دیوانه‌سالار»؛ تحلیلی بر قتل‌های ناموسی

چگونه یک پدر می‌تواند دختر خود را به قتل برساند؟ پرسشی که رعنا سلیمانی با نگارش کتاب «دیوانه‌سالار» در پی پاسخ به آن بود.

شهلا محمدی  

مرکز خبر – جمعیت چون موجی خروشان از دریایی سیاه به فضای داخل غسالخانه هجوم آوردند. صدای ضجه و فریادهای بلندی در سالن پیچید. زنان سیاه‌پوش به همدیگر تنه می‌‌‌‌زدند و سعی داشتند به ته سالن برسند. من هم با زحمت از میان تن‌‌‌های عرق‌کرده راه باز کردم. از پشت قاب شیشه‌ای روی تخت غسالخانه دختربچه‌ مرده‌ای را دیدم که با موهای مشکی‌، همچون آبشاری بلند از سر تخت آویزان بود آرام دراز کشیده بود. بدن لاغر دختر، مانند تکه‌ای کاغذ شکننده، در دست‌های سرد مرده‌شورها حرکت می‌کرد.

زنی با مشت به پشت شیشه می‌کوبید و فریاد می‌زد: «این فرشته را آرام بشویید! زن دیگری موهایش را می‌کشید و جیغ می‌زد نوه‌ام نوه عزیزم». صدای زنی دیگر می‌گفت الهی تو توی تخت مردشورخونه بودی، بشکنه دستت آخه کدوم پدری اینچنین بچه‌اش رو می کشه؟

 مرده‌شوری که مشغول کارش بود، سطلی پر از آب روی تن و بدن دختر ریخت، آن دیگری دختر را جابجا کرد و سطل آب دیگری روی دختر خالی شد. ناگهان نگاهم افتاد به سر دختر که به طور عجیبی به گردنش وصل شده بود. زنی جلوی پای من بیهوش روی زمین افتاد. صدای جیغ و گریه زنان بلندتر شده بود. دور تا دور گردن دختر نخ‌های بخیه بود که با کوک‌های بزرگ سر را به گردنش وصل کرده بود.

رد زنان سیاه‌پوشی را که بر سینه‌شان می‌‌‌‌کوبیدند گرفتم و رسیدم به زنی که روی زمین نشسته بود و چنگ می‌‌‌‌زد به زمین و مشت‌مشت خاک سیاه روی سروصورتش می‌‌‌‌ریخت‌. از میان ناله‌‌‌ها و مویه‌‌‌هایش فهمیدم که او مادر آن دختربچه است‌.

کیف مدرسه صورتی‌رنگی را روی زانو داشت و یکی‌یکی مداد رنگی‌ها و لوازم‌تحریر دخترش را بیرون می‌آورد و به سینه می‌فشرد؛ صدایش خسته و بی‌جان بود. می‌گفت امروز اول مهر است، روز شروع مدرسه‌ات قرار بود بیام ظهر دنبالت. همچنان زن  قصه‌ای تلخ  از شب گذشته را روایت می‌کرد؛ شبی که با قهر از خانه بیرون رفته و همسرش گمان کرده بود او برای همیشه رفته است، پس در انتقامی بی‌رحم، سر دختر کوچکشان را با  چاقو بریده بود.

این بخشی از کتاب «دیوانه‌سالار» اثر رعنا سلیمانی، نویسنده ایرانی ساکن سوئد است که در پاییز ۲۰۲۴ منتشر کرد.

او در مقدمه کتاب با طرح پرسش چگونه یک پدر می‌تواند دختر خود را به قتل برساند؟ و با روایت قتل یک کودک توسط پدرش که خود مشاهده کرده است، قتل زنان را واکاوی می‌کند.

دربارە این کتاب، ایده و هدف نوشتن آن با رعنا سلیمانی گفت‌وگویی داشتم و او اهداف خود را از نوشتن این کتاب و اهمیت فرهنگ‌سازی و مبارزه با تداوم چرخه خشونت که می‌تواند ناشی از فرهنگ، مذهب و حاکمیت مرسالار باشد، می‌گوید.

 

هدف شما از انتشار کتاب دیوانه‌سالار چه بود؟

با توجه به آمار بالای قتل و خشونت علیه زنان در ایران و جوامع مردسالار، من فکر می‌کردم نه تنها این کتاب بلکه باید بیشتر در این حوزه اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی کنیم، چون بسیار معضل پیچیده اجتماعی است و نیازمند این است که از همه امکانات استفاده کنیم تا بتوانیم جلو این نوع قتل‌ها را بگیریم. همین امروز خبر دیگری را شنیدیم در مورد مردی در شهرستان اردبیل که مقابل چشمان دختر خردسالش همسرش را کشت و خودش هم خودکشی کرد. متاسفانه روزی نیست که خبر این قتل‌ها شنیده نشود و جمهوری اسلامی هم همچنان با بهانه‌ی اینکه قتل‌ها اختلافات خانوادگی هستند از روی ناموس می‌خواهد رد شود و البته این جای بحث است که این قتل‌ها مسئله جدیدی در کشور ایران نیست و همچنان بوده و شدت گرفته و الان چیزی که بیشتر اتفاق می‌افتد به ویژه بعد از خیزش زن زندگی آزادی که خیلی شدت این قتل‌ها بیشتر شده و اتفاق عجیبی که افتاده بعد از تعطیلات عید نوروز سال جاری هر روز خبر کشته شدن یک زن توسط یک مرد شنیده می‌شود.

وقتی خشونتی به وجود می‌آید در جامعه، این چرخه خشونت همچنان ادمه دارد ، عواملی زیادی هستند که دخیل هستند در این قتل‌های ناموسی از جمله فرهنگ، سنت حکومت که نه تنها بازدارنده نیست بلکه خودش به نوعی سیستماتیک قاتل زنان است و احکامی که بر علیه زن صادر می‌کند، نشان دادن زن به عنوان کسی که اختیاری از خودش ندارد و مرد است که صاحب اختیار اوست و وابستگی‌های اجتماعی، اقتصادی، بستر مناسبی را برای انجام قتل‌ها به اسم ناموس فراهم می‌کند.

چند روز پیش خبری را می‌خواندم که معاون وزیر کشور اعلام کرده بود خودکشی زنان و دختران یک پدیده جهانی است و می‌خواهند این را عادی‌سازی کنند بدون اینکه اشاره کنند چه فشارهای اجتماعی و تبعیض‌های سیستماتیکی در این کشور حاکم است که عرصه برای زنان تنگ می‌شود و مجبور به خودکشی می‌شود. البته من مخالف این هستم ولی باید واقعیت‌ها را دید که خیلی از دلایل وجود دارند که می‌توان جلوش را گرفت، می‌شود ساماندهی داد و اطلاع‌رسانی کرد. به‌ویژه وقتی زن زندگی آزادی شروع شد، وقتی زنان مطالبه‌گر شدند، وقتی زنان شروع کردن به خواستن حقشان و آگاه شدن به حقوقشان که مالک بدن خودشان هستند و زن ناموس کسی نیست، چون وقتی قدرت در دست کسی قرار می‌گیرد نمی‌توان به راحتی از او پس گرفت و الان زنان ایرانی انگار باید مضاعف بجنگند تا قدرتی که در دست جامعه مردسالار و پدرسالار و دیکتاتور هست را پس بگیرند.

من در این کتاب بیشتر به این اشارە کردم که نظام دیکتاتوری در یک کشور حاکم است خودش را عقل کل می‌داند و فکر می‌کند که می‌تواند برای همه تصمیم بگیرد این به الگویی برای مرد خانواده تبدیل می‌شود چون اکثر دیکتاتورها هم مرد هستند و همانطور که الان هم می‌بینیم یک نفر برای کل جامعه تصمیم‌گیری می‌کند بدون اینکه بخوهد صدای مردمش را بشنود و همین هم ترویج پیدا می‌کند وقتی مردی با طناب دار همسرش را می‌کشد این طناب دار از کجا آمده است؟‌ ‌‌‌‌‌‌آنقدر که از کودکی می‌بینند افراد دار زده می‌شوند خوب این نشان دهنده چرخش خشونت است.

 

اهمیت فرهنگ‌سازی در مبارزه با قتل‌های ناموسی چیست و شما به عنوان یک نویسنده که خود در این زمینه بارها نوشتەاید اهمیت این کتاب را در چه می‌بینید؟

خیلی کار سختی است، گفتن این دردها برای من که اهل قلم هستم و می‌نویسم بسیار کار دشواری است. من می‌توانم از چیزهای قشنگ بنویسم ولی چیز قشنگی نیست که از آن بنویسم. وقتی کتاب زنده باد زندگی را در مورد اعدام چهار زن نوشتم دوستی به من گفت چرا ا این چیزها می‌نویسی از چیزهایی بنویس که کتابت به فروش برسد و ... ، اما من گفتم که نوشته‌های من دردناک نیست درد در جامعه ما هست، من که یک نویسنده هستم چه طور می‌توانم با دیدن سر بریده یک زن واکنش نشان ندهم، وقتی توانایی استفادە از قلمم را دارم چرا نباید بنویسم؟ وقتی سر بریده یک دختر بچه را می‌بینم که روی تخت مردەشور خانه افتاده و پدرش به بهانه اینکه مادرش قهر کرده این کار را انجام داده در حالی که روز بعدش اول مهر بود و باید مدرسه می‌رفت چگونه می‌توانم چشمانم را به‌ روی این خشونت‌ها ببندم و واقعا فکر می‌کنم اگر می‌خوایم که تغییری به وجود بیاوریم باید حمایت کنیم، بنویسیم و باید دست به دست هم بدهیم که اگر در دورافتادە‌ترین مناطق هم وقتی پدری می‌خواهد دست روی فرزندش بلند کند متوجه شود که این کودک چه دردی را متحمل می‌شود؟

رعنا در پایان در مورد انتخاب اسم دیوانه‌سالار برای کتاب می‌گوید: فکر می‌کنم با توجه به شرایطی که وجود دارد و اینکه یک فرد به راحتی جان انسان دیگری می‌گیرد انسان سالمی نیست چرا که یک انسان سالم نمی‌تواند به دیگری آسیب برساند مگر اینکه جایی ایراد داشته باشد و این دلیل این انتخاب اسم برای کتابم بود.