«در میدان مبارزه، مادر زندانی نماد سرپیچی است»

نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در دهمین سال جدایی از فرزندانش، نوشت: «مادر زندانی آهنگ مبارزه، ایستادگی و زندگی است.»

مرکز خبر- نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که به مدت ده سال است از دیدن فرزندانش محروم است، در پیامی که از زندان نوشته و در حساب کاربری اینستاگرامش منتشر شده، نوشته است:  امید دارم کودکانم بدانند من نیز چون همه‌ مادران زندانی گرچه یک «نا به جا» و نشان‌دار «سرپیچی»، اما مادری عاشق بودم که موج سهمگین حسرت کودکانش همچنان بر قلبش می‌کوبد.

 

متن پیان نرگس محمدی بدین شرح است:

صبحگاه ۲۶ تیر ۹۴ در اقامتگاه رنج‌های التیام‌ناپذیر، در طبقه یک تخت اتاق ۲ دربند زنان سیاسی-عقیدتی اوین، شب را با چشمان باز تا انتهای مرزِ بی‌رنگِ کهکشان، قلبی پرتپش به شدت جهیدن گدازه‌های آتشفشان و دستانی سرد به برودت زمستانِ کوهستان به سقف آهنی تخت که شعاع دیدنِ مرا دریک متری حد می‌زد، خیره مانده بودم.

ساعت ۵ صبح هواپیما بلند خواهد شد و کیانا و علی کوچک مرا برای زمانی نامعلوم از من دور خواهد کرد. دوری‌ای به معنای به آغوش نکشیدن، لمس نکردن، ندیدن و حتی صدایشان را نشنیدن. شبیه محو شدن در فضای مه‌آلود گم‌گشتگی نشانه‌ها که مادر و فرزند را در موقعیت وصف‌ناپذیری رها خواهد کرد.

دوری‌ای که مرا برای آن‌ها غریبه و آن‌ها را برای من ناآشنا خواهد کرد. دوری‌ای که مرا، زن ناآشنایی خواهد ساخت که نامش مادر است. نامی نا به جا. جا؟ جایی به نام ایران در جایی به نام خاورمیانه. جایی که جنگ و استبداد شانه به شانه‌ی هم می‌تازند.

مادران سربازان که به سوی میدان جنگ و کشتار روانه می‌شوند، مادران کودکانِ وحشت‌زده که از بمب‌های بی‌امان می‌هراسند، مادران جوانان زیر خروارها خاک پنهان‌شده که در خیابان‌ها با گلوله‌های پاسداران ضدامنیت در خون می‌غلطند و در زندان‌ها سرهایشان را بر طناب دار می‌آویزند. مادران دختران دریده و کشته شده که برای زیبایی موهای شرقیشان سنگ قبر را بر روی سینه‌هایشان می‌نشانند، مادران زندانی و محبوس در سلول‌های وحشت و شکنجه و بعد زندان‌های پایان ناپذیر که برای آرمان آزادی و برابری به پا خواسته‌اند، مادران اینجا؛ «خاورمیانه» و اینجا؛ «ایران» بر زاهدان و سینه‎هایشان چنگ می‌زنند.

در این میان مادر زندانی عنصر و نماد «سرپیچی» است، سرپیچی از فرمان حکومت استبدادی، سرپیچی از تعاریف خالی از معنای رایج زمانه، سرپیچی از سنت برگرفته از سالارکردن دین و پدر، سرپیچی از نشستن در جایگاه تعیین شده در خانواده با معیارهای ارزشگذاری شده برای سلطه‌پذیری.

من چون هزار مادر زندانی، در اینجا سر برکشیده‌ام برای سرپیچی از حکومت جمهوری اسلامی که به نام دین‌سالاری سودای سالارکردن دین و با پدرسالاری سودای سالار کردن یک جنسیت را در سر داشت و اکنون به دیوسالاری نائل شده و دیو ستم، سلطه، تبعیض و استبداد را سالار کرده است، خوش آنکه زنان و مادران معترض و مبارز بنا دارند نشان دهند که ستم، سلطه و تبعیض بر ما روا نیست و استوار در خط مقدم ایستاده‌اند.

امید دارم کودکانم بدانند من نیز چون همه‌ی مادران زندانی گرچه یک «نا به جا» «سرپیچی»، اما مادری عاشق بودم که موج سهمگین حسرت کودکانش همچنان بر قلبش می‌کوبد.