چرا باغهای انار نودشه تشنهاند؟
آیا بحران کمآبی در باغهای انار نودشه نتیجه بیتوجهی دولت به کشاورزان منطقه است؟
سارا غفوری
نودشه- انار یکی از محصولاتی است که پس از گردو و توت بیشترین مساحت باغهای «هورامان» را چه در استان کرماشان و چه در استان سنه و حتی در آنسوی مرز یعنی در باشور کوردستان به خود اختصاص داده است. انار هورامان و بەویژه شهر نودشه از کیفیت بالایی برخوردار است و آوازەی آن شهرها را درنوردیده. این در حالی است که مردمان هورامان در اوج محرومیت و با حداقل امکانات سالهای سال این باغداری را ادامه داده و به روزگار امروز رساندەاند. باغداری در طبیعت خشن منطقەای که یک هکتار زمین مسطح ندارد، علیرغم همەی زیباییهای چشمگیرش، بسیار سخت و طاقتفرساست. اغلب این باغهای زیبا و پررونق در درەها و دامنەهای شیبدار قرار دارند و باغداران منطقە از طریق دیوارچینیهای فراوان توانستەاند مقداری آن را مسطح نموده که جایی برای کاشتن درخت یا احداث جوی و کانال آب فراهم نمایند.
به چنین شرایطی، مرزنشینی، جادەهای خطرناک، محرومیت، زمستانهای سخت، خشکسالی و... را اضافه نمایید تا متوجه شوید که باغداران منطقه با چه شرایطی دست به گریبان هستند. در این میان چند سالی است که دولت آب باغهای انار و گردوی شهر نودشه را مصادره نموده و برای آب شرب شهرها و روستاهای منطقه استفاده مینماید و موجب ایجاد بحران آب در باغداری منطقه شده است. مسئلەای که نشان از بیبرنامگی و ناکارآمدی محض دولت علیرغم همەی طرحهای فرمالیته توسعەی شهری و روستایی است؛ طرحهای تحت عنوان «طرح هادی شهری و روستایی»، «طرح جامع شهری و روستایی»، «طرح جامع تفصیلی» و... .
در همین راستا گفتوگوی کوتاهی با یکی از باغداران شهر نودشه داشتەایم که به موضوع بیآبی باغهایشان اشاره مینماید. وی در کنار این موضوع به گوشەای از رنجهای زندگی پرمحنت خود که ۲۵ سال است همسرش را از دست داده و هشت فرزندش را در یتیمی بزرگ کرده میپردازد. باهم سخنان این زن هورامی را میخوانیم.
نان بازو و رنج خودمان را خوردەایم
وی ضمن معرفی خود سخنان خود را اینگونه آغاز نمود: «آمنه محمودیان هستم، حول و حوش ۷۴ یا ۷۵ سال سن دارم. در این ۷۵ سال رنج و زحمت فراوانی کشیدم. هشت فرزند دارم که [۲۵ سال است که] پدرشان به رحمت خدا رفته است و همەی این بچەها را به یتیمی بزرگ کردەام. ذرەای مال حرام وارد زندگیمان نشده، باغداری کردەام، دامداری کردەام، کارگری کردەام، زحمت کشیدەام و نگذاشتەام بچەهایم سمت خلاف بروند و به راه بد بروند. از راه سالم و درست بزرگشان کردەام. بچەهایم کارگر بودند و همه رو به استادکاری رسوندم، خیلی چیزها بلدند، برقکشی و بنایی و... بلدند. خلاصه با زحمت و فقر به این سن رسیدەام و دچار هیچ ننگ و عاری نبودەایم و نان بازو و رنج خودمان را خودەایم، اکنون دیگر سنم زیاد شده است.»
باغداری زحمت زیادی دارد
آمنه محمودیان که دستهایش شاهدی است بر رنجهایی که در زندگیاش کشیدە است و اکنون بازگو نمودن همەی آنها خارج از حوصلەی کهنسالی اوست، دربارەی سختیهای باغداری در هورامان و نودشه میگوید: «ما انار را [وقتی میرسد و آماده برداشت میشود] میچینیم، پوستش را میکنیم، دیوارهای باغ را درست میکنیم، خلاصه باغداری زحمت زیادی دارد.»
دولت آب باغهایمان را برده است
وی در کنار جاده مشغول فروش انار است و در سوز سرمای اواخر پاییز چشم به راه گردشگرانی است که احتمال دارد چند کیلو انار را همچون سوغات خریده و با خود به شهرهایشان ببرند. در ادامه به پیامد اقدامات دولت و ایجاد بحران کمآبی در باغات نودشه پرداخت و گفت: «دولت آب باغهایمان را برده است، به هیچوجه آب ما را پس نمیدهد، نه آب را به ما برمیگرداند و نه کمکی به باغهایمان میکند. آب باغها را به روستا منتقل کرده و به باغهایمان خسارت وارد کرده است.»
آمنه محمودیان در پایان به وضعیت خانواده و فرزندانی که با مشقت بزرگ نموده اشاره نمود و بیان کرد: «فرزندانم همه کارگر و اجارەنشین هستند، فقط رنج میکشند، کارگری میکنند، اگر پولی پیدا کنند که بتوانند اجاره خانه را پرداخت کنند و شکمشان را سیر کنند!؟»