''خشونت و آزار جنسی علیه کودکان پدیدهای ساختاری است''
انجمن حمایت از کودکان بیانیەای در برابر خشونت جنسی علیه کودکان ارائه داد.
مرکز خبر- گسترش ویروس کرونا و تعطیلی مدارس و به دنبال آن خانهنشینی اجباری کودکان سبب گشته که در پست دیوارها خشونتها علیه کودکان از دید حامیانشان بە دور ماند، کاهش رویتپذیری کودکان توسط دیگران، زمینهساز میزان بالایی از خشونت خانگی، تجاوز، تعرض و آزارگری جنسی علیه کودکان شده است.
مرگ دردناک ساناز ۱۷ ماهه به دلیل تجاوز جنسی پدرش، موجب ارائەی بیانیەی جدید فعالان حقوق کودک علیه زوایای کمتر دیده شدەی ''فرهنگ تجاوز'' شد.
در این بیانیه دربارەی فرهنگ تجاوز چنین آمده: ''ابعاد اجتماعی تجاوز و تعرض به کودکان اغلب زیر سایەی گفتمان روانشناختی که بر پدوفیلیا (لذتجویی جنسی از کودکان) و اختلال شخصیت ضداجتماعی تاکید میکند، کمتر دیده و بدان پرداخته شده است؛ موضوعی که در بستر خلاهای حمایتی و قانونی از کودکان، پیوندی ناگسستنی با فرهنگ مسلط مردسالار در جامعه و روابط نامتوازن قدرت میان کودک و بزرگسال دارد. مرگ دردناک ساناز ۱۷ ماهه به دلیل تجاوز جنسی پدرش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت توجه فعالان حقوق کودک را به سویههای اجتماعی و سیاسی مسالهی تجاوز و تعرض به کودکان- در محیط خانه و غیر از آن- نشان میدهد و زوایای کمتر دیده شدهی "فرهنگ تجاوز" را که متوجه کودکان است، فاش میکند".
وجود گستردگی فرهنگ مردسالاری از عواملی است که مانع از افشاگریهای خانوادەها شده که موجبات افزایش خشونت علیه کودکان را فراهم میکند در ادامەی بیانیه در این مورد چنین آمده: "در نگاهی کلی، نبود نظام کارآمد حمایتی اجتماعی/ قانونی از کودکان و موقعیت شکننده و آسیبپذیر آنها – به عنوان افرادی که به حقوق خود واقف نیستند و منابع لازم برای احقاق آن را ندارند – در مواجهه با بزرگسالان، بسترساز اعمال خشونت جنسی علیه کودکان است. این موقعیت در تلاقی فرهنگ سلطهگر مردانه امکان بروز رفتارهای آزارگرانهی جنسی علیه کودکان را افزایش میدهد؛ آن هم در شرایطی که سازوکارهای ساکت نگه داشتن فرد آزاردیده در جایگاه یک کودک، ابعاد پیچیدهتری به خود میگیرد و افشاگری علیه متجاوز و آزارگر را – به خصوص زمانی که عضوی از خانواده یا نزدیکان کودک باشد- منتفی یا بعید میکند. اینگونه است که بخش عمدهای از موارد تجاوز و تعرض به کودکان رسماً گزارش نمیشوند و یا زمانی گزارش و همچنین رسانهای میشوند که مسبب آسیب جدی فیزیکی به کودک یا مرگ او باشند''.
نبود آموزشهای کافی و قانون حمایتی از کودکان آسیب دیده فاجعەی کودکآزاری را عمیقتر میکند. در بیانیە دربارەی نبود بستر مناسب برای بازگویی کودکان آسیب دیده چنین اشاره شده: "در ساختاری که قربانی را مورد شماتت قرار میدهد، مقصر میپندارد و متقابلا میانبرهایی را برای مصونیت متجاوز و آزارگر، پیش پا میگذارد، مقابله با سازوکارهای تقویتکننده و بازتولیدکنندهی تجاوز و آزارگری در محیط خانواده، که انتظار میرود امنترین محیط برای رشد و پرورش کودک باشد، آسان و در کوتاه مدت دستیافتنی نخواهد بود، اما کمتوجهی به آنها هم به این بهانه بیش از این جایز نیست. موارد متعدد گزارش شده به واحدهای مددکاری و صدای یارا مبین این واقعیت است که در نبود آموزشهای رسمی برای محافظت از کودکان و نوجوانان در برابر آزار و تجاوز جنسی و غفلت سیستماتیک نسبت به آگاهیبخشی عمومی و حساسسازی جامعه در مورد مسالهی تجاوز و تعرض جنسی به کودکان از طریق نهادهای آموزشی و رسانهای، فضایی خاکستری شکل میگیرد که در عمل، اندک روایتهای تجاوز و تعرض را – در صورتی که کودک بیان کند یا مورد تشخیص فردی دیگر قرار گیرد – به عنوان "رازهای مگو" به حاشیه میبرد و در چهاردیواری خانه پنهان میکند".
گسترش ویروس کرونا و خانەنشینی کودکان، آزارها را شدت بخشیده و سبب گشته که کودکان آسیبدیده توسط حامیانشان دیده نشده و گزارش کودکآزاری محدود شود، فعالان کودک در این بیانیە چنین گفتند: "همەگیری ویروس کرونا تعطیلی مدارس و خانهنشینی اجباری کودکان در سطحی گسترده را به دنبال داشته و بسیاری از آنها را از معدود مداخلات تخصصی و حمایتهای اجتماعی مدرسه محروم ساخته است. این موقعیت، با به حداقل رساندن ارتباطهای بیرون از خانهی کودک با سایرین و کاهش رویتپذیری او توسط دیگران، زمینهساز میزان بالایی از خشونت خانگی، تجاوز، تعرض و آزارگری جنسی علیه کودکان است که توسط برخی والدین، مراقبان یا نزدیکان کودک انجام میشود. مختصات زمانی، مکانی، اجتماعی و فرهنگی چنین خشونتهایی، از یک سو فرصت روایتگری و گزارشدهی را از قربانی سلب میکند و از سوی دیگر رصد، بررسی و پیگیری خشونت جنسی در خانه را از سوی مددکاران، مشاوران و کنشگران حقوق کودک ناممکن میسازد''.
گسترش جنبش "می تو" در ایران راهی برای فرهنگسازی برای افشاگری تجاوزها و آزارهاست، در این بیانیه به جنبش "می تو" چنین اشاره شده: "این روزها جنبش ''من هم (Me Too) '' در ایران، با تمرکز بر افشاگریها و روایتگریهای آزاردیدهگان تجاوز و تعرضهای جنسی، از مجرای شبکههای اجتماعی، در مسیر ایجاد تغییری بزرگ و بنیادین در فرهنگ سلطهگر مردسالار قدم بر میدارد. از آغاز این جنبش روایتهای بسیاری از تجربهی تلخ تجاوز و آزار کاربران در دوران کودکی منتشر شده است؛ تجاربی که با سرکوب سیستماتیک افشاگری و گزارشدهی در سطح جامعه، فرصت و امکان در میان گذاشتن واقعه حتی با نزدیکترین فرد به کودک را هم نیافت و حالا در بزرگسالی به آسیبی ریشهدار با پیامدهایی جبرانناپذیر بدل شده است. روایتگری یکی از راهبردهای موثری است که با رویتپذیر کردن مسالهی آزار جنسی و تجاوز و ابعاد گستردهی آن، میتواند حساسیتی عمومی در جامعه ایجاد کند، مانع تداوم شماتت آزاردیدگان اعم از کودکان و بزرگسالان شود و با آن ساختارهای اجتماعی و باورها و کردارهای فرهنگی مقابله کند که آزار جنسی را توجیه میکنند یا به سادگی و با روانشناختی کردن صورت مسالهی آزار جنسی از کنار آن میگذرند و روابط نابرابر قدرت و نمودهای اجتماعی آن را نادیده میگیرند''.
در آخر بیانیەی انجمن حمایت از حقوق کودکان راجع به مقابله با کودک آزاری چنین نوشته شده: "بر این اساس، مقابله با نظم موجود اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، عرفی و قانونی که ضامن مصونیت متجاوز و آزارگر است و برعکس آزاردیده و قربانی را به حاشیه میراند و تراومای حاصل از تعرض و تجاوز را آسیبی شخصی و نتیجهی رفتار، انتخاب، عملکرد فرد میداند، باید چشمانداز مشترک برنامههای کوتاهمدت و میانمدت فعالان حقوق زنان و کودکان باشد.
انجمن حمایت از حقوق کودکان به عنوان نهادی مدنی که هدف اساسی آن ترویج و تحقق حقوق کودکان است، جلب توجه جامعه و نهادهای مسئول را امری ضروری میداند و تلاش میکند با توجه به امکانهای موجود در مسیر پیشگیری و مقابله با هر نوع خشونت و آزارگری علیه کودکان قدم بردارد''.