اولین جشن ٨ مارس در شنگال؛ مبارزە زنان ایزدی

ژیندا آسمن، گزارشی از اولین جشن هشتم مارس در شنگال، زمانی کە تازە از سلطه داعش آزاد گشته بود، ارائه داد. این گزارش شامل توضیحاتی درباره‌ی زنان، رشادت‌های آنان و یادی از نوژیان ارهان، همکار خبرنگار خویش بود که در سال ٢٠١٧ جان خود را از دست داد.

 

دیرن انگیزک

مرکز خبر- زنان در سرتاسر جهان، روز جهانی زن در تاریخ ۸ مارس را به روش‌های گوناگون جشن می‌گیرند. برای زنان کورد، این روز نمادی از مقاومت است که در سراسر جهان با برگزاری جشن‌ها، راهپیمایی‌ها، کنفرانس‌ها، و ملاقات‌ها جلوه‌گری می‌کند. زنان شنگال، به ویژه، اهمیت عمیق‌تری به این روز می‌بخشند. در پی حمله داعش به شنگال در سوم آگوست ۲۰۱۴، زندگی در این منطقه برای زنان دگرگون شد. در این خاک که شاهد ناپدیدشدن هزاران زن ایزدی بود، زنان یاد گرفتند بر اساس فلسفه‌ی «ژن ژیان ئازادی» خودسازماندهی کنند. از اولین جشن ۸ مارس در شنگال تاکنون، تحولات قابل توجهی در این منطقه رخ داده است. در حالی که جنبش زنان تقویت شده، هرگز کسانی که زنان را از بند ظلم داعش و نگرش‌های مردسالارانه رهایی بخشیدند، فراموش نشده‌اند.

خبرنگار، ژیندا آسمن، گزارشی دقیق و احساسی از اولین جشن ۸ مارس برگزار شده در شنگال، احساسات و مبارزات زنان در آن منطقه، به علاوه شرح حال نوژیان ارهان، خبرنگاری که در سال ۲۰۱۷ توسط نیروهای نیروهای حزب دموکرات کوردستان  عراق مورد هدف قرار گرفت و جانش را از دست داد، به آژانس خبری ما ارائه داد. ژیندا آسمن، که سخنان خود را از نخستین سفرش به شنگال آغاز کرد، بیان داشت: هنگامی که برای اولین بار وارد شنگال شدیم، جغرافیای آن ما را به شگفتی واداشت، یک حال و هوای متفاوت و رازآلودی داشت. در سال ۲۰۱۵ به شنگال سفر کردم. آن زمان ماه آوریل بود، من به همراه دوست شهیدم نوژیان آنجا بودیم. پیش از آن همواره درباره ایزدی‌ها شنیده و تحقیق کرده بودم اما زندگی واقعی در میان آن‌ها کاملا متفاوت است. واقعیت‌های زندگی آن‌ها بسیار متفاوت و عمیق‌تر از آنچه تصور می‌شد، بود. جغرافیای آن منطقه نیز به همین ترتیب، دارای خصوصیات منحصر به فردی بود.

 

«جغرافیای آنجا مرا تحت تأثیر قرار داد»

ژیندا آسمن، در اشاره به جذابیت‌های جغرافیایی شنگال و تأثیر آن بر خودش، عنوان کرد: واقعاً، هنگامی که برای اولین بار شنگال را دیدم، به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. جغرافیای آن مستقیماً مرا به خود جذب کرد. سپس با مردم آنجا مواجه شدیم، افرادی که از خطرات گریخته و به دامان کوهستان پناه برده بودند. یگان‌های زنان آزاد و نیروی مدافع خلق جان خود را فدا کرده بودند تا محافظتی از این مردم انجام دهند، و در این راه مستقر شده بودند. مردم نیز در آغوش طبیعت کوهستانی امنیت یافته بودند.

ژیندا آسمن، با تأکید بر چالش‌های زندگی مردم در شنگال در مقابله با طبیعت و عواقب حملات، بیان کرد: واقعیت این است که آنها نبردی نیز با طبیعت داشتند. زمانی که برای اولین بار به آنجا رفتم، حمله به تازگی اتفاق افتاده بود و غم و اندوه ناشی از کشتارها بسیار سنگین بود. نبود آگاهی و اطمینان از آینده، نگرانی‌های زیادی را به دنبال داشت. با این حال، آنها به نیروهایی که در حال محافظت از آنها بودند، اعتماد کامل داشتند. با اتکا به کوهستان که از دیرباز مأوا و مکان زندگی کوردها بوده، به این مکان پناه آورده بودند.

 

«من در قلب وقایع، چشمانی که می‌دید و گوش‌هایی که می‌شنید»

ژیندا آسمن، با تأکید بر این نکته که مردم شنگال از نگاهی مبتنی بر مقاومت و امید به بهبود آینده برخوردار بودند، بیان کرد: در ابتدای امر، وضعیت به این منوال نبود. با این حال، یک سلسله قتل‌عام‌های مداوم، آنها را همواره به ترس، پسرفت، و سرانجام نابودی سوق می‌داد. اما از طریق مبارزه، مردم ایزدی نه تنها غم و اندوه را تجربه کردند، بلکه لذت مقاومت و بازسازی را نیز چشیدند. آنها این شادی را با تحقق یافتن آن، لمس کردند.

ژیندا آسمن توضیح داد: من هم به عنوان شاهد حضور داشتم و هم میل داشتم به دقت گوش دهم. علاقه‌مند بودم داستان‌های آنها را بشنوم، داستان‌هایی درباره‌ی اینکه از کجا آمده‌اند و چه تجربیاتی کسب کرده‌اند. این امکان را فراهم کردم تا مردم بتوانند داستان‌ها و تجربیات خود را بیان کنند.

وی با تأکید بر اهمیت انتقال دقیق واقعیت‌ها، بیان کرد: در آن محیط، هرچه بیشتر شاهد وقایع بودم، بیشتر به این باور رسیدم که واقعیت‌ها باید دقیقاً همانگونه که هستند بیان شوند. و ادامه داد: به عنوان یک خبرنگار، وظیفه‌ی ما این بود که واقعیت‌ها را همان‌گونه که هست، بیان کنیم، بدون کم و کاست. این جوهره‌ی کار خبرنگاری است. علاوه بر این، شنیدن داستان‌ها و رویدادهایی که مردم تجربه کرده‌اند، به عنوان شاهد بودن و درک کردن آن‌ها، احساس متفاوتی را در من برانگیخت. به نوعی، می‌توانم بگویم که ما حوادث را درک کردیم، هرچند که چند ماه پس از آن‌ها در آنجا بودیم. وقتی به داستان‌های آن‌ها گوش می‌دادی و خودت را با آن‌ها همسو می‌ساختی، زمانی که با آن‌ها ارزش آب و ابتدایی‌ترین نیازها را درک می‌کردی، تو نیز آن را تجربه می‌کردی. شنگال، فضایی با چنین تأثیرگذاری داشت. به همین دلیل، تصمیم گرفتم تا زمانی که در اینجا هستم، همه چیز را دقیقاً آنطور که هست، بیان کنم. می‌خواستم به ویژه درباره‌ی رنج‌هایی که کودکان و زنان تجربه کرده‌اند صحبت کنم و نشان دهم که چگونه این رنج‌ها اکنون به نیرو و قدرت تبدیل شده‌اند. من هم شاهد این تحولات بودم و هم می‌خواستم این داستان‌ها را به جهان بیان کنم.

ژیندا آسمن، با بیان تجربیات اولیه‌اش در شنگال، اظهار داشت: در اولین روز ورودمان به منطقه، ما بلافاصله شروع به گزارش‌دهی کردیم، در همان ساعات نخستین، اولین گزارش ما درباره یک پسربچه چوپان کوچک بود که در شنگال، جایی که دیگر مدرسه‌ای باقی نمانده بود، زندگی می‌کرد. چند چادر کوچک به عنوان مکان‌هایی برای آموزش کودکان تدارک دیده شده بود و تا حد امکان، تعلیماتی ارائه می‌شد. داستان از یک برادر و خواهر چوپان آغاز شد. ما، من و نوژیان، با آنها گفتگو کردیم و اولین گزارش ما از آنها بود.

 

اولین جشن ٨ مارس در کوهستان شنگال

ژیندا آسمن با تأکید بر حال و هوای خاص اولین جشن روز جهانی زن در شنگال، توضیح داد: آن روز حسی از مبارزە در هوا موج می‌زد، مبارزەی  زنان ایزدی. این مبارزە صرفاً در مقابل قتل‌عام‌هایی که در فرمان تجربه کرده بودند نبود، بلکه علیه هر نوع ستمی بود. آن جشن به نظر من نمایشی از مقاومت بود.

این واکنش، به احتمال زیاد، فراتر از مقاومت ١٢٩زنی است که در ایالات متحده آمریکا به آتش کشیده شدند، نمایانگر یک مقاومت عظیم در برابر مجموعه‌ای از چالش‌ها می‌باشد. شما می‌توانید این احساس و هیجان را درک کنید. در تاریخ هشتم مارس، این روز نه تنها به عنوان یک اعتراض عمل کرد، بلکه با آگاهی و سازمان‌دهی بیشتری نیز همراه بود که نمادی از هویت زنانه به شمار می‌رود.

وی، با تأکید بر مشاهدات خود از ابراز شادی، خوشحالی، و غرور در میان زنان ایزدی، بیان کرد: من این احساسات را به مثابه یک گام مهم در راستای حضور و بیان خودشان درک و تجربه کردم. احساس حاکم بر روز هشتم مارس، جوی مملو از قیام و اعتراض بود.

ژیندا آسمن تجربیات، مشاهدات، و احساسات خود در روز هشتم مارس سال ۲۰۱۶ را به این شرح توصیف کرد: آن روز، همه زنان در یکجا گرد هم آمده بودند. برای نخستین بار، در کوه‌های شنگال، تمام زنان دور هم جمع شدند. در کوهستان شنگال، چند درخت بزرگ و قدیمی به نام 'دارا کاوالا' وجود دارد که محل تجمع همگان بود.

روزی بود که حتی کودکان نیز بسیار خوشحال بودند. به نظر می‌رسید که هم طبیعت و هم انسان‌ها در آن روز، سرشار از شادمانی بودند. گویا که جهان به یکپارچگی و هماهنگی کامل دست یافته بود. گفته می‌شود که لحظه آزادی، لحظه‌ای است که در تمام جهان هستی جاری می‌شود. بله، در آن لحظه و در آن مکان، ما واقعاً این احساس را تجربه کردیم.

 

«همبستگی مردم و محافظان در راهپیمایی مشترک»

ژیندا آسمن، در توصیف تجمع زنان ایزدی پس از سختی‌ها و قتل‌عام‌ها به عنوان «تپش قلب جهان» اظهار داشت: در کوهستان شنگال، از دارا کاوالا که محل برگزاری شورای ایزدی بود، زنان به پای پیاده راهی شدند. رژه‌هایی ترتیب یافت. هم مردم عادی و هم محافظان آن‌ها به همراه نیروهای یگان مقاومت شنگال در این راهپیمایی شرکت کردند. دو رژه برپا شد، با نیروهای یگان زنان ستاره در یک سو و نیروهای یگان مقاومت شنگال در سوی دیگر، در حالی که مردم در میان آن‌ها پیاده‌روی می‌کردند. هنگامی که به این صحنه و تصویر نگاه می‌کنید، درمی‌یابید که چه زندگی جدیدی در حال شکل‌گیری است و چه مقاومتی ظهور پیدا کرده است. کودکان نیز در میان حضور داشتند، با پلاکاردهایی در دست که شعارهایی مرتبط با هشتم مارس داشت. شعارها و تصاویر مرتبط با فرمان نیز دیده می‌شد. در آن لحظه، شما شاهد ترکیبی از غم و شادی در یک قاب عکس هستید.

ویبا بیان اینکه فرایندهای مقاومت و خودگردانی نه تنها در شنگال بلکه در باکور کوردستان نیز وجود داشت، اظهار داشت: در سال ۲۰۱۶، این فرایندها نمایانگر مقاومت خودگردانی باکور کوردستان نیز بودند. پیش از آن، اگرچه نه به طور آگاهانه، اما در برخی مناطق، روز ۸ مارس به گونه‌ای گرامی داشته می‌شد.

این تجمعات به صورت محدود و با حضور چند نفر، عمدتاً زنان، برگزار می‌شد، اما هرگز به این شکل سازمان یافته، آگاهانه و در حال رشد نبود. می‌توان اینطور در نظر گرفت که سیستمی که بر ایزدی‌ها تحمیل شده بود، اجازه‌ی چنین فعالیت‌هایی را به آنها نمی‌داد. زیرا با آگاهی، آنها به قدرتمند شدن پی می‌بردند.

 

«قیام علیه سیستم حاکم، سیستم مردسالار، ستمگری بود»

ژیندا آسمن، با اشاره به سیاست‌های دولت عراق در منطقه شنگال و فشارهای ویژه‌ای که به منظور جلوگیری از توانمندسازی زنان اعمال می‌شد، توضیح داد: این وضعیت در حقیقت نتیجه فشارهایی بود که توسط سیستم مردسالار بر زنان در جامعه ایزدی اعمال می‌شد. جشن گرفتن ۸ مارس با آگاهی کامل از این موضوع صورت گرفت. یک قیام در مقابل سیستم مردسالار، ستمگری و کشتار؛ قیامی در برابر همه ظلم‌ها و نابرابری‌ها بود. از دارا کاوالا به صورت رژه پیاده حرکت کردیم. شعارهای بسیاری سر داده شد، شعارهایی همچون «زنده باد مقاومت یگان‌های مدافع شنگال، یگان‌های زنان شنگال»، «زنده باد رهبر آپو» و بسیاری شعارهای دیگر به گوش رسید. شعارهای «ژن ژیان ئازادی» در آن کوهستان با شکوه طنین‌انداز شدند.

 

«در واقع اولین ٨ مارس در سنگرها جشن گرفته شد»

ژیندا آسمن، در خصوص برنامه‌های پس از راهپیمایی که با هدف ارتقاء روحیه برگزار شد، بیان داشت: تعدادی از هنرمندان به روی صحنه حضور یافتند. گروه‌ها و هنرمندانی از روژاوا به این جشن پیوسته بودند، از جمله هنرمند معروف برمال. یک مراسم انگیزشی و دلپذیری تدارک دیده شده بود که شامل حضور گروه‌های فولکلور، اجرای نمایش‌های کمدی، و خواندن شعرها می‌شد. همزمان با این مراسم، شرکت‌کنندگان به پایکوبی پرداختند. نیروهای نظامی به همراه مردم در این جشن شرکت کرده و با دست در دست یکدیگر پایکوبی کردند. فضای حاکم بر آن روز، تصویری از غلبه بر تمامی مشکلات از طریق شادی و مقاومت را نمایان می‌ساخت.

وی با اشاره به نحوه جشن گرفتن روز جهانی زن در شنگال، بیان کرد: این مقاومت، به نحوی چشمگیر، در سنگرها به نمایش گذاشته شد. همانطور که پیش‌تر نیز بیان کردم، اگرچه به صورت یک جشن سازمان‌دهی شده و وسیع نبود، اما ۸ مارس در سنگرها به جشن و پایکوبی پرداخته شد. به ویژه، در سنگرهای یگان زنان ستاره، روز جهانی زن با شکوه خاصی جشن گرفته شد.

ژیندا آسمن بیان داشت: هشتم مارس سال ۲۰۱۶، اگرچه نخستین باری نبود که این روز جشن گرفته می‌شد، اما اولین دفعه‌ای بود که با این سطح از سازماندهی گسترده برگزار می‌شد. علاوه بر این، اگر شخصی در آن مکان حضور داشته باشد، تنها با اقدامات شخصی خود نیز، در واقع، روز هشتم مارس را جشن گرفته است. حضور زنان برای گرامیداشت این روز خود به تنهایی کافی است؛ این حضور نشانه‌ای از مقاومت است.

ژیندا آسمن تأکید کرد که فرهنگ مقاومت در جوامع مختلف از حضور و تلاش‌های زنان سرچشمه می‌گیرد و با ارزیابی اینکه چگونه روزهای هشتم مارس نتیجه‌ی این مقاومت زنانه هستند، اظهار داشت: در هر کشوری، زنان تحت فشارهای مختلفی قرار می‌گیرند و آنها با اعتصابات و اقدامات مقاومتی پاسخ می‌دهند. این نشان‌دهنده‌ی مقاومت ذاتی در وجود زنان است. در شنگال نیز، همواره با حملاتی مواجه بوده‌ایم. فرمان‌های متعددی وجود داشته‌اند که تا سوم آگوست ۲۰۱۴ ادامه داشته و حتی پس از آن نیز حملاتی رخ داده است.

 

«زندگی با نوژیان؛ تجلی هر لحظه از نامش»

ژیندا آسمن، با تأکید بر استمرار حملات و مقاومت پایدار زنان، اظهار داشت: در این حملات، زنان بی‌وقفه مقاومت کردند. شهدایی داده شد، هزینه‌هایی متحمل شدیم. با این حال، زندگی‌ای از جنس مقاومت شکل گرفت. برای آینده و برای آن دوران خاص، ما کوردها در حقیقت زندگی‌ای مبتنی بر مقاومت را پایه‌ریزی کردیم. در این میان، توجه به داستان رفیق نوژیان برای من نمادی دیگر از مقاومت است؛ یعنی بنا نهادن یک زندگی جدید از میان مقاومت. هر لحظه‌ای که در کنار رفیق نوژیان سپری شد، با نام و معنای وجودی او هماهنگ بود. به طور کامل با نوژیان همخوانی داشت.

ژیندا آسمن در مورد نقش برجسته‌ای که نوژیان ارهان در شنگال ایفا کرد، توضیح داد: او با استفاده از دوربین خود و با پشتکاری که از خود نشان داد، نقش مهمی را ایفا کرد. این نقش را همچنین با مبارزه در سنگرها و با حضور فعال در میان مردم به اجرا درآورد. نوژیان همانگونه که مردم زندگی می‌کردند، زندگی کرد و مقاومت خود را نشان داد. او از روش‌های گوناگونی برای این منظور استفاده کرد، نه تنها با به دست گرفتن سلاح و جنگیدن، بلکه همچنین با فیلمبرداری و ثبت لحظات مختلف. رفیق نوژیان با زندگی کردن در هر لحظه و هر صحنه از زندگی، این نقش بزرگ را ایفا کرد.

وی در ادامە گفت: او با ادغام کامل خود در جامعه ایزدی، این مهم را به انجام رساند. به عنوان یک زن انقلابی کورد، او توانست این نقش را به واقعیت تبدیل کند. این راه و منش او، یک رویکرد انقلابی بود که او در همه لحظات زندگی‌اش پیگیری کرد. او مسیر آزادی را برگزید، با آزادی در هر لحظه، با احساسات انقلابی در هر لحظه، نوژیان وجود خویش را متجلی ساخت. در این مرحله، می‌توانم با قاطعیت بگویم که او حق نام خود را به جا آورد.

 

«در شنگال زمینه را برای رسانه زنان آزاد فراهم کرد»

ژیندا آسمن، در توصیف فعالیت‌ها و نقش نوژیان ارهان در شنگال، عنوان کرد: در میان آن جنگ و شرایط سخت، نوژیان ارهان نقش مستقیمی در رسانه‌های مخصوص زنان در میان جامعه ایزدی ایفا کرد. وی با تأکید بر اینکه زنان در جامعه ایزدی تا حدودی محدود و از حضور در فعالیت‌های رسانه‌ای دور نگه داشته شده بودند، اظهار داشت: رفیق نوژیان در شنگال، بستر و زمینه‌ای برای رسانه‌های آزاد زنان را ایجاد و پرورش داد. او به عنوان یکی از بنیان‌گذاران این حرکت، وجود خود را به وضوح نشان داد. این مسیر به هیچ وجه آسان نبود، ممکن است در چند جمله ساده بیان شود. اما در آن جنگ و شرایط دشوار، وضعیت به همین سادگی‌ها خلاصه نمی‌شود. آموزش زنان ایزدی، به تمامی نمادی از نوآوری، انقلابی بودن و مقاومت رفیق نوژیان بود.

ژیندا آسمن، با بیان اینکه نقش نوژیان ارهان در شنگال بسیار چشمگیر است و مظهر عشق و مقاومت می‌باشد، اظهار داشت: هنگامی که نام نوژیان مطرح می‌شود، تصویری از لبخندی در میان سختی‌ها و چهره‌ای نمادین در ذهن شکل می‌گیرد. این توانایی درک و بازتاب دادن اهمیت والایی دارد. یعنی وجود و اصالت هر چیزی صرفاً از طریق بیان شکل نمی‌گیرد. بیان تنها بخشی از واقعیت است، اما زیستن، احساس کردن، و لبخند زدن، اینها هستند که زندگی را کامل می‌کنند. رفیق نوژیان به عنوان یکی از این عناصر تکمیلی، نقش مهمی در مقاومت زنان ایفا می‌کند.

 

«نوژیان را فقط به عنوان یک خبرنگار نباید شناخت»

ژیندا آسمن، با بیان اینکه نقش نوژیان ارهان در شنگال بسیار چشمگیر است و مظهر عشق و مقاومت می‌باشد، اظهار داشت: هنگامی که نام نوژیان مطرح می‌شود، تصویری از لبخندی در میان سختی‌ها و چهره‌ای نمادین در ذهن شکل می‌گیرد. این توانایی درک و بازتاب دادن اهمیت والایی دارد. یعنی وجود و اصالت هر چیزی صرفاً از طریق بیان شکل نمی‌گیرد. بیان تنها بخشی از واقعیت است، اما زیستن، احساس کردن، و لبخند زدن، اینها هستند که زندگی را کامل می‌کنند. رفیق نوژیان به عنوان یکی از این عناصر تکمیلی، نقش مهمی در مقاومت زنان ایفا می‌کند.

ژیندا آسمن با تأکید بر اینکه نوژیان ارهان نباید صرفاً به عنوان یک خبرنگار شناخته شود، توضیح داد که او همچنین باید به عنوان یک زن انقلابی کورد شناخته شود. ژیندا آسمن مبارزات نوژیان را با این کلمات شرح داد: او در سنگرها به مبارزه پرداخت. از کوه‌های کوردستان به شنگال آمد. هر کجا که نبردی بود، او آرزو داشت که در آنجا باشد. نوژیان می‌خواست واقعیت‌ها را به تصویر بکشد. از همه مهم‌تر، او آرزو داشت که صدای زنان را به گوش جهان برساند. مبارزه برای هویت خویش، حضور در داغ‌ترین نقاط نبرد، و بودن در قلب جنگ، برای او راهی برای بیان خودش بود. این مسیر، نه تنها برای زنان کورد بلکه به ویژه برای رفیق نوژیان، یک شیوه زندگی و مبارزه بود.

 

«هر زن، پرچمی از مقاومت در دست دارد»

ژیندا آسمن، در توضیح حادثه‌ای که در سوم مارس ۲۰۱۷ رخ داد و نتیجه آن زخمی شدن و در نهایت شهادت نوژیان ارهان بود، اظهار داشت: نوژیان هیچ وقت از مرگ واهمه‌ای نداشت و با این آگاهی که هر لحظه امکان وقوع هر اتفاقی وجود دارد، زندگی کرد. او همچنین تأکید کرد که ترس بخش لاینفکی از طبیعت انسانی است، اما همین آگاهی نیز می‌تواند باعث تقویت مقاومت شود.

ژیندا آسمن، با اشاره به حضور نوژیان ارهان در سوم مارس ۲۰۱۷ در ادامه فرمان و برای ثبت واقعیت‌های میدانی، اظهار داشت: این وضعیت برای ما بسیار دردناک بود. در آن مکان، بسیاری از مبارزان جان خود را از دست دادند. هر یک از آنها در مناطق درگیری خانه سور و سینونی برای دفاع از هویت و سرزمین خویش جایگاه یافته بودند. آنها در آنجا بودند تا سرزمین خود را حفظ کنند، زندگی‌ای که با وجود همه چالش‌ها ایجاد کرده بودند را نیمه کاره رها نکنند و برای تضمین آینده‌ای بهتر در میدان مبارزه باقی بمانند. در این راستا، زنان رزمنده‌ای که در آن مکان به شهادت رسیدند، از جمله رفیق نوژیان، همواره به عنوان پیشگامان مقاومت شناخته شده‌اند. به این ترتیب، آنها نوعی پیشگامی در وجود خود بنیاد نهادند. هر زن در شنگال به نوبه خود پیشگام بود؛ آنها با اعمال خود یکدیگر را تکمیل و ارتقا بخشیدند. بنابراین، هر زن به عنوان صاحب مقاومت مستقل خود شناخته می‌شود.

 

«بە یک زن افسانەایی تبدیل شد»

ژیندا آسمن، با اشاره به گسترش مقاومت نوژیان ارهان از طریق قلم و دوربینش، توضیح داد: او تلاش کرد در میانه جنگ و در هر لحظه از زندگی‌اش، این مسیر را پیش ببرد. نوژیان در مقاومت شنگال به یک نماد زن قدرتمند تبدیل شد. در تاریخ ایزدی، زنان مقاوم فراوانی همچون سیتیا ناصرها وجود دارند که با کمی تحقیق، آنها را خواهید یافت. ما کوردها نیز هر یک به نوبه خود در این میراث سهم داریم. این ویژگی‌ها از یک زن به زن دیگر منتقل می‌شود و چنین خصیصه‌ای در یک ملت یا قوم به ندرت یافت می‌شود. در حقیقت، زنان در سراسر جهان با مقاومت خود به یکدیگر پیوسته‌اند، بنابراین هر زن، در هر جایی که باشد، قادر است مقاومت خود را حفظ و زنده نگه دارد.

ژیندا آسمن، با تأکید بر اهمیت سازماندهی و منسجم کردن مقاومت، توضیح داد: نوژیان یکی از آن زنانی بود که سازماندهی مقاومت را انتخاب کرد. ناصرها و میانه‌ها، همان زنان قدرتمندی که همواره در تاریخ ایزدی شناخته شده‌اند، نوژیان در شنگال به عنوان بازمانده و ادامه‌دهنده میراث آنها حضور داشت. او در نقش و رویکرد خود، همانند این زنان عمل کرد و در میانه زندگی، همانند آنها مقاومت و حضور یافت. رفیق نوژیان این میراث را از آنها به ارث برد و ادامه داد. برای مردم ایزدی، نوژیان به همین معنا بود؛ آنها به این طریق تاریخ خود را مجدداً به دست آوردند. این امر از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا تصاحب دوباره تاریخ، به معنای تصاحب هویت خودی است. این یکی از قدم‌های کلیدی در مسیر مقاومت محسوب می‌شود.

 

«٨ مارس برای ما یک میراث است»

ژیندا آسمن بیان کرد: با حضور زنان مقاوم در شنگال و تحت تأثیر روز جهانی زن، یک زندگی جدید شکل گرفت. با وجود جنبه‌های ناقص فراوان، این تقصیرات از طریق مقاومت و مبارزه کامل خواهند شد. ما همواره به دنبال بهبود و پیشرفت هستیم. روز هشتم مارس برای ما به ارث رسیده است؛ میراثی از مقاومت، افزایش آگاهی نسبت به این مقاومت، و توسعه آن، همچنین ایجاد یک زندگی سازمان‌یافته، وظیفه‌ای است که بر عهده هر زنی قرار دارد. این مبارزه همیشگی است. ما، به مانند نوژیان‌ها، همواره در این جدال حضور خواهیم داشت.

 

ژیندا آسمن: با مقاومت زنان به سوی آینده‌ای آزاد

در پایان، ژیندا آسمن خاطرنشان کرد: به مناسبت هشتم مارس، از تمام زنان مقاوم با احترام یاد می‌کنم. زنان مبارز باید تمامی زنانی را که از مقاومت هراس دارند، در یک میدان متحد سازند. شجاعت در وجود زنان نهفته است. تنها یک گام نیاز است. اگرچه هزینه‌هایی وجود دارد، اما شجاعت ما را به پذیرش آن‌ها سوق می‌دهد. هر چه بیشتر در این مسیر قدم برداریم، شجاعت بیشتری کسب می‌کنیم، وجودمان پررنگ‌تر می‌شود و در نهایت بر ترس‌هایمان غلبه خواهیم کرد. و آنگاه به تدریج به نمادی از یک زن مقاوم و زنده تبدیل می‌شویم. برای این هدف، همه ما باید قیام کنیم و قدم در مسیر برداریم. برای ما کوردها، کوهستان همواره محل مقاومت بوده‌اند، بنابراین مسیر ما باید همواره به سمت کوهستان باشد. کوه‌ها باید به عنوان نماد مقاومت محسوب شوند. در نهایت، به سوی آینده‌ای آزاد با مقاومت زنان، به سمت کوهستانهای آزاد، پیش می‌رویم.