از "انقلاب فرهنگی" تا ژن، ژیان، ئازادی؛ فراز و فرود اعتراضات دانشجویی

هفتاد سال پس از خیزش دانشجویی آذر ۱۳۳۲، جنبش دانشجویی در ایران و روژهلات همچنان پویا و پیشرو است. دانشجویان و به ویژه زنان دانشجو نقشی کلیدی در مبارزه علیه استبداد و تبعیض جنسیتی ایفا کرده‌اند.

ویان مهرپرور

 اورمیه- ۷۰ سال از روزی می‌گذرد که خون و فریاد آزادی‌خواهی دانشجویان، مسیر تازه‌ای از اعتراض را در ایران خلق کرد. در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ اعتراضات دانشجویی شکل گرفته در دانشگاه تهران در نارضایتی به استبداد حکومت پهلوی، به شکلی خونین سرکوب شد. با جان باختن چند دانشجو، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور تصمیم گرفت تا ۱۶ آذر را به عنوان روز دانشجو نامگذاری کند تا یادآور مقاومت دانشجویان علیه استبداد و ظلم باشد.

قدرت جنبش‌های دانشجویی و اهمیت نقش آنها در تاریخ سیاسی ایران آشکار است. سرکوب دانشجویان در سال‌های اخیر و مخصوصاً برای دانشجویان زن در اشکال گوناگونی افزایش یافته است. این سرکوب‌ها بیشتر به دلیل اعتراضات دانشجویی و فعالیت‌های سیاسی صورت گرفته است.

در کنار کشتار و سرکوب مستقیم، حکومت سال‌هاست می‌کوشد گروه‌های سرکوبگر خود را جایگزین تشکل‌های دانشجویی مستقل کند، کتابخانه‌ها را تسخیر نماید، پنل‌های دانشجویی را به مکان تبلیغ ایدئولوژیک خویش مبدل سازد، بنگاه اقتصادی راه بیندازد، حراست را به ابزار تحقیر دانشجو تبدیل کند و با تعلیق از تحصیل و ستاره‌دار کردن و اخذ تعهد دانشجویان در پی اثبات قدرت پوشالی خود باشد.

 

انقلاب فرهنگی؛ روایتی از تصفیه‌ و سرکوب‌های گستردە

در طول انتقال حکومت پس از انقلاب ۱۳۵۷ بسیاری از گروه‌ها  آزادانه فعالیت می‌کردند و دانشجویان، بخشی از تشکیلات اصلی آن‌ها بودند. پس از دو سال که رژیم ایران تمام این گروه‌ها را شناسایی کرده بود،‌ سرکوب‌های خونین را شروع کرد.

انقلاب فرهنگی ایران که به‌عنوان یک حرکت سیاسی و اجتماعی با هدف اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها و حذف مخالفان سیاسی شکل گرفت، یکی از برنامه‌های سرکوبی حکومت بود. دانشجویان و اساتید دانشگاه‌ها هدف اصلی این فرایند بودند اما دانش‌آموزان و معلمان بسیاری به ویژه در روژهلات حکم اخراج گرفتند.

با انقلاب فرهنگی که جریان "پاکسازی" نیز خوانده می‌شود در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ خورشیدی، ۵۷ هزار دانشجو و ۸ هزار استاد از دانشگاه‌ها اخراج شدند.

مهپاره.د یکی از دانشجویان دانشگاه تهران بود که در سال ۱۳۵۹ توسط رژیم به دلیل گرایش به تفکرات چپ و ازدواج با یک کنشگر سیاسی کورد از دانشگاه اخراج می‌شود.

او در مورد وضعیت دانشجویان در آن دوره می‌گوید: «سال ۱۳۵۹ همه‌ی دانشگاه‌ها را تعطیل کردند تا آن‌ را گزینشی کنند.کسانی که با رژیم همسو نبودند رادر تمام رشته‌ها و سال‌ها  اخراج کردند. وقتی به نیروی کاری مانند پزشک و مهندسان نیاز پیدا کردند از سر اجبار دادگاه‌های تجدید نظر برگزار کردند. من به دلیل آنکه ۱۲ واحدم مانده بود در دادگاه تجدیدنظری که حسین‌علی منتظری برگزار کرده بود به دانشگاه برگشتم اما تعداد زیادی اخراج شدند، فوق دیپلم گرفتند و برخی در جریان اعتراض به اخراجشان به زندان افتادند، زیر شکنجه جان دادند یا اعدام شدند. زیر مدرک لیسانسم نوشته شده بود از طریق دادگاه‌های تجدید نظر انقلابی آمدم و هیچ نهاد دولتی به من کار نداد و نتوانستم ادامه تحصیل هم بدهم. عده‌ای از دوستانم که در مقطع فوق‌لیسانس ادامه تحصیل دادند باز از دانشگاه اخراج شدند.»

او در ادامه می‌افزاید: «گزینش و حذف نیروهای آگاه در دانشگاه همچنان ادامه داشت. ما به دلیل جو امنیتی به روژهلات برگشتیم چون موجی از دستگیری و اعدام به راه افتاده بود. رژیم‌ می‌دانست دانشجویان قشر آگاهی هستند و زود تر‌ فهمیده‌اند که جمهوری اسلامی حکومتی نیست که آنان بخواهند.»

 

فاجعه کوی دانشگاه: سرکوب خونین اعتراضات دانشجویی تیر ۷۸

اعتراضات دانشجویی به توقیف روزنامه سلام و نارضایتی از وضعیت سیاسی کشور، زمینه‌ساز شکل‌گیری وقایع هجده تیر یا حمله به کوی دانشگاه تهران شد. اعتراضات و درگیری‌ها از روزهای ۱۸ تا ۲۳ تیر ۱۳۷۸ به طول انجامید. شهرهای دیگر و دانشجویان دانشگاه‌هایی چون تبریز و اصفهان و ... نیز به اعتراضات پیوستند.

بیش از هزار نفر از دانشجویان در جریان کوی دانشگاه مجروح شدند. بسیاری از آن‌ها بدون هیچ‌گونه رسیدگی پزشکی رها شده یا در بیمارستان دستگیر شدند. به گفته‌ی فعالان حقوق بشر در ایران تعداد کشته‌های کوی دانشگاه هفت تا ۱۱ نفر بوده است، که هویت برخی از آن‌ها مانند عزت‌الله ابراهیم‌نژاد و فرشته علیزاده مشخص شده بود و پس از آن مرگ یک دختر دانش‌آموز به نام تامی حامی‌فر نیز تأیید شد.

افراد زیادی در این جریان دستگیر شده و عده‌ای همچون سعید زینالی مفقود گشتند با این حال تعداد مفقودی و کشته‌ها هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. گفته می‌شود در این اعتراضات در تبریز زنان نقش گسترده‌ای ایفا کردند و مژگان توکلی یکی از زنانی است که در این واقعه کشته شد. اعتراضات کوی دانشگاه تهران یکی از نقاط اوج اعتراضات دانشجویی در ایران نام برده می‌شود که لکه‌ی ننگی بر کارنامه‌ی رژیم است.

 

تحول جنبش دانشجویی ایران؛ از خفقان احمدی‌نژاد تا گسست از اصلاح‌طلبان

اعتراضات دانشجویی در ایران هرگز خاموش نشد. جنبش دانشجویی در خرداد ۱۳۸۲ در دانشگاه تهران، رویداد تأثیرگذار دیگری آفرید که در کنارسایر تحولات سیاسی، نشان‌دهنده تنش‌های گسترده در فضای سیاسی ایران بود و واکنش شدید حکومت و سرکوب گسترده را به دنبال داشت.

با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد خفقان بردانشگاه‌ها سایه انداخت،‌ تشکلات دانشجویی منحل گردید و فعالان دانشجویی بسیاری زندانی یا مجبور به ترک ایران شدند.

دانشجویان در سال ۱۳۸۸ و در جریان جنبش سبز که در اعتراض به دزدیدن آرای مردمی در انتخاب شکل گرفت، نقش بارزی داشتند. در همان سال‌ها دانشجویان کورد نیز در تهران تجمعات اعتراضی گوناگونی برگزار می‌کردند که شامل اعتراض به احکام اعدام زندانیان سیاسی بود و زنان کوردی چون پخشان عزیزی در آن حضور داشتند.

با عبور از جنبش ۸۸، اعتراضات دانشجویی با جنبش‌های زنان، کارگری، زیست محیطی و ... همپوشانی ایجاد کرد. مهم‌ترین تحول این اعتراضات در دهه ۹۰ گسست جنبش‌های دانشجویی از اصلاح طلبان بود. اعتراض به مشکلات معیشتی در سال ۱۳۹۶، اعتراض به گرانی بنزین و استبداد حکومتی در آبان ۱۳۹۸ و نقش دانشجویان انعکاس این واقعیت است.

دانشگاه‌های روژهلات نیز در آن سال‌ها با تحولات سراسری همگام شد اما فضای حاکم بر روژهلات به دلایلی که بیشتر سیاسی بود، امنیتی‌تر به نظر می‌رسید. دانشجویان  کورد چه در روژهلات و چه در تهران با مجازات‌های سنگین‌تری روبه‌رو شدند و و ده‌ها نفر از انان به عنوان دانشجویان ستاره‌دار از حق تحصیل محروم گشتند.

 

طنین "ژن، ژیان، ئازادی" در دانشگاه‌ها

پس از قتل حکومتی ژینا امینی و شروع اعتراضات در شهریور ۱۴۰۱، فریاد "ژن، ژیان، آزادی" در دانشگاه‌ها طنین انداخت. دانشجویان، به ویژه دانشجویان زن بخش بزرگی از این اعتراضات را تشکیل دادند و در سراسر دانشگاه‌ها تجمعات دانشجویی و تحصن، تحریم کلاس، برداشتن حجاب اجباری، شعار نویسی، سرودخوانی و ... دیده می‌شد. به نظر می‌رسید یکی از اصولی که دانشجویان شعارهای خود را بر مبنای آن طراحی می‌کردند، برابری جنسیتی و آزادی زنان بود.

دلنیا.ک در مورد فضای دانشگاه اورمیه در آن سال می‌گوید: « به مدت دو ماه سر کلاس حاضر نشدیم و بیشتر استادها در کنارمان بودند.در دانشگاه‌ دوربین‌های بیشتری نصب شده بود و کارت‌های دانشجویی بررسی می‌شد. دانشگاه کوچکترین تجمعات را سرکوب می‌کرد و دانشجویان را به خارج از دانشگاه می‌کشاند. با سیاست عدم‌تحریک سعی می‌کردند عادی انگاری کنند.»

دانشگاه تهران، شهید بهشتی، الزهرا، صنعتی ارومیه، دانشگاه تبریز، فنی حرفه‌ای کرمانشاه، آزاد اسلامشهر، دانشگاه کوردستان و ...  بیش از ۱۵۰ دانشگاه دیگر در ایران  به اعتراضات پیوستند. دانشجویان در کنار سایر اقشار با صدور فراخوان‌ها و بیانیه‌های دانشجویی در جان این خیزش انقلابی روحی تازه می‌دمیدند.

در جریان  این خیزش انقلابی دانشجویان زیادی برای جلوگیری از گسترش اعتراضات ممنوع‌الورود شدند. با تبدیل "تعلیق از تحصیل" به ابزار کنترل، صدها دانشجو از جمله این دانشجویان می‌توان به نیلوفر میرزایی (دانشگاه الزهرا)، نرگس خالقی فرد (دانشگاه تهران)، ساغر رحیمی شاد (دانشگاه علامه)، زینب کیامفرد (دانشگاه علامه) و ... تعلیق شدند.

از دانشجویان بازداشتی، تعلیقی، مجروح و اساتید اخراج شده آمار دقیقی وجود ندارد. اما با توجه به گفته‌ی شاهدان در سراسر ایران صدها تن در این آمار مفقود جای می‌گیرند.

برخی نهادها و دانشگاه‌ها نیز آمارهایی را از دانشجویان تعلیقی ارائه داده‌اند،؛ دانشگاه الزهرا  تعلیق ۳۰ دانشجوی زن را تأیید کرد و روزنامه هم‌میهن نیز از تعلیق ۴۰۰ دانشجو خبر داد. هنوز صدها دانشجو از تحصیل در همان مقطع یا مقطع بالاتر محروم هستند.

از انقلاب فرهنگی و تصفیه‌های گسترده تا خیزش انقلابی "ژن، ژیان، ئازادی"، جنبش دانشجویی همواره در خط مقدم تحولات اجتماعی و سیاسی قرار داشته است. امروز، با گذشت دو سال از خیزش انقلابی "ژن، ژیان، ئازادی" همچنان محور اصلی مبارزات دانشجویی، به ویژه برای زنان، در مقابله با سیاست‌های حکومتی است.

 علی‌رغم هزینه‌های سنگین، از جمله تعلیق، اخراج و بازداشت صدها دانشجو و استاد، جنبش دانشجویی همچنان به مبارزه خود ادامه می‌دهند. تاریخ مبارزاتی دانشجویان در طول حکومت جمهوری اسلامی نقش دانشجویان و به ویژه زنان را، که با سرکوب و محرومیت بیشتری روبه‌رو هستند برجسته‌تر می‌کند. امروز ضروری ست که زنان  و به ویژه دانشجویان بدانند که میادین‌ مبارزه، دانشگاهی برای یادگیری و مقاومت است و دانشگاه نیز میدانی برای مبارزه علیه ستم است.