اوریگامی در پی صلح است، صلحی که همیشه از انسان دریغ شده است
اوریگامی اقتباسی آزاد از نمایشنامه باغ وحش شیشهای از تنسی ویلیامز است که ژانری رئالیسم و تاحدی اجتماعی دارد، که شخصیتهای آن با توهم زمان دست و پنجه نرم میکنند.
سنه- تئاتر اوریگامی با اجرای گروە نمایشی لستوک، از تاریخ ٣ تا ١٢ تیرماە و در ساعت ١٨ بە اجرا درآمد، این نمایش به کارگردانی رامیار بهمنی و دستیار کارگردانی مهنوش بدرخانی و بازیگری آزاده آذرمی، روزبه قبادی، آرینا مرادی به نمایش درآمد و با استقبالی که از آن به عمل آمد تا ١۴ تیر تمدید شد.
اوریگامی اقتباسی آزاد از نمایشنامه باغ وحش شیشهای از تنسی ویلیامز است که ژانری رئالیسم و تاحدی اجتماعی دارد، که شخصیتهای آن با توهم زمان دست و پنجه نرم میکنند. این نمایشنامه یک خانواده آشفته را در اواخر دهه ١٩٣٠ از چند زاویە مختلف بە تصویر میکشد.
در این نمایش مادر خانواده از درد و رنجی که به عنوان یک زن در جامعه و خانواده کشیده به سطوح آمده است، اثرات جنگهای تحمیلی بر انسانها بخصوص زنان، ازدواجهای ناموفق و.... در اوریگامی اعضای خانواده را به جان هم میاندازد، آنها و مادری را نشان میدهد که با کنترل کردن فرزندان در پی جبران آن است. مادری که با وجود نابینایی دخترش، اصرار به ازدواج او دارد زیرا میداند زنی با چنین شرایطی و نداشتن منبع درآمد در جامعه نمیتواند به تنهایی زندگی کند و نگران آینده اوست و مدام نابینایی دخترش را انکار میکند.
خواهر و برادر مدام از گذشته مادر میشنوند، مادری که از ازدواج با پدرشان راضی نبوده و همیشه در حسرت گذشته است و این درماندگی در کمک کردن به مادر، آنها را از محیط خانه بیزار میکند. لیلی دختر خانواده برعکس مادر، با نابینایی خود کنار آمده و برای آشنایی با جوانانی که مادر اصرار دارد انگیزهای ندارد، و در دنیای خودش غرق است. دنیایی از پروانههای کاغذی، پروانههایی که لیلی در تمام نمایش مشغول درست کردن آنهاست اشاره به داستان ساداکو ساساکی دارد، ساداکو کودکی که در سال ١٩۴٣ در دو سالگی قربانی هیروشیمای ژاپن میشود و در اثر تشعشعات اتمی به بیماری لوسمی دچار میشود، ساداکو دختری است که عاشق ورزش دو است و سرانجام در مدرسه متوجه بیماریش میشوند و در ١٩۵۵ بە ناچار بستری میشود و اما هیچوقت نا امید نمیشود او توسط دوست نزدیکش با درنای کاغذی آشنا میشود، افسانهای ژاپنی که اگر هزار درنای کاغذی درست کند از مریضی نجات مییابد و او به درست کردن درنای کاغذی میپردازد و سقف اتاق خود در بیمارستان را پر از درناهای کاغذی میکند، اما عمر ساداکو به ساختن هزار درنا کفایت نمیکند و در ۶۴۴مین درنا جانش را از دست میدهد، بعد از مرگش دوستانش بە ساخت ٣۵۶ درنای باقیماندە ادامە میدهند و رویای ساداکو را بە واقعیت تبدیل میکنند و با وی دفن میکنند، اگرچه ساداکو آرزوی صلح در دنیا را با خود میبرد اما درناهای کاغذی ساداکو تبدیل به نماد بینالمللی صلح در دنیا میشود، دوستانش نامههای ساداکو را تبدیل بە کتابی بە نام (کوکیشی) میکنند که به سرعت در ژاپن و در سراسر دنیا منتشر میشود، لیلی نیز در اوریگامی در رویای صلح به سر میبرد رویایی که صلح در خانواده، در جامعه و در دنیا را شامل میشود.
در نمایش اوریگامی آشفتگی این خانواده از رنج مادر سرچشمه میگیرد رنجی که از گذشته شروع شده و اکنون نیز با انکار و نگرانی از آینده ادامه دارد، از سوی دیگر اوریگامی داستان بسیاری از خانوادهها است، ازدواجهای ناموفق اما ادامهدار که به فرزندآوری منجر میشود، درد و رنج زنانی که التیام پیدا نکرده و اکنون با کنترل فرزندان، سعی در جبران حسرتهای خود دارند و حاصل این تربیت فرزندانی مریض و افسرده هستند که رنج مادر و رنج خود را نیز به دوش میکشند.
با نگاهی عمیق به اوریگامی به این نتیجه خواهیم رسید، ازدواج تنها یک شیوه از زندگی است شیوهای که شاید مناسب هرکسی نباشد، فرزندآوری و پرورش فرزند در توانای تمام انسانها و خواست همه نیست، بلکه تحمیلی است از سوی دولتها و جامعه.
اوریگامی در پی صلح است، صلحی که از انسانها دریغ شده است.