جایزه کین برای نویسندگی آفریقایی: نادیا دیویدز و داستان برنده‌اش درباره‌ی زنان و آزادی

هدف من این است که از ساختار قدرت، خلاقیت، فمینیسم، سازش‌های شدید، تاریخ، عاملیت، سکوت، نقش‌های زنان (به معنای واقعی کلمه) و فریاد آزادی بنویسم.

نادیا دیویدز، دانشگاه کیپ تاون

نمایشنامه‌نویس، آکادمیک، رمان‌نویس و داستان‌نویس آفریقای جنوبی، نادیا دیویدز، برنده جایزه کین ۲۰۲۴ برای نویسندگی آفریقاست. این جایزه، جایزه‌ی تعیین‌کننده‌ای است و نقش مهمی در شکل‌دادن مسیر شغلی نویسندگان آفریقایی بسیار داشته است. او این جایزه را برای داستان کوتاه بسیار زیبا و دلخراش بریدلینگ دریافت کرد.
عنوان کتاب او به افسار سرزنش اشاره دارد که به عنوان افسار جادوگر نیز شناخته می‌شود، یک پوزه‌ی فلزی بی‌رحمانه که در قرن‌های گذشته به‌عنوان یک عمل تحقیرآمیز عمومی بر روی صورت زنان قرار می‌گیرد. راوی بریدلینگ در حال اجرای یک قطعه‌ی تئاتر تصویر شده است. هدف این داستان بررسی نحوه‌ی نگرش مردان به زنان در طول تاریخ است، باید بر روی صحنه افسار ببندد. همه‌ی زنانی که در این فیلم نقش‌آفرینی می‌کنند تا شب افتتاحیه از اجرا حذف می‌شوند و به اشکال مختلف به شورش می‌پردازند.

ما در این گزارش با دیویدز در مورد داستان برنده‌اش صحبت کردیم.

داستان شما در مورد چیست؟

 

 

نادیا دیویدز
بریدلینگ توسط یک زن جوان روایت می‌شود، بازیگری که در اوایل کار خود نقشی را در یک نمایش پرطرفدار، هیجان‌انگیز و متقاطع درباره زنان، که توسط کارگردان مرد تحسین‌شده رهبری می‌شود، بازی می‌کند. ما در طول داستان  از طریق فرآیند تمرین او را از تست بازیگری تا شب افتتاحیه دنبال می‌کنیم.
هدف من این است که از ساختار قدرت، خلاقیت، فمینیسم، سازش‌های شدید، تاریخ، عاملیت، سکوت، نقش‌های زنان (به معنای واقعی کلمه) و فریاد آزادی بنویسم.

من می‌خواستم نشان دهم که اتاق تمرین و فضای اجرا بخش کوچکی از جهان است، بخش کوچکی که در آن تکرار سیستم‌های قدیمی بیش از هرگونه مقاومت به چشم می‌خورد، اما وقتی سخن از مقاومت به میان می‌آید، لذتی احساس می‌شود که به سختی قابل دستیابی است.


نمایشنامه‌ی داستان درباره‌ی چیست؟

این نمایشنامه "اکنون زمان ما است" نام دارد و نمایش در معنای سنتی‌اش نیست، بلکه اثری است که کارگردان آن را «هنر پرفورمنس دائمی» توصیف می‌کند. در آن، مجریان زن هدایت می‌شوند تا تابلوهای فاکسی از نقاشی‌های معروف (یا نه چندان معروف) در هنر غرب که زنان را به تصویر می‌کشند، نمایش دهند.
همه‌ی آنها آثاری از هنرمندان مرد هستند و زنان همیشه به صورت برهنه، پوشیده‌شده با کمترین حد لباس یا در معرض خشونت به تصویر کشیده می‌شوند.

 


 

اجرای مجدد این تصاویر از نظر جسمی ناراحت‌کننده و از نظر احساسی برای اجراکنندگان آزاردهنده است – اما کارگردان مدام گوشزد می‌کند که این کار از نظر سیاسی عمل مهمی است. اجراکنندگان باید به اثر هنری تبدیل شوند و هر کدام در بخشی از نمایشگاه قرار گیرند. آن‌ها باید ساعت‌ها کاملاً بی‌حرکت بایستند و مخاطبان باید فضای کافی داشته باشند تا اطراف را ببینند، فکر کنند، تمرکز کنند، و درگیر شوند. در حالی که بازیگران باید در تمام مدت کاملاً ساکن و ساکت بمانند.
نقش اصلی راوی، نقش زنی در دهه‌ی ۱۶۰۰ است که در انباری در افسار سرزنش می‌شود(شکل تنفرآمیز و توهین آمیزی از مجازات جنسیتی). شورش‌ها در روند تمرین آغاز می‌شود - بازیگران می‌روند، مقاومت می‌کنند، روشی متفاوت از کار را درخواست می‌کنند، اما راوی می‌ماند، او تمام آنچه را که به او گفته می‌شود می پذیرد. زیرا متقاعد شده است که توسط یک نابغه‌ی پیشرو هدایت می‌شود. اما پس از آن با یک بازیگر مسن‌تر متحد می‌شود. سرانجام در شب افتتاحیه، چیزی تغییر می‌کند و درام درونی‌اش در اجرای او آشکار می‌شود.

چرا صحنه تئاتر را انتخاب کردید؟

من دو دهه به عنوان نمایشنامه‌نویس کار کرده‌ام و قبل از آن دانشجوی نمایشنامه‌نویسی بودم. دنیای اجرا بخش عظیم و غنی از زندگی من است و یک روز متوجه شدم که هرگز در مورد آن چیزی ننوشته‌ام.

همان‌ اندازه که تئاتر برای من فضای رهایی، خلاقیت و کشف بوده است، مانند تمام جنبه‌های دیگر کار و زندگی، سایه و تاریکی نیز در خود دارد. تئاتر یک رسانه‌ی بسیار جذاب است و به همین سبب می‌تواند فضای آزادی رادیکال و یا ابزاری برای بازتولید آسیب باشد. شما می‌توانید در میان صدها مخاطب بنشینید و همچنان احساس کنید که به صورت فردی مورد خطاب قرار گرفته‌اید. تئاتر یک رسانه‌ی کاملا مشارکتی است که گاهی اوقات به یک دید منحصر به فرد نیاز دارد.

امیدوارید خوانندگان از خواندن آن چه چیزی را حذف کنند؟

امیدوارم خوانندگان هرچیزی که می‌خواهند را از کار دریافت کرده و به دست آورند! هر چیزی که نیاز دارند. مردم به طیف شگفت‌انگیزی از پاسخ و درک داستان دست یافته‌اند.

 

برخی از آنها باعث شده اند لحظه‌ها یا انگیزه‌های شخصیت‌ها را دوباره بررسی کنم و این برایم بسیار خاص و جالب است زیرا به عنوان یک نویسنده، مطالعه‌ی کار شما توسط اشخاص مختلف موجب می‌شود تا با چشمان باز و بینش متفاوت دوباره آن را مرور کنید.

راز نوشتن یک داستان کوتاه عالی چیست؟

ای کاش جواب واضحی داشتم! من متوجه شده‌ام که هر قطعه‌ی کاری با نیازها و روند خاص خود همراه است. اما من ایده‌ی رازآلودگی را دوست دارم: هر داستانی حاوی رازهای خاص خود است و اینکه این رازها چگونه می‌خواهند فاش شده یا حفظ شوند به نویسنده وابسته است. او است که باید سعی کنید آن را کشف کند.