ترانەی امروز
سرود سحر
با صدا غوغا
این داستان، جلال زنان شجاع افغان را میخواند کە برای مطالبەی حقوق اولیەی خود با تاریکی و وحشت روبرو شدند. این قطعە ریشە در اصول آزادیبخش فعالان مستقل حقوق زنان افغانستان دارد کە معتقدند همبستگی برای دستیابی بە آزادی و برابری در منطقە و جهان ضروری است.
منم من زنم من جهانم
کز آزادی و مِهر خوانم
تو همسنگرِ قهرمانم
بهپاخیز ای همجهانم
اگر چکمهها بر گلویم
وگر مُشتها بر دهانم
قسم بر خورشید قلبم
در این وحشت هرگز نمانم
اگر ساختند سد و دیوار
وگر کاشتند چوبهی دار
من اِستاده و استوارم
زِ ظلمت هراسی ندارم
منم من زنم من جهانم
سرودِ سحر بر لبانم
به خورشیدِ آینده سوگند
بر عهدی که بستم بمانم