غارت حیات اجتماعی در سایهی رکود تورمیِ افسارگسیخته
بررسی پیشبینیهای تورم در سال جاری نشان میدهد تورم سال ۱۴۰۱ به ۴۲.۲ درصد خواهد رسید. این رقم ۲درصد بیشتر از تورم سال گذشته بوده که رکورد یازده سال به شمار میآید.
لیدا پرویزی
تهران - برعکس دهههای گذشته که دولتها با سیاستهای میانهروتر سعی در کنترل اوضاع داشتند یا کمتر تحت تاثیر تحولات جهانی بودند و بهانههای تحریم جدی وجود نداشت، در این سالها تورم در ایران چنان نفس اقتصاد را بریده که طبقات مختلف دیگر توانی برای تابآوری این وضعیت را ندارند. شاید نقطهی آغاز این وضعیت سیاستهای تعدیل اقتصادی در سالهای اواخر دههی ۶۰ و پایان جنگ ایران و عراق باشد که در تمام دولتهای بعدی به شدت زیاد ادامه یافت. سیاستهایی به نام آزادسازی که در عمل نوعی غارت عرصههای عمومی و بینواسازی عمومی از دل آن بیرون آمده است. تورم هم جزء لاینفک اقتصاد ایران در تمام این سالها بوده، تورمی که به گفتهی اقتصاددانان مالیاتی است که از فقرا گرفته و به سرمایهداران داده میشود. فقیرسازی یک سمت این معادله و افزایش سرمایه سوی دیگر ماجرا. گرانی به عنوان یک اثر تورمی در این سالها چنان مرئی شده که کمتر کسی است که قادر به لمس روزانهی آن نباشد.
«اکثر مردم چه آنهایی برای خرید آمده و چه فروشندهها، همه ناراضی هستند»
بررسی پیشبینیهای تورم در سال جاری نشان میدهد در خوشبینانهترین حالت تورم سال ۱۴۰۱ به ۴۲.۲ درصد خواهد رسید. این رقم ۲درصد بیشتر از تورم سال گذشته بوده که رکورد یازده سال به شمار میآید. تورم ماهانه در تیرماه ۷.۶ واحد درصد کمتر از خرداد شده اما هنوز در مقایسههای ماهانه سطح بالایی داشته است. جهش بالای رشد قیمتها در پایان بهار آغاز شده که تحت تأثیر حذف ارز ۴ هزار و ۲۰۰ از برخی کالاها بود. این اتفاق را برخی کارشناسان شوکی زودگذر در اقتصاد ایران میدانند، ولی این هم در تحلیل وضعیت اقتصاد نوعی پنهانکردن واقعیت و لاپوشانی است که هر روز در تحلیلهای اقتصادی خود را نشان میدهد. آمارهای اقتصادی هم از دولت احمدینژاد به بعد که با دستور به سازمان آمار یا بانک مرکزی یا اعلام نمیشوند یا شاخصهایی مانند بیکاری یا سبد تورمی چنان دستکاری میشود که اعداد خروجی نسبتی با واقعیت ندارند، اعدادی که درمان یا مرهم حیات از دست رفتهی مردم نیست.
برخی دیگر نیز معتقدند این رشد قیمت بهسادگی تخلیه نخواهد شد و تبعات تورمی آن همچنان در اقتصاد باقی خواهد ماند. این در حالی است که البته کارشناسان دسته اول در راستای حمایت از اقدام دولت آمارهای تورمی را با سال گذشته مقایسه میکنند. این عده معتقدند هنوز باوجود سیاست اخیر برخی رکوردها در افزایش قیمتها که در سال ۹۹ و ۱۴۰۰ به ثبت رسیده شکسته نشده است. طبق تحقیقات میدانی که این چند روز انجام دادم در سطح شهر اکثر مردم ناراضی بودند از وضعیت موجود، چه آنهایی که فروشندە بودند چه آنهایی که برای خرید آمدە بودند. بیشتر مردم فقط توانایی خرید اقلام ضروری را داشتند و از خیلی خریدهای دیگر گذر میکردند. البته نباید از یاد برد که تحتتاثیر ورود برخی سلبریتیها به بحث خریدن و نخریدن برخی کالاها شبیه ماشین یا روغن و برنج، این فضا القا شد جنس گرانی موجود از نوعی تناسب عرضه و تقاضا است. در حالی که تورم همه جانبه چنان هزینهی تولید یا هزینههای واسطهگری یا واردات باوجود حذف ارز حمایتی، بالا برده که افزایش قیمتها ربط چندانی به نخریدن عامهی مردم ندارد و این خاک در چشم واقعیت برزخی موجود پاشیدن است.
«پولی اگر هست ترجیح میدهم برای خوردوخوراک ضروری کنار بگذارم»
با یک زن میانسال در این مورد حرف زدم و در مورد وضعیت خرید پرسیدم؛ «از خیلی از چیزهایی که دوست داریم میگذریم، چند سالی است حتی نتوانستم یک مانتو بخرم، فقط میروم مغازە مانتوها را نگاە میکنم و با قیمتهای عجیب سرسامآور روبهرو میشوم و ترجیح میدهم پولی اگر هست برای خوردوخوراک ضروری کنار بگذارم.» زن میانسال میگوید: خیلی وقت است که ذوقی برای ادامهی زندگی ندارم». خرید یکی از سرگرمیهای عمومی است که هر چند در این سالها فرهنگ مصرفگرایی آن را به یکی از ناخوشیهای جوامع تبدیل کرده، ولی نوع عادی آن با کاهش قدرت خرید عمومی به حسرت تبدیل شده است. در شهرها و مراکز خرید میتوان جمعیتی را مشاهده کرد که قدم میزنند، میبینند ولی نمیتوانند خرید کنند.
میروم داخل مغازەی لباسفروشی با صاحب مغازه صحبت میکنم. مشتری کمتر ولی کسانی که نگاه میکنند یا قیمت میگیرند ولی به هر دلیلی خرید نمیکنند نسبت به قبل بیشتر شده، آن هم نه برای لباسهای مارک یا گران، بیشتر برای لباسهای با قیمت پایین و اجناس نه چندان مناسب. میپرسم با این شرایط از پسِ اجارهی مغازه و هزینهها برمیآیند؟ «بهسختی، بعضی همکاران مجبور به تغییر شغل مداوم میشوند. گاهی دخل و خرج با هم نمیخواند. وضعیت ما و خریدارها یعنی مردم به هم گره خورده است. از هم جدا نیستیم. البته در سمت کالاهای تولید داخلی هم در نتیجهی سیاستهای واردات بیرویه خیلی از صنایع شبیه نساجی ورشکست و تعطیل شدند. بحران تولید حلقه مفقوده وضعیت موجود است. چرخهی تولید دچار سکته شده و روی تمام قسمتهای دیگر اثر منفی گذاشته است.»
«کاهش کالری، ویتامین و پروتئین دریافتی بر سلامتی مردم در سالهای آینده تاثیرات جدی به دنبال خواهد داشت»
بیشتر مغازەهای سطح شهر به علت پایان فصل تابستان و آغاز شروع پاییز روی اجناس خود تخفیف گذاشتند ولی با این وجود باز هم زیاد روی فروش آنها تاثیر زیادی نگذاشته است. توی مسیرم به فروشگاە مواد غذایی سر زدم و از صاحب فروشگاە چند تا سؤال پرسیدم. در جواب گفت مردم مانند سالهای گذشته توان خرید ندارند، چه بخش مواد پروتئینی و گوشت چه لبنیات این وضعیت کاملا محسوس و قابل مشاهده است. مخصوصا لبنیات که به شدت فروش آن کاهش یافته و بیشتر اوقات ما اجناس را با اتمام تاریخ مصرف عودت میدهیم. قبلا بیشتر مواد لبنی در روز اول فروش میرفت. مردم بهنوعی تنها کالایی که خیلی برایشان ضروری است، خرید میکنند. مرد مسنی که جلوی بخش لبنیات ایستاده در حال انتخاب بود، وقتی حرفهای ما را شنید گفت، بازنشسته است و برای صبحانه مجبور است فقط نان داغ بگیرد و مثل گذشته قادر به خرید منظم لبنیات با وجود قیمتهای سرسامآور نیست. «حقوق بازنشستگی مگر چقدر است که بتوانم تمام مایحتاج خانه را تهیه کنیم.» به تجمعات اعتراضی چند سال اخیر بازنشستگان کشور اشاره کرد که در بعضی از آنها هم حضور داشته و با آهی عمیق از بینتیجه بودن آنها تا الان نالید ولی ناامید نبود. افزایش تصاعدی مواد غذایی در ایران به بحرانی تبدیل شده که کارشناسان معتقدند کاهش کالری، ویتامین و پروتئین دریافتی مردم و در کل سوءتغذیه روی سلامتی عمومی در سالهای آتی تاثیرات ویرانگر به دنبال خواهد داشت.
با سردرد عجیبی از فروشگاە بیرون آمدم، و توی فکر حرفهای پیرمرد بازنشسته بودم که توان خریدن پنیر تخفیفخوردە را هم نداشت، پنیری که در عرض یک سال چند برابر افزایش قیمت داشته است. کسی از این وضعیت در امان نیست، یک فلاکت سراسری و منتشرشده بین تمام طبقات جامعه. برای خودم هم همینطور بوده، دو سالی هست که نمیتوانم حتی چند ابزار ساده دیجیتال که به کارم مربوط است را بخرم. گرانی و تورم دیگر پدیدهای سالانه نیست، در برخی کالاها روزانه و حتا ساعتی قیمتها تغییر میکند، حتی برچسبهای قیمتی روی کالاها هم برای خیلی از فروشندهها دیگر اهمیتی ندارد.
سر راهم به املاکی هم سر زدم، در مورد اجارە خانه پرسیدم. مسئلهی اجارهنشینی شاید یکی از بزرگترین بحرانهای جامعهی ایران باشد که هر روز با تورم شدید و دلالی مافیای مسکن و مستغلات از مردم تهیدست و متوسط قربانی میگیرد. صاحب املاکی میگوید قیمت خرید و اجارە به سقف رسیده و از توان بیشتر مردم خارج شدە است. چند وقتی است که گاهی چند خانوادە با هم برای اجارەی یک خانه میآیند. هر روز زوجهایی اینجا میبینیم که توان اجارهی هیچ جایی ندارند. مواردی بوده که زندگیهایی از هم پاشیده یا دیدیم که وسایل را جایی گذاشتن و به خانهی والدین خود بازگشتند.
تورم و رکود تورمی یکی از مهلکترین بلایایی است که اقتصاد ایران بدان گرفتار آمده است
شکاف تورمی فقیر و غنی نسبت به ماه قبل بیشتر هم شده است؛ بهطوریکه در تیرماه نرخ تورم (۱۲ ماهه) برای کمدرآمدترین دهک جامعه ۵.۷ درصد بیشتر از پردرآمدترین دهک جامعه بود، ولی این فاصله در مردادماه به ۶.۹ درصد افزایشیافته است. این اختلاف نرخ تورم بین دهکها بیشتر از هر چیز ناشی از سهم بیشتر مواد غذایی در سبد خرید دهکهای پایین است. تصمیم دولت ابراهیم رئیسی در اواخر اردیبهشت برای حذف ارز ترجیحی واردات بعضی از کالاهای اساسی ازجمله خوراک دام و دانههای روغنی به جهش بیسابقهی قیمت مواد غذایی منجر شد و باعث شد نرخ تورم ماهانه در خردادماه رکورد بشکند. انتظار میرود که در ماههای باقیمانده از سال، شاخص اصلی تورم (موسوم به نرخ تورم ۱۲ ماهه) همچنان بالا برود. ولی اگر در این مدت دولت و بانک مرکزی بتوانند تورم را بهشدت سرکوب کنند و نرخ رشد ماهانه قیمتها را در حد یک درصد نگه دارند، باز هم نرخ رسمی تورم تا پایان سال حدود دو درصد دیگر بالا میرود و به ۴۳.۴ درصد میرسد. ولی اگر تورم ماهانه در شهریور تا اسفند امسال مثل شهریور تا اسفند پارسال باشد، نرخ رسمی تورم تا پایان سال از مرز ۵۰ درصد عبور میکند. درمجموع اگر معجزهای اقتصادی باعث کاهش قیمتها نشود، میتوان انتظار داشت که نرخ رسمی تورم در سال ۱۴۰۱ بالاتر از سال ۱۴۰۰ باشد.
در یک نگاه تورم و رکود تورمی که از مهلکترین بلایایی است که میتوان گرفتار یک اقتصاد بیایید، سایهی شومش بر ایران سالهاست افکنده شده و هر روز و مرحله به مرحله جنبههای زندگی طبقات مختلف را تحتالشعاع خود قرار داده است. وضعیتی که با وجود فساد عظیم و همه جانبه و سیاستهای مخرب چشمانداز روشنی نمیتوان برای آن متصور بود.