گلولههای ترکیه، زخمی که التیام نمییابد؛ فریاد مریم برای عدالت
مریم همدو شیخ صالح که در ١۵ آگوست ٢٠٢١ در روستای تل شنان در تل تمر مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت، هنوز در روستای خود زندگی میکند. او مصمم است که مجروحیتش به عنوان جنایت جنگی شناخته شود و عاملان آن محاکمه شوند.
سورگل شیخو
حسکه - جنایات دولت ترکیه در شمال و شرق سوریه همچنان ادامه دارد. در مناطق تحت اشغال این کشور، قتل، تجاوز، آدمربایی، شکنجه و سایر جنایات به امری عادی تبدیل شدهاند. با وجود نقض آشکار قوانین بینالمللی جنگ توسط ترکیه، تاکنون هیچ اقدامی برای محاکمه عاملان این جنایات انجام نشده است.
مریم همدو شیخ صالح در روستای تل شنان، ٣ کیلومتری شرق شهر تل تمر در کانتون جزیره در شمال و شرق سوریه زندگی میکند. او مادر یک دختر و دو پسر است. مریم در ١۵ آگوست ٢٠٢١ در اثر بمباران شدید نیروهای ترکیه و مزدورانش در روستای تل شنان از ناحیه کمر مجروح شد.
با وجود مجروحیت و از دست دادن خانه و کاشانه، مریم در برابر اشغالگری ترکیه مقاومتی تاریخی از خود نشان داده است. او در گفتگو با خبرگزاری ما، دیدگاه خود را در مورد اشغالگری ترکیه بیان کرد.
١۵ آگوست، روزی که زندگی مریم دگرگون شد
در ١۵ آگوست ٢٠٢١، زمانی که سایه وحشت و خمپارههای ترکیه بر سر روستای مریم همدو سنگینی میکرد، زندگی او برای همیشه تغییر کرد. او در خاطرات تلخ آن روز میگوید: «ما در ترس زندگی میکنیم. گویی هر لحظه منتظر فاجعهای هستیم، گویی نمیدانیم در چه لحظهای موشکها بر سرمان آوار میشوند و حاصل یک عمر تلاشمان را نابود میکنند. در آن لحظه بود که فهمیدم زندگی چه قدر شکننده است.»
ساعت ١٩ عصر بود. مریم در خانه بود، اما صدای انفجارها همه جا را فرا گرفته بود. بمباران کارخانه سیمان در نزدیکی روستا، وحشت را به جان اهالی انداخته بود. مریم هرگز تصور نمیکرد که هدف بعدی خمپارههای ترکیه، خانه او باشد. ناگهان، دو خمپاره به سمت خانه او شلیک شد. یکی به پشت خانه اصابت کرد و دیگری به منبع آب. مریم که در آن لحظه تنها بود، به شدت مجروح شد. دختر ١٢ ساله او که تنها شاهد این فاجعه بود، به دلیل شدت بمباران، امکان کمک به مادرش را نداشت. حدود ١۵ دقیقه، مریم از حال رفت. گویی دنیا در تاریکی مطلق فرو رفته بود. انفجارها خانه را پر از دود کرده بود. وقتی به هوش آمد، با کمک دخترش، لرزان و زخمی، خانه را ترک کرد و به سمت جاده رفت. در نهایت، رهگذری که از آنجا عبور میکرد، آنها را به بیمارستان رساند.
٢ سال و ٩ ماه با درد و رنج
مریم همدو، دو سال و نُه ماه است که با درد و رنج ناشی از مجروحیت خود دست و پنجه نرم میکند. او در شرح وضعیت خود میگوید: «دیگر توان بلند کردن حتی بارهای سبک را ندارم. دستهایم توانایی گرفتن اشیاء را از دست دادهاند. نیم کیلومتر راه رفتن برایم دشوار است و خم شدن برای انجام کارهای ساده طاقتفرسا. از آن روز که ترکشها در کمرم فرو رفت، تا به امروز دردی بیپایان همراهم بوده است. زمستانها که سرمای هوا به جان ترکشها نفوذ میکند، درد مضاعف میشود. چند ترکش کوچک در کمرم جا خوش کردهاند که پزشکان به دلیل احتمال آسیب به نخاع، عمل جراحی را برای من ممنوع کردهاند. تنها امیدم این است که این ترکشها خود به خود از بدنم خارج شوند.»
فریاد عدالتخواهی زنی از میان ویرانههای ظلم ترکیه
مریم همدو که مجروحیت خود را جنایتی جنگی از سوی دولت متجاوز ترکیه میداند، با صدایی رسا فریاد عدالتخواهی سر میدهد: «وقتی به آنچه ترکیه بر سر من و مردمم آورده نگاه میکنم، جز جنایت چیز دیگری نمیبینم. تنها آرزوی ما در این سرزمین صلح و آرامش است. ما که نمیتوانیم خانه و کاشانه خود را رها کنیم و آواره دیار غربت شویم، فقط خواهان زندگی در آرامش در خانه خود هستیم. تا نزدیک به یک سال بعد از مجروح شدن به خاطر ترس از بمباران شبها در خانه نمیخوابیدم و آوارگی در گرما، سرما و باران را به جان میخریدم. من میخواهم که دولت ترکیه به خاطر جنایاتی که علیه ما انجام داده است پاسخگو باشد. آنها جان انسانهای بیگناه زیادی را گرفتهاند و ما را از خانه و کاشانهمان آواره کردهاند. با چه حقی به غیرنظامیان حمله میکنند و معیشت، خانه و دارایی ما را نابود میکنند؟ ما خواهان سرزمینهای اشغال شده خود هستیم. دولت ترکیه باید از خاک ما عقبنشینی کند و ما از این پس طعم صلح واقعی را بچشیم. دیگر بس است!»