزههای مختلف مسئولیت تکوین چنین نیرویی را که اصلاً در شرایط فعلی دور و بعید نمینماید میپذیرند یا باید مثل صد سال گذشته سرنوشتمان را به غیر واگذاریم و به لگدکوبی استقلال و آزادیمان تن دهیم. سرکوب امانمان را بریده اما ایمانمان چه؟ امروز بیش از همیشه وقت آن رسیده که فریاد بزنیم استبداد، مردمحوری، مرکزگرایی، یکدستسازی، دیگری ستیزی، سیاست غارت و استثمار کافیست. ما نیازمند تغییر ریشهای ساختار هستیم، آنهم به نحوی که تضمین کند ستم طبقاتی، جنسیتی، ملی و مذهبی تداوم نخواهد داشت و مردم از بدیهیترین حقوق خود همچون حق حیات، حق ابراز هویت و حق آزادی بیان، حق سلامت، آموزش، اشتغال، مسکن و حق به منابع سرزمینی محروم نخواهند شد، چنانچه اکنون از همهی آنها محروماند. این مهم جز با ساختاری دموکراتیک مبتنی بر دموکراسی مستقیم و غیرمرکزگرا محقق نخواهد شد، وگرنه سالیان درازی است که مداوم برای ما ولی و صاحب و سلطان و پادشاه عوض میکنند و ما گرسنه و در خفقان رعیت میمانیم.
دوم: تا آنجا که من شاهد بودهام، کلان رسانهها قدرت مردم را در قیامهای گذشته، خواسته یا ناخواسته، سانسور کردهاند. بازنمایی و تأکید بر قدرت مردم موجب تکثیر و بسط آن میشود. از قدرتی واقعی میگویم که در محلهها و شهرها سازمان مییابد، جادهها را به روی سرکوبگران میبندد، با سرکوبگران مقابله میکنند، خلاقانه میجنگد و دستان خالیاش بارها و بارها بر اسلحه و باتوم و زره پیروز میشود و اگر بتواند شب خیابان را هم تسخیر کند و به صبح برساند، حکومت تاریکی را شکست خواهد داد. این قدرت همچنان که ویران میکند میتواند بسازد هم. هیچ ماورایی نیست، امید به غیر کاذب است. تنها راه گسترش، نظم بخشی و هوشمندتر کردن همین قدرت جمعی است. این واقعنگرانهترین مسیر برای پیشروی اعتراضات و تحقق آلترناتیو است، چراکه در واقعیت قدرت جمعی بیچیزان همه چیز است.
سوم: جمهوری اسلامی بنابر تجربهی تاریخی میخواهد اشتباه پهلوی را تکرار نکند، حال آنکه در حال اشتباه مهلکتری برای موجودیت خویش است. اگر پهلوی با خیال کنترل اعتراضات قدری از شدت سرکوب کاست و همین موجب عدم کنترل و ایجاد بحران انقلابی شد، جمهوری اسلامی میخواهد ذرهای عقب ننشیند و تا لحظهی آخر سرکوب کند. عجیب است که نمیتواند ببیند این کار از بحران انقلابی جلوگیری نمیکند، فقط سطح خشونت را به صورت غیرقابل کنترلی بالا میبرد، به نحوی که سیستم حتی اگر نپاشد درون دریای خونی که خودش ساخته غرق میشود. تصاویری که این روزها از مقابلهی مردم با قوای سرکوب میبینیم، فقط شمهای بسیار کوچک از مواجههی بسیار حداقلی مردم با سیستمی است که با سیاست «تا میتوانی به هر نحو ممکن سرکوب کن»، ادامه میدهد. کل مسئولیت هرگونه تشدید خشونت در این جدال مستقیماً به عهدهی حکومت است چرا که مردم حق دفاع مشروع دارند و منطقاً از آن استفاده میکنند. از کشتار مردم تا دیرتر از این نشده دست بکشید. این مردم حتی از مجرای بلندگوهای خودتان هم آموختهاند که خون بر شمشیر پیروز است.
آخر: خیزید مخسبید که نزدیک رسیدیم
استاره روز آمد و آثار بدیدیم
حق داند و حق دید که در وقت کشاکش از ما چه کشیدند وز ایشان چه کشیدیم
شب بود و همه قافله محبوس رباطی
خیزید کز آن ظلمت و آن حبس رهیدیم.