فعالان زن سنه:«غزاله در زنجیر مردسالاری سوخت؛ این یک جنایت فردی نیست»

فعالان زن در سنه با گرامی‌داشت یاد غزاله، زنی که در آتش تعصب سوخت، به حاکمیت و جامعه مدنی هشدار دادند که نابرابری جنسیتی و خشونت علیه زنان نتیجه ساختارهای مردسالارانه است.

سنه- یک‌شنبە ۱۶ دی در مسجد خلیل‌اللە واقع در روستای نایسر جمعی از فعالان زنان گردهم ‌آمدند و کشتن زنان با نام ناموس و شرف را محکوم کردند. آنها در بیانیه‌ای حاکمیت و جامعه مدنی را مورد انتقاد قرار دادند و ایجاد تغییرات فرهنگی و اجتماعی را ضروری دانستند.

 

متن بیانیه بدین شرح است:

«امروز در اینجا برای گرامی‌داشت نام و یاد غزاله گرد آمده‌ایم؛ مادری دلسوز و زنی خستگی‌ناپذیر و مستقل که زندگی‌اش به دست خشونت پایان یافت. اما این خشونت را نمی‌توان صرفاً به‌عنوان یک واکنش فردی تلقی کرد، بلکه ریشه در تفکر و باورهای مردسالارانه‌ای دارد که همچنان در لایه‌های مختلف جامعه ما پابرجاست.

حتی در کوردستان پیشرفته امروز که خاستگاه مبارزه و مقاومت است و به‌درازای تاریخ، نه‌تنها در ایران، بلکه در خاورمیانه نیز پرچمدار آگاهی سیاسی و اجتماعی بوده، این تفکرات مخرب باقی مانده‌اند. جامعه‌ای که همواره برای برابری، آزادی و کرامت انسانی تلاش کرده و زنانش شانه‌به‌شانه مردان در میدان‌های مبارزه برای رهایی ایستاده‌اند، امروز با تناقضی تلخ و آزاردهنده روبه‌روست.

چگونه ممکن است در چنین جامعه‌ای که خود را پیشگام هوشیاری سیاسی و اجتماعی می‌داند، زنانی مانند غزاله هنوز قربانی خشونت و سرکوب شوند؟ چطور ممکن است جامعه‌ای که دم از عدالت می‌زند، نتوانسته باشد این مفهوم را در میان شهروندانش نهادینه کند و به آن معنایی واقعی ببخشد؟

کوردستان، که از نظر اجتماعی و سیاسی یکی از جوامع آگاه منطقه به‌شمار می‌رود، چگونه می‌تواند چنین پارادوکسی را در خود جای دهد؟ پرسش‌هایی که پاسخ به آنها، مستلزم بازنگری در ارزش‌ها و باورهای فرهنگی و اجتماعی ماست.

قبل از هر چیز ما می‌دانیم روش حکمرانی و سیاست‌های حکومت نقش اساسی در به حاشیه راندن زنان و بازتولید خشونت علیه زنان دارد، فعالان مدنی و بخصوص فعالان زنان همیشه معتقد بوده‌اند که زنان به طور مداوم از طریق ابزار قانونی نظیر رسانه ملی، سیستم آموزش و همه ارگان‌هایی که در چهارچوب حکومت قرار دارند و به بازتولید خشونت و نابرابری جنسیتی می‌پردازند، مورد آزار و خشونت قرار گرفته‌اند.

قوانین نابرابر، زنان را به شهروندانی درجه دو تقلیل داده است؛ قوانینی که نه‌تنها در خدمت سرکوب اراده زنان عمل کرده‌اند، بلکه با ایجاد چارچوب‌هایی، خشونت علیه آنان را مشروعیت بخشیده و از طریق سیستم آموزشی و رسانه‌های ملی آن را نرمالیزه کرده‌اند. این قوانین، به‌جای حمایت از زنان، ابزاری برای تداوم نابرابری و سرکوب شده‌اند.

اما این تنها بخش ماجرا نیست. زنان کورد، علاوه بر این نابرابری‌های قانونی، در برابر سیاست‌های مرکزگرایانه‌ای قرار دارند که کوردستان را به‌طور سیستماتیک در حاشیه نگاه داشته است. این سیاست‌ها، ستم‌های چندگانه‌ای را به زنان تحمیل کرده‌اند؛ از جمله عدم دسترسی به فرصت‌های شغلی برابر و محدودیت در بهره‌مندی از امکانات اقتصادی. سیاست‌های حاشیه‌ساز دولتی و منطقه‌ای، فقر و محرومیت ساختاری را در کوردستان افزایش داده و زنان را دوچندان در معرض آسیب قرار داده است.

خشونت و سرکوب زنان به‌ویژه در مناطق حاشیه‌نشین و روستاها بیشتر رخ می‌دهد، جایی که این مناطق بزرگ‌ترین سهم را در محرومیت سیستماتیک دارند. این مسائل بارها مطرح شده‌اند، اما آنچه امروز باید مدنظر ما فعالان کورد قرار گیرد این است که زنان کورد نه‌تنها قربانی سیاست‌های نابرابر دولتی هستند، بلکه قوانین مردسالارانه، وضعیت حاشیه‌ای کوردستان، ساختارهای فرهنگی و اجتماعی، و حتی برخی جنبش‌های سیاسی و اجتماعی داخلی نیز در بازتولید این نابرابری نقش دارند.

در جامعه ما، زن برای ساده‌ترین تصمیمات زندگی‌اش با ممانعت‌های اجتماعی و حکومتی روبه‌رو می‌شود و گاه تنها به‌دلیل «نه گفتن»، قربانی خشونت می‌شود. این واقعیت نشان می‌دهد که قوانین فرهنگی و اجتماعی نیز زنان را در جایگاهی نابرابر قرار داده و از ابزار اراده و اختیار محروم کرده‌اند. این قوانین ریشه‌های عمیقی دارند که باید به آن‌ها توجه شود.

در ماجرای به آتش کشیده شدن غزاله، جامعه به دو بخش تقسیم شد؛ برخی آن را محکوم کردند و برخی دیگر به توجیه این عمل پرداختند. این واکنش‌ها نشان می‌دهد که مردسالاری هنوز در لایه‌های مختلف جامعه ما ریشه دارد و با نام شرف، ناموس یا آیین، زنان را به سکوت وادار می‌کند. در این جامعه، زنان هنوز با مفاهیمی چون شرف و ناموس تعریف می‌شوند و به‌عنوان انسان‌های مستقل و صاحب‌اختیار شناخته نمی‌شوند.

زنانی که در جامعه ما برای ساده‌ترین تصمیمات زندگی خود باید با مانع‌تراشی‌های اجتماعی و حکومتی دست‌وپنجه نرم کنند، در نهایت، مانند غزاله، به‌خاطر تلاش برای یک زندگی ساده، با خشونت مواجه می‌شوند. این در حالی است که جامعه نیز در برابر این خشونت‌ها سکوت می‌کند یا حتی آن‌ها را توجیه می‌کند.

بسیاری از سنت‌هایی که به نام فرهنگ یا شرف خانوادگی معرفی می‌شوند، در واقع ابزاری برای کنترل زنان و سرکوب اراده آنان هستند. این سنت‌ها و انتظارات، زنان را به حاشیه رانده و زمینه‌ساز خشونت‌های بیشتر می‌شوند. لازم است که این باورهای ویرانگر به چالش کشیده شوند و جای خود را به فرهنگ عدالت‌محور و برابری‌طلب بدهند. چنین جامعه‌ای که بر اساس نابرابری زن و مرد بنا شده، هرگز به آینده‌ای دموکراتیک و عادل دست نخواهد یافت.

در پایان، درود بر روح و جان پاک غزاله و تمامی زنانی که قربانی خشونت‌های ساختاری شده‌اند. این غم بزرگ را به خانواده غزاله تسلیت می‌گوییم.»

حاضران نیز در پایان با شعار «ژن، ژیان، ئازادی» بار دیگر بر قدرت و آگاهی زنان تأکید کرده و خشونت علیه زنان را محکوم کردند.